Martyr

Martyr

احمد عمرانى
نام و نام خانوادگی : احمد عمرانى
نام پدر : على
تاریخ تولد : 1340/12/8
محل تولد : بیرام
تاریخ شهادت : 1361/5/11
محل شهادت :
بیوگرافی
وصیت نامه
%۱۵۳۶۵۱۸ وصيتنامه پاسدار شهيد احمد عمرانى بايرامى بسم الله الرحمن الرحيم و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى وصيت نامه خود را شروع مى كنم. اى مردم بدانيد ما راه حق را انتخاب نموده ايم و در اين راه از جان خود گذشته ايم تا به اسلام عزيز رونق زيادى بدهيم و پيام من به شما مردم حزب الله اين است كه از سنگرهاى پشت جبهه بخوبى پاسدارى بدهند و اگر مى توانند اسلحه بدست گرفته و راه ما را ادامه دهند و اگر توانايى گرفتن اسلحه را نداريد درنماز جماعات و نماز جمعه ها شركت نماييد و امام را دعا كنيد تا خداوند عمر امام را زياد نمايد تا انشاء الله انقلاب ما به انقلاب مهدى (عج) بپيوندد و از شما مردم حزب الله مى خواهم ضد انقلابيون داخلى را سركوب نمايند و به آنها اجازه ندهند كه به دين و امام عزيزتان خداى نكرده توهين بكنند و از پدر و مادرگرامى خود مى خواهم كه اصلا براى من گريه نكنند و نماز شكر بجا بياورند كه فرزند خود را در راه اسلام داده اند وهميشه افتخار بكنند كه فرزندشان در راه اسلام شهيد شده است و از همه شما خداحافظى مى كنم و همه شما را به خداوند متعال مى سپارم. ۳۰/۲/۶۱ خدانگهدار شما باشد احمد عمرانى بايرامى خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار ××× از عمر ما بكاه و برعمر او بيفزاى زندگينامه پاسدار شهيد احمد عمرانى بايرامى شهيد احمد عمرانى در اسفند ماه سال ۱۳۴۰ در خانواده اى كم درآمد و مذهبى در روستاى بايرام از توابع اسكو چشم به جهان گشود او از كودكى با تنگدستى روبرو بود شهيد از ۶ سالگى جهت تحصيل به مدرسه وارد شد و تا سوم ابتدايى به تحصيل ادامه داد ولى بعلت كمبود مالى مجبور به ترك تحصيل شد و از همان كودكى به كاركردن مشغول ميشود تا در معاش خانواده كمكى به خانواده اش بنمايد و با كار كردن آشنا ميشود كه كار كردن براى او همدم بود و بدينجهت در سال ۵۵ براى كاركردن در نساجى تبريز استخدام ميشود و يكى از فعالترين افراد در كارخانه بود. با شروع انقلاب اسلامى شهيد عمرانى راه مستقيم انقلاب را از انحراف تشخيص ميدهد و از همان اوان انقلاب در راه پيماييها و تظاهرات شركت مينمايد وى تلاش بسيارى ميكرد كه انقلاب را به كارخانه بكشد تا همكاران خود رانيز جهت راهپيمائيها دعوت نمايد. در طول انقلاب همراه با ساير ملت مسلمان و مستضعف تحت ستم همگام با مردم غيور و تحت رهبرى امام امت در جريانات انقلاب شركت ميكرد با شروع انقلاب اسلامى ايشان در انجمن اسلامى روستا ثبت نام مينمايد و در قسمت تبليغات شروع به فعاليت مينمايد و در ماههاى اوج گيرى انقلاب شكوهمند اسلامى شهيد در پخش و نشر اعلاميه هاى انقلابى سعى فراوان داشت و با وجود افراد مخالف در كارخانه او هميشه پوسترها را به كارخانه ميبرد و به ديوار ميزد شهيد در كشاندن دوستان خود به انقلاب و انجمن اسلامى سعى بسيار ميكرد شهيد عمرانى در مقابله با جريانات ضد انقلاب خيلى جدى بود به طورى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى واضح است كه به آنان كه به انقلاب صدمه زده است بر عليه انقلاب طغيان خواهند كرد و خود را رودروى حكومت قرار خواهند داد و پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران احزاب و سازمانهايى به وجود مى آيد ولى با پيروزى انقلاب ايران اهميت خود را از دست مى دهد و به مخالفت مى پردازند كه از جمله اين گروهها حزب خلق مسلمان ، سازمان منافقين خلق، و گروههاى ماركسيستى از جمله فداييان خلق و غيره بود و شهيد عمرانى همزمان با طغيان اين نابكاران عليه انقلاب راه خود را مشخص ميكند و براى درهم كوبيدن حزب خلق نامسلمان تلاش بسيارى ميكرد و چندين بار با طرفداران اين حزب و گروههاى كثيف درگير شده بود و حتى از طرف چند تن از افراد نا آگاه تهديد شده بود ولى به راهش ايمان و اعتقاد داشت و از تهديدهاى پوچ نمى هراسيد. بعد از پيروزى انقلاب با افشا شدن شريعتمدارى به افشاتر شدن وضع كثيف اين فرد مى پردازد و باز هم با طرفداران اين فرد درگير مى شود و در آخر به آرزوى خود كه سرنگونى و افشاى كامل شريعتمدارى بود مى رسد. شهيد از جمله افرادى بود كه با مخالفين ولايت فقيه به شدت برخورد كرده و در برابر آنان مى ايستاد. اخلاق شهيد شهيد عمرانى از همان كودكى از اخلاقى خوب و حسنه اى برخوردار بود و با اخلاقى خوب دوستان خود را به انقلاب دعوت ميكرد هميشه از درگيرى و نزاع خوددارى نموده و در آشتى دادن و متحد نمودن جوانان روستا تلاش ميكرد شهيد عمرانى ازدواج كرده و داراى دو فرزند ميباشد كه يك پسر دوساله به نام على و يك دختر به نام فاطمه كه يك ساله مى باشد هستند. همزمان با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تشكيل هسته مقاومت در روستا به هسته مقاومت مى پيوندد وبه فعاليت مى پردازد و از جمله افراد فعال در هسته مقاومت بود و هر شب در مقر هسته مى ماند و نگهبانى ميداد و از دستاوردهاى انقلاب اسلامى پاسدارى مى كرد و براى مقابله با بعثيون آماده ميشود و جهت گذراندن دوره آموزش نظامى به پايگاه آموزش خاصبان مى رود و پس از اتمام دوره آموزش در تاريخ ۳۰/۲/۶۱ به جبهه اعزام ميشود و در واحد خمپاره تيپ عاشورا گردان بعثت در منطقه شلمچه مشغول نبرد با بعثيون آمريكايى مى پردازد و بالاخره در تاريخ ۲/۵/۶۱ به لقا الله مى پيوندد.
ارسال محتوا برای این شهید