% ۱۱۰۰۰۳۸ حسين باقرى فرزند رمضان (( بسم الله الرحمن الرحيم )) وصيت نامه ۰۹/۰۳/۶۳ ( بسم رب الشهداء و الصديقين ) (( من المومنين رجال صدقوا ماعاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا )) (قرآن كريم ) (( از مومنان مردانى در عهد پيمان خويش با خدا راستگو و وفادارند آن كسانى كه به عهد خويش وفادارند و ديگران نيز در انتظار لحظه (شهادت) بسر مى برند و تو هرگز در اراده و تصميم آنان خلل يا تغييرى نخواهى يافت )) به نام الله يعنى آن كسى كه به عشق او در اين راه قدم نهادم ، وصيت نامه را آغاز مى كنم : السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك يا انصار ابا عبدالله السلام عليك يا ثارالله السلام عليك يا خمينى روح الله السلام عليك يا حزب الله درود خداوند بر شما باد اى مخلصين درگاه حق اكنون كه براى مدتى است كه اين فيض عظيم نصيبم شده است تا در جبهه هاى حق عليه باطل كه لبريز از عشق به ا... و اسلام است ، وظيفه خودم را نسبت به اسلام و امام ادا كنم . خداى بزرگ را شكر مى گويم كه اينچنين فيضى را نصيب بنده حقير و گناهكار خود كرد كه باز هم خدا را شكر مى گويم كه ما را از كسانى نيافريد كه در برابر خون شهدا ساكت بنشينيم و لياقت آن را به ما داد تا راه شهدا را كه همان راه اولياء و امامان است بشناسيم و آن راه را بپيمائيم و مپنداريد كه اين راه را كوركورانه و يا از روى نفسانى انتخاب كردم ، بلكه ازوقتى كه در قلبم احساس كردم كه اسلام واقعى همين انقلاب ايران سرمشق آن است ، دل از تمام ماديات بريدم و در راه رضاى پروردگار قدم برداشتم . اگر چه تحت وسوسه هاى شيطان گونه بعضى از افراد مادى پرست قرار گرفتم . اى برادران و خواهران من به اراده خود و عشق به الله و اسلام و عشق به رهبر كه سمبل اسلام است ، اين راه را انتخاب كرديم و مى دانيد كه ما بايد چقدر از روح الله عزيز خود متشكر باشيم كه ما را از غفلت بيرون آورده و وارد وادى آگاهى و ترك نموده است . بايد متشكر باشيم از او كه بر ما منت نهاده و عزت را بر ما ارزانى داشته است ، او كه همچون نوح ناخـــــداى كشتى توحيد در درياى ظلمت اين دوران و همچون ابراهيم بت شكن و همچون عيسى داراى رحمت و عطوفت و همچون داوود داراى خشيت الهى و همچـــــون علـــى (ع) پرصلابت، سازش ناپذير است و او ميزان ماست و امروز بر ماست كه با اطاعت از او و وفادارى به اين شعار كه : تا خون در رگ ماست ، خمينى رهبر ماست بر اعتلاى اين نهضت ، خداى را شكر كنيم و قدرشناسى او نماييم ، چرا كه امروز وجود او امتحانى است براى ما و امروز مى شود شناخت كه چه كسى مسلم ابن عقيل را به دست عبيدالله سپرد و چه كسى او را پناه داد . امروز مى توان به عين اليقين حبيب ابن مظاهر را با آن كسى كه در زير پوشش تاريكى شب عاشورا ، حسين (ع) را تنها گذاشت ، تشخيص داد و امروز مى توان خود را در همه آن صحنه هاى پيامبر و اميرالمومنين و ائمه معصومين سلام ا... عليهم اجمعين حاضر كرد و جواب آن همه سئوالات را گرفت ، چرا كه انسان بر نفس خودش بينا است . پس شكر مى كنم خدا را كه توفيق به من داد كه بتوانم وظيفه شرعى خودم را در حد توانائيم به اسلام و قرآن ادا نمايم و در مدت بيست سال عمرم اين چند سال كه در جنگ با كفار مى باشم ، بهترين زمان عمرم مى بينم و از خدا تقاضا دارم كه من را در بستر نميراند و من را در راه اسلام و به دست شقى ترين افراد بميراند . اين بود آرزويم و هيچ چيز در زندگى جز شهادت آرزوى من پاسدار نيست و هيچ چيز نمى تواند گلوى من را كه از خشكى تركيده است ، سيراب نمايد جز شهادت ، شهادت ، شهادت فى سبيل ا... . باز در اينجا خطابم به دو گروه و قشر است : روحانيت و پاسداران . در جامعه ما روحانيون همواره راه‌گشا و راهبر اين امت بوده اند و پاسداران امروز حافظ انقلابند . مسئوليت اين دو گروه امروز بيشتر از همه و بيشتر از هر زمانى است . همانطور كه وجود آنها الگو و نمونه اى است براى اجتماع و امت ما ؛ كوچكترين خطا و لغزش آنان براى انقلاب صدمات جبران ناپذيرى خواهد بود . بنابراين اين دو گروه با شناخت هرچه بيشتر مسئوليت و تعهد خويش را ، در خودسازى و تزكيه بكار بزنند تا نقطه ضعفى براى سوء استفاده نماند . (( و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على الله و كان الله غفورا رحيما )) خدايا ، اميدوارم توانسته باشم با خون خود جزء خونهايى كه چون سيل درخت پاينده اسلام را آبيارى مى كند ، شده باشم . و در اينجا انسانها بايد بدانند كه خداوند ما و شما را بيهوده خلق نكرده است ، بلكه به گفته خود خداوند در قرآن كه مى فرمايد : ( انسان خليفه من است ) يعنى اى انسانها ، ما و شما ( خليفه ا... ) هستيم در روى زمين . پس سعى كنيم كه با اعمال خوب و بدمان ، از اين مقام (اعلى عليين) به (اسفل السافلين ) سقوط نكنيم . و در اينجا قرآن كريم مى فرمايد : (( كل نفس ذائقه الموت و نبلوكم بالشر و الخير )) يعنى مى فرمايد : (( هر كس بايد طعم مرگ را بچشد و شما را با خوبيها و بديها آزمايش مى كنيم )) و در جاى ديگر مى فرمايد : (( افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون )) (( آيا گمان مى كنيد كه خلق كرديم شما را بيهوده و شما به سوى ما بازگشت نمى كنيد )) پس حال كه مرگ حق است و همه طعم مرگ را بچشند ، چه خوب و سزاوار است كه اين مرگ در راه رضاى پروردگار باشد و اين مرگ چون مرگ مومنان و مجاهدان راه خدا باشد ، مرگى باشد سرمشق گرفته از فاتح خيبر ، على (ع) و از اولين پاسدار اسلام ، شهيد بزرگوار و سالار شهيدان حسين (ع) . و ما امروز مى گوييم كه اى حسين جان ، اگر در روز عاشورا و در صحنه كربلا نبوديم تا ياريت كنيم ، امروز بعد از ۱۴۰۰ اندى سال ، ندايت را لبيك مى گوييم و حــــــركت مى كنيم و ندا ســـر مى دهيم و عرض مى كنيم سلام اى كربلاى حسين و سلام اى كربلاى خمينى ، ما آمديم تا نداى هل من ناصر ينصرنيت را لبيك گوييم . ما با سلاحى آمديم كه هيچ ابرقدرتى ندارد كه نام آن سلاح ايمان الله اكبر است كه برنده ترين سلاحهاست و آمديم تا ديوار كفر را ازمرزهاى اسلام برداريم تا كلمه پيام رهايى بخش اسلام ، خط امام خمينى، خطى كه با خون سرخ سربازان اسلام بر خط كفر شرك باطل در جهان بكشد و اسلام حق را جايگزين كفر باطل كنند . و در آخر مى گوييم كه خداوندا ، بارالها در اين دنيا كه نتوانستم آنطور كه تو مى خواهى زندگى كنم ، پس مى گويم كه مرگ مرا آنچنان قرار ده كه لااقل بدين گونه ، كفاره گناهان كبيره و صغيره ام را ادا كرده باشم و خدايا تو خود مى دانى كه براى همين عازم جبهه هاى ايمان عليه كفر و اسلام بر شرك و حق با باطل شدم . عازم شدم تا شايد بتوانم قدمى در راه رضاى خودت بردارم و پاك شوم ، اذن دخول كسب كنم تا شايد از روى لطف و كرمت ، من را از عباد خود قرار دهيد و خدايا خودت مى دانى كه من راهى را كه از پيش گرفته ام ، كه هيچ مبنايى جز راه رضاى تو در آن نيست . و در اينجا من كه كوچكتر از آنم كه به شما امت حزب ا... پيام بدهم ، ولى امام اول ما شيعيان مى فرمايد : ( زبان برنده است ، اگر به حال خود بگذاريد ، نيش مى زند ) و من كوچكتر از آنم به شما پيام بدهم . هر كس در مقابل خود سختيهايى دارد ، پس وظيفه برخود ديدم كه بگويم اى جوانان ، اى دوستان و اى همشهريان و اى آشنايان ، دانشگاه كربلا به شما احتياج دارد . امروز چشم ميليونها سرگردان و ستمديده دنيا تنها به ايران و ايران دوخته است . از راحتى و راحت طلبى ، كارى براى انسان ساخته نيست ، برخيزيد و چون فاتح خيبر ، على (ع) بجنگيد با ظالمان فرعون صفت ، تا ظهور آقا امام زمان (عج) كه از جانب خدا به داد شما برسد . امت شهيد پرور، حضور يكپارچه خود را در سايه ولى امر و رهبرى خردمندانه امام در صحنه حفظ كنيد و با جرياناتى كه در راه انقلاب اسلامى سنگ اندازى مى كنند ، برخوردى قاطع و مدبرانه داشته باشيد . از قضاوت عجولانه بپرهيزيد ، نيروهاى در خط امام را طرد نكنيد و تا در مساله اى يقين حاصل نكرديد ، از بيان آن خوددارى كنيد . و اى دوستان جبهه را فراموش نكنيد و در تقويت آن بكوشيد . اميدوارم كه هر چه خالصانه تر و متواضعانه تر در راه به ثمر رسيدن انقلاب اسلاميمان ، قدم برداريد . در اينجا خطابم به همسرم و پدر و مادر و برادران و اقوامم است و مى گويم حال كه عازم ميدان هستم ، اگر به فيض عظيم شهادت نائل آمدم، افتخار كنيد و خدا را شكر كنيد كه فرزندتان در راه فحشاء و منكرات نرفته و در راه باطل نبوده ، بلكه در راه رضاى خدا كشته شد و از شما مى خواهم كه اگر جنازه پاره پاره ام را نزد شما آوردند ، البته نمى توانم بگويم گريه نكنيد ، چون حق فرزندى و مهر فرزندى و خواهر برادرى و زن شوهرى است و همين گريه ها و عزاداريها هم بود كه نهضت امام حسين را زنده نگهداشت . ولى از شما مى خواهم كه كارى نكنيد كه دشمنان اسلام شاد شوند و از شما مى خواهم كه من را حلال كنيد . مخصوصا از پدر و مادرم ، زيرا من آن حق فرزندى كه به گردنم داشتيد ، ادا نكردم و از شما حلاليت مى طلبم و همينطور از همسر و برادران و خواهرانم . و در پايان خدمت همه اهالى رقه و همه دوستان و آشنايان سلام دارم و از همگى حلاليت مى طلبم و مى خواهم كه براى من دعا كنيد و از همه قومان هم حلاليت مى طلبم . و همسرم ، مقدار ۳۰۰ تومان سيصد تومان براى رد مظالم بدهيد . و در پايان از برادران بسيج و سپاه مى خواهم كه دعاها را فراموش نكنند و از امت قهرمان رقه و منطقه مى خواهم ، مخصوصا از جوانان و يا مردان متاهل و سالخورده ، نگوئيد كه ما نمى توانيم به جبهه برويم و يا به ما نيازى نيست ، چرا نياز هست ، برويد و جبهه ها را خالى نكذاريد و آنهايى هم كه نمى توانند به جبهه بروند ، كمك مالى كنند . جنازه ام را در پهلوى بقيه شهداء دفن كنيد . و برادران و خواهران ، من ازدواج نكردم ، مگر براى اينكه ايمانم كامل شود . امضاء شهيد و در پايان از همگى التماس دعا دارم . به اميد پيروزى اسلام بر كفر الحاد جهان و به اميد فتح كربلا و آزادى قدس شريف والسلام حسين باقرى امضاء ۰۹/۰۳/۱۳۶۳ - هجرى %% ۲ ۲ . ۱۱۰۰۰۳۸ حسين باقرى فرزند رمضان بسم الله الرحمن الرحيم ۱۵/۰۴/۶۳ ( بسم رب الشهداء و الصديقين ) (( من المومنين رجال صدقوا ماعاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا )) (قرآن كريم) (( از مومنان مردانى در عهد و پيمان خويش با خدا راستگو و وفا دارند آن كسانى كه به عهد خويش وفا كردند و ديگران نيز در انتظار لحظه (شهادت) بسر مى برند و تو هرگز در اراده و تصميم آنان خلل يا تغييرى نخواهى يافت )) به نام الله يعنى آن كسى كه به عشق او در اين راه قدم نهادم ، وصيت نامه را آغاز مى كنم : به نام الله ، به نام خدا ، به نام خدايى كه به من هستى بخشيد تا در صراط مستقيم حركت كنم ، خدايى كه ابراهيم را از آتش و موسى را از آب نجات داد و خدايى كه براى راهنمايى بشر ، پيامبرانى فرستاده و آنان نيز در راه صراط الله به سوى معشوق خويش شتافتند و با سلام بر اماممان خمينى كه كوهها بايد استوارى و درياها خروش را از او ياد بگيرند و آن پيرى كه هنگامى لب به سخن مى گشايد ، غرب و شرق را در امواج سخنان خود گيج مى كند ، سخنانى كه گويى از سرشت و اعماق دل ميليونها انسان بيرون مى آيد و او كه بعد ۱۴ قرن دوباره انقلابى را به سبك انقلاب حسينى در روز عاشورا و در كربلا بپا كرده و به نداى هل من ناصر حسينى پاسخ مثبت داده و مى رود تا با رهبرى خويش طوفانى را كه از ايران خروشيدن گرفته ، كاخهاى كرملين و سفيد را از جاى بركند و با سلام بر ملتمان كه امام مى گويد : (من از صدر اسلام تا كنون ، اينچنين ملتى سراغ ندارم ) ملتى كه بهترين هستى خويش و جگرگوشه خويش را هديه مى كند و مى روند تا تداوم بخش و بلكه مى توان گفت زمينه سازان ظهور مهدى(عج) و پايان بخش ظلم و ستم در گيتى باشند ، ملتى كه مظلوميتشان در هفت تير و رنگ خونشان را در جنوب و غرب و كردستان بايد يافت . مردمى كه خورشيد به نظاره آنان ايستاده است و سكوت زمان را تماشا مى كند . آرى برادر كدامين چشم مى توانست باور كند كه بار ديگر ، «محراب كوفه» طنين ملكوتى ( فزت و رب العكبه ) را شاهد باشد و فواره خون در دشت لاله زار كربلا ، (مرگ) را به مسخره بگيرد و بار ديگر در شكل مظلوميت ، عاشورا را تجسم يابد و دوازدهم محرم با ۱۵ خرداد گره بخورد و اسلام بر خاك حاكم شود . السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك يا انصار ابا عبدالله السلام عليك يا ثارالله و ابن ثاره السلام عليك يا خمينى روح الله . اكنون كه براى چند سالى است كه اين فيض عظيم نصيبم شده تا در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل به اسلام و انقلاب خدمت كنم ، خداى بزرگ را شكر مى گويم كه ما را از كسانى نيافريد تا در برابر خون شهدا ساكت بنشينيم و لياقت همان را به ما داد تا راه شهدا را كه همان راه اولياء و امامان است بشناسيم و آن را بپيمائيم و مپنداريد كه اين راه كوركورانه و يا از روى هوا و هوس انتخاب كرده ام ، بلكه ازوقتى كه در قلبم احساس كردم اين راه را انتخاب كردم ، چون احساس كردم كه اسلام واقعى همين انقلاب ايران سرمشق آن است و در اينجا دل از تمام ماديات بريدم و در راه رضاى پروردگار قدم برداشتم . خدايا تو خود مى دانى و شاهدى كه چه دستهاى ملامتگر و سازشگرى با زبان نيش زن خود ، شعر نفرت بار سازش را براى من سرودند ولى از آنجائيكه عشق تو در دلم جاى گرفته و جز تو ، به كسى ديگر عشق نمى ورزيدم ، من هم در جواب آنان شعر زيباى شهادت را سرودم و گفتم : چنين قفسى نه سزاى من خوش الحانيست روم به روضه رضوان كه مرغ آن چمنم مرا كه منزل حـــــور است ، منزل ماوا چــــــرا به كـــوى خراباتيان بود وطنم اى امت مسلمان و اى امت حزب الله اين را بدانيد كه من به اراده خود و عشق به الله و اسلام و عشق به رهبر كه سمبل اسلام است ، اين راه را انتخاب كردم و كسى به زور جبر مرا به جنگ با كفار نفرستاد بلكه با عشق و ايمان قلبى خود كه احساس مى كردم ، اين راه را انتخاب كردم و مى دانيد كه ما بايد چقدر از روح ا... عزيز خود متشكر باشيم كه ما را از غفلت بيرون آورده و وارد وادى آگاهى و ترك نموده است. بايد متشكر باشيم از او كه بر ما منت نهاده و عزت را بر ما ارزانى داشته است ، او كه همچون نوح ناخداى كشتى توحيد در درياى ظلمت اين دوران و همچون ابراهيم بت شكن و همچون عيسى داراى رحمت و عطوفت و همچون داوود داراى خشيت الهى و همچون على (ع) پرصلابت، سازش ناپذير است و او ميزان ماست و امروز بر ماست كه با اطاعت از او وفادارى به اين شعار كه : تا خون در رگ ماست ، خمينى رهبر ماست بر اعتلاى اين نهضت ، خداى را شكر كنيم و قدرشناسى او نماييم ، چرا كه امروز وجود او امتحانى است براى ما و امروز مى شود شناخت كه چه كسى مسلم ابن عقيل را به دست عبيدالله سپرد و چه كسى او را پناه داد . و امروز مى توان به عين اليقين حبيب ابن مظاهر را با آن كسى كه در زير پوشش تاريكى شب عاشورا ، حسين (ع) را تنها مى گذارد ، تشخيص داد و امروز مى توان خود را در تمام صحنه هاى پيامبر و اميرالمومنين و ائمه معصومين سلام ا... عليهم اجمعين حاضر كرد و جواب آن همه سئوالات را گرفت ، چرا كه انسان بر نفس خودش بينا است . و اى امت مسلمان مى دانيد كه در اين زمان كه اسلام عزيزمان مورد هجوم ابرقدرتها قرار گرفته است و اسلام در جهان مظلوم واقع شده، وظيفه بزرگى براى مسلمانان است كه از اسلام همچون حسين (ع) دفاع كنند و وظيفه همه مسلمانان و كسانى كه قادرند از اسلام دفاع كنند اين است كه به جبهه هاى حق عليه باطل بيايند . در هنگامى اين سخنان را مى گويم كه خود را در صحنه كربلا مى بينم و به يارى خدا كه نظرى به من كرد تا اين مدت از عمرم را كه بهترين اوقات عمرم است در خدمت اسلام و در راه سرخ حسين (ع) صرف كنم و اميدوارم كه در راه اين هدف مقدس كه دفاع از اسلام عزيز است ، اگر خداوند ما را مورد لطف خويش قرار دهد به شهادت كه آرزوى من است برسم و بروم كنار دوستان همسنگر شهيدم ... . و پيامى كه به برادران حزب الله دارم اين است : گوش به فرمان امام امت باشيد و در كارهايتان خدا را در نظر بگيريد ، به پيامهاى پيامبرگونه امام امت و آيت الله العظمى منتظرى عمل كنيد و در كارهايتان زيرك استوار و در رفتار و اعمالتان تقوى را در نظر بگيريد و همواره صبور باشد و آن كسانى كه به شما تهمتهايى مى زنند ، شما براى رضاى خدا چيزى نگوئيد و وحدت را حفظ كنيد ، وحدت را مى گويم ولى نه وحدتى كه چشمهايتان را روى هم بگذاريد و هنگامى كه باز مى كنيد ، ببينيد در راس كارها كسانى غير اسلامى آمده اند ! پس هوشيار باشيد و در خط مستقيم ولايت فقيه حركت كنيد . اميدوارم خداوند رحمان همه ما را صبر و تقوايى دهد كه فقط براى رضاى او كارهايمان را انجام دهيم . و از امت شهيدپرور در منطقه فردوس ، بشرويه و روستاهاى اطراف بخصوص روستاى رقه ، مى خواهم حضور يكپارچه و هميشگى خود را در سايه ولى امر و رهبرى خردمندانه امام در صحنه حفظ كنيد و با جرياناتى كه در راه انقلاب اسلامى سنگ اندازى مى كنند ، برخوردى قاطع و مدبرانه داشته باشيد . از قضاوت عجولانه بپرهيزيد و نيروهاى حزب اللهى و در خط امام را طرد نكنيد و تا در مساله اى يقين حاصل نكرديد، از بيان آن خوددارى كنيد . اى دوستان جبهه را فراموش نكنيد و در تقويت آن بكوشيد . اميدوارم كه هر چه خالصانه تر و متواضعانه تر در راه به ثمر رسيدن انقلاب اسلاميمان ، قدم برداريد . و در اينجا اى انسانها بدانيد كه خداوند ما و شما را بيهوده خلق نكرده است ، بلكه به گفته خود خداوند در قرآن كه مى فرمايد انسان خليفه من است يعنى اى انسانها ، ما و شما ( خليفه ا... ) هستيم در روى زمين . پس سعى كنيم كه با اعمال خوب و بدمان ، از اين مقام اعلى عليين به (اسفل السافلين ) سقوط نكنيم . و در اينجا قرآن كريم مى فرمايد : ( كل نفس ذائقه الموت و نبلوكم بالشر و الخير ) يعنى مى فرمايد : ( هر كس بايد طعم مرگ را بچشد و شما را با خوبيها و بديها آزمايش مى كنيم ) و در جاى ديگرى مى فرمايد : (افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون ) ( آيا گمان مى كنيد كه خلق كرديم شما را بيهوده و شما به سوى ما بازگشت نمى كنيد ) پس حال كه مرگ حق است و همه بايد طعم مرگ را بچشند ، چه خوب و سزاوار است كه اين مرگ در راه رضاى خدا باشد و اين مرگ چون مرگ مومنان و مجاهدان راه خدا باشد ، مرگى باشد سرمشق گرفته از فاتح خيبر ، على (ع) و از اولين پاسدار اسلام ، شهيد بزرگوار و سالار شهيدان حسين (ع) . و ما امروز مى گوييم كه اى حسين جان ، اگر در روز عاشورا و در صحنه كربلا نبوديم تا ياريت كنيم ، امروز بعد از ۱۴۰۰ و اندى سال ، ندايت را لبيك مى گوييم و حركت مى كنيم و ندا سر مى دهيم ، عرض مى كنيم سلام اى كربلاى حسين و اى كربلاى خمينى ما آمديم تا نداى هل من ناصر ينصرنى يت را لبيك گوييم . ما با سلاحى آمديم كه هيچ ابرقدرتى ندارد كه نام آن سلاح ايمان و ا... اكبر است كه برنده ترين سلاحها است ما آمديم تا ديوار كفر را ازمرزهاى اسلام برداريم تا كلمه پيام رهايى بخش اسلام ، خط امام خمينى ، خطى با خون سرخ سربازان اسلام بر خط كفر شرك باطل در جهان بكشند و اسلام حق را جايگزين كفر باطل كنند . ؟؟؟ نهاديم و با سرمشق و درس گرفتن از آقا و سالارمان اباعبدا... الحسين به پيش مى رويم تا به كربلاى حسين ، به آن زمينى كه آقا اباعبدالله در آن زمين خونش ريخته شد ، برسيم و ما عاشق حسين هستيم و مى رويم تا درد دلمان را به تنها رازدان و همدردمان بگوييم و عرض كنيم كه حسين جان اگر در روز عاشورا ، شما با ۷۲ يار باوفايتان را به شهادت رساندند ، امروز جوانان ما به عشق شما در اين راه سر مى دهند تا به حضور شما برسند . امروز در جبهه هاى ما حبيب ابن مظاهرها و اكبر اصغرها هستند و همه به طرف شما مى آييم و از شما مى خواهيم كه ما را كمك كرده و دستمان را بگيريد تا هر چه زودتر به حرم شش گوشه شما برسيم و عقده ها و درد دلهايمان را خالى كنيم . انشاء الله . و امروز ما شاهد آن هستيم كه رزمندگان در آخرين لحظه عمرشان از همسنگرانشان مى خواهند كه صورت آنها را به طرف كربلا كنند تا سلامى به خدمت شما تقديم دارند و حسين جان ما امروز افرادى داريم كه به عشق شما دست داده اند و پا داده اند و عده زيادى هم كه به آرزوى خود رسيده و به لقاء يار رفته اند و الان در نزد شما مى باشند و باهمديگر در خدمت مادرتان زهرا (س) هستيد و در محضر و جـــوار حق تعالى هستيد و ما به شما مى گوئيم كه اى شهيدان در جوار حق تعالى آسوده خاطر باشيد كه ملت حزب ا... پيروزى شما را از دست نخواهد داد . و در اينجا مى خواستم مسئله اى را عنوان كنم كه يك مرتبه قلم از نوشتن و دست هم از كار افتاد ، بعد فكر كردم كه خدايا چه مى خواستم بگويم و چه مى خواهم بگويم كه قلم از نوشتن و دست از كار افتاد كه بعد فهميدم كه مى خواستم بگويم جملاتى را خطاب به پدرم در صورتى كه من پدر ندارم و افسوس مى خورم كه پدرم ، نبودى كه دامادى حقيقى فرزندت را كه عروس اسلحه اش بود و حجله هم سنگر و عوض حنا هم سر و صورت و دستهاى فرزندت به خون آغشته بود ، ولى اميدوارم كه اجر شما پدر مهربانم بارسول ا... بوده و روحتان شاد باشد. انشاء الله . و مادر مهربانم و همسر و خواهران و برادرانم ، اگر انشاء ا... اين فيض عظيم شهادت نصيبم گرديد ، هيچ ناراحت نباشيد چون فرزند شما در راه رضاى پروردگار جان خود را فدا كرده است و در اين راه هيچ نابودى نيست و افتخار كنيد كه در راه فحشاء و منكرات و مسائل بر عليه اسلام و انقلاب نبوده است . و خواهش ديگرم اين است كه كارى نكنيد كه يك سرى افراد موقعيت و فرصت طلب و سودجو ازاين مساله سوء استفاده كنند چون من راضى نيستم كه از من بر عليه اسلام و انقلاب و خط امام و افراد حزب ا... سوء استفاده كنند و يك كلمه اى را مى خواهم بگويم كه گول آن افرادى را كه فقط لق لق زبان دارند نخوريد ، چون اينها اگر راست مى گويند كه دوستدار شهدا هستند ، راه شهدا را بايد ادامه دهند و شهدا رفتند و شهيد شدند و آنها هم بايد بروند در اين راه و از هيچ چيز ترس و هراسى نداشته باشند . و مسئله ديگر كه مى خواستم بگويم اين بود كه براى من گريه نكنيد البته چون نهضت ابا عبدالله الحسين با همين گريه و عزادارى ها زنده ماند، نمى توان گفت گريه نكنيد ؟؟؟ . در اينجا از همه دوستان و اقوام ، همه همشهريان و همسايه ها حلاليت مى طلبم كه من را حلال كنند و به خاطر خدا من را ببخشند و من هم تاكنون سعى كرده ام كه اگر با كسى برنامه مخالفتى و يا موضعگيرى داشته ام به خاطر اسلام بوده و اگر با كسى هم صفا بودم باز هم به خاطر اسلام بوده است و خدمت همگى اهالى روستا سلام گرم مى رسانم و با همين سلام ، خداحافظى هم مى كنم و از همگى مى خواهم كه براى من حقير دعا كنند و از همه التماس دعا دارم . و اين نكته را هم مى خواستم بگويم كه در مراسم تشييع جنازه ام افرادى كه گوشه اى از قلبشان مخالف انقلاب است ، شركت نكنند و آنهايى هم كه با امام مخالفت مى كنند و در خانه نشسته اند و نق مى زنند ، خودشان را آماده كنند كه دادگاه عدل الهى در انتظار آنهاست ، دادگاهى كه داديار آن خون شهدا است . و از امت قهرمان مى خواهم مخصوصا از نسل جوان و يا مردان متاهل و سالخورده ، نگوئيد كه ما نمى توانيم به جبهه برويم و يا به ما نيازى نيست ، چرا نياز هست ، برويد و جبهه ها را خالى نگذاريد و آنهايى هم كه به جبهه نمى توانند بروند ، كمك مالى كنند . در پايان همه شما را به خداى بزرگ مى سپارم . جنازه ام را هم در پهلوى ديگر شهداء دفن كنيد . و از همسرم مى خواهم كه مقدار ۵۰۰ تومان رد مظالم برايم بدهد . اگر توانستند برايم روزه قرض بگيرند . و برادران حزب الله حضور يكپارچه خود را در صحنه حفظ كنند . به اميد پيروزى اسلام بر كفر الحاد جهانى حزب فقط حزب ا... رهبر فقط روح ا... مرگ بر سازشكار و مرگ بر منافق هم يادتان نرود . والسلام امضاء - حسن باقرى ۱۵/۰۴/۱۳۶۴