به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، جلسه نقد و بررسی پیش از چاپ کتاب «یاشا ایران» به همت مدیریت آموزش و پژوهش موزه با حضور«زلیخا فکوری فر» نویسنده کتاب، استاد «ابوالفضل درخشنده» و «شهربانو سادات افتاده» از منتقدین حوزه ادبیات دفاع مقدس، «مصطفی نیکنام» مسئول تاریخ شفاهی موزه و جمعی از علاقمندان در سالن قصر شیرین موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
در ابتدای این جلسه خانم افتاده با اشاره به واقعیتهای جنگ از زبان کسی که خود در جنگ حضور داشته بر جذابیت و تاثیرگذاری صحنهها تاکید کرد.
وی شخصیت مصطفی را جذاب دانست و افزود که حضور او باعث تلطیف فضای جنگ و افزایش احساسات در هنگام شهادتش شده است.
خانم افتاده در نقد نام کتاب گفت: نام داستان اولین نقطه مواجهه مخاطب با اثر است و پیشنهاد داد که از نام «جلال» استفاده شود؛ زیرا این اسم، هم نام اصلی شخصیت و هم بیانگر شکوه و عظمت اوست.
وی همچنین زاویه دید «من راوی» را نقد کرد و معتقد بود این زاویه دید باعث شده مخاطب از ابتدا بداند که شخصیت اصلی تا انتهای داستان زنده میماند و در نتیجه، بار تعلیق داستان کاهش یافته است و پیشنهاد داد که خاطرات فرعی حذف شوند و زاویه دید محدود به ذهن جلال باشد تا به فرصتی برای شخصیتپردازی بهتر تبدیل شود.
در ادامه جلسه خانم فکوریفر« نویسنده کتاب»، در صحبتهای خود به دلایل شخصیاش برای نوشتن این اثر اشاره کرد و گفت: «قلم به دست گرفتم تا روح خودم را التیام بخشم.».
وی از تأثیر تصاویر شهدا و مادرانشان در کودکیاش سخن گفت و بیان کرد که از همان دوران با دیدن این صحنهها به نوشتن عملیاتهای جنگی علاقهمند شد.
فکوری فر با تاکید بر اهمیت دقت در صحنهپردازیها و بهرهگیری از تاریخ شفاهی و سایر منابع برای نوشتن، گفت: هر فصل را با آقای حاتمی به اشتراک گذاشته و بازخوردهای او را در داستان اعمال کرده است.
نویسنده کتاب درباره صحنه شهادت مصطفی نیز توضیح داد: «نوشتن این صحنه برای من خیلی سخت بود، ولی تلاش کردم که رشادتهای مردان وطن را به خوبی نشان دهم.»
در ادامه استاد ابوالفضل درخشنده بر اهمیت نقد به عنوان ابزاری برای آموزش و رشد تاکید کرد و افزود: «ما در نقد به دنبال آن هستیم که قلم نویسنده در تضارب آراء صیقل پیدا کند.»
این کارشناس ادبی با اشاره به اهمیت جامعه هدف، خاطرنشان کرد: اگر کتاب به عنوان تاریخ شفاهی نوشته شده، میتواند سندی معتبر باشد، اما برای مخاطب نسل امروز باید محتوا و زاویه دید به گونهای انتخاب شود که بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
استاد درخشنده نقد خود را با بررسی فصلهای کتاب ادامه داد و گفت: «فصل دوم از نظر تکنیکی بسیار عالی است، اما فصل اول به دلیل عدم استفاده درست از ابزارهای روایت به داستان لطمه زده است.»
درخشنده به نویسنده توصیه کرد که برای تقویت داستان و انتقال انرژی بیشتر به مخاطب، زاویه دید را محدود به شخصیت جلال کند و ابزارهای پرداخت را در خدمت پیشبرد محتوا قرار دهد.
در ادامه جلال حاتمی «راوی کتاب» از تجربیات خود در دوران جنگ و نقش برجسته گردانهای قدس گفت و تاکید کرد: هر روز پس از عملیات، ارزیابی دقیقی از فعالیتها انجام میداد و این یادداشتها را در تقویم سالانه خود ثبت میکرد.
وی افزود: اگر میدانست این یادداشتها روزی به کتاب تبدیل میشوند، با دقت بیشتری آنها را ثبت میکرد.
در انتهای جلسه مصطفی نیکنام با اشاره به چالشهای ثبت خاطرات رزمندگان گفت: تمام دغدغه و تمرکزشان این عزیزان در زمان جنگ بر روی ماموریتشان بود و بیشتر روایت هایشان از ماموریت و کار دیگر بچهها است و لذا از خودشان هیچ نمیگویند و از بیان احساسات و تجربیات شخصی خود صرفنظر میکردند و این امر باعث شده برخی روایتها ناقص بمانند.