بررسی علل و دلایل تداوم جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر
آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد 1361 به منزله آغاز روند جديدي در دوران دفاع مقدس بود كه علاوه بر تغيير در ماهيت جنگ کلاسیک و روی آوردن به بسیج مردمی، محاسبات عراق و ساير بازيگران را با چالش عمدهای مواجه کرد. در آن مقطع، برتري نظامي ايران بر عراق، براي حكومت عراق و حاميان آن نگرانيهايي ايجاد کرد؛ به طوری که برای مهار پيروزيهاي ايران و جلوگيري از پیشروی نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق، پیشنهادهایی برای پایان دادن به جنگ مطرح کردند. اما این پیشنهادها با عدم استقبال ایران روبهرو شد و در نتیجه جنگ علیرغم انتظارهای موجود بینالمللی، در آن مقطع پایان نگرفت.
از طرفی با توجه به استراتژیک بودن آزادسازی خرمشهر، ایران در برابر وضعيت جديدي قرار گرفت كه بدون تصميمگيري راهبردي، گذار از آن ممكن نبود. در واقع خرمشهر به جهت قرار گرفتن در نزدیکی خلیج فارس از اهمیت استراتژیک اقتصادی، تجاری و سیاسی ویژهای برخوردار بود و اشغال آن براي عراق از این لحاظ که میتوانست دسترسي عراق را به آبهای آزاد فراهم کند از اهميت فراواني برخوردار بود. بنابراین آزادسازی خرمشهر طی عملیات بیتالمقدس میتوانست بهعنوان بزرگترین پيروزي نظامي ايران در سال دوم جنگ تلقی شود.
در اين عمليات حدود 5400 کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالي ایران آزاد شد و عراق براي اجتناب از تلفات بيشتر و حفظ ارتش خود و همچنين حفظ بصره در مقابل حمله نیروهای ایرانی، از بخشهایی از خاك ايران عقبنشینی کرد. البته نباید این موضوع را نادیده گرفت که پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس، نتيجه اتخاذ يك استراتژي برتر و بينش نظامي کلان مبني بر حضور نيروهاي مردمي و انقلابي در عرصه جنگ و ایجاد وحدت و همدلی بین ارتش و سپاه بود.
بعد از آزادسازی خرمشهر و شکست عراق که منجر به عقبنشینی نیروهای اشغالگر عراقی از برخی مناطق متصرفی ایران شد، این مسئله مطرح شد که تکلیف جنگ چه میشود؟ آیا میتوان با توجه به پیروزی به دست آمده، به یک توافق کامل و نهایی رسید و جنگ را پایان داد و یا اینکه ادامه جنگ تا تحقق و تأمین خواستههای مشروع و منطقی ایران باید ادامه یابد؟
تفاوت علل و دلایل تداوم جنگ
به نظر میرسد که مسئله ادامه جنگ را نمیتوان محدود به یک یا چند فرضیه کرد؛ بلکه برای روشن ساختن حقایق، باید ماهیت جنگ و چرایی ادامه آن را در ابعاد مختلف حقوقی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی اعتقادی و ایدئولوژیک بررسی کرد. برای این امر لازم است ابتدا یک دستهبندی مشخص از علل و دلایل جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر ارائه شود و سپس به تأثیر آنها در ادامه جنگ پرداخته شود.
در اینجا منظور از علل تداوم جنگ، بررسی شرایط و تجهیزات نظامی، تاکتیکها، مسائل ژئوپلتیک و نقش بازیگران منطقهای و بینالمللی در ادامه جنگ است؛ اموری که تغییر در آن در اختیار ایران نبود و ما را ناچار به تصمیم در چارچوب این علتها میکرد. در حالی که دلایل تداوم جنگ، بیشتر معطوف به آن اموری است که در اختیار ما و جزو اهداف آرمانی و مباحث تئوریک و اعتقادی ماست که اغلب جوامع انقلابی با بهرهگیری از اینگونه دلایل میتوانند اهداف سیاسی بالقوه خود را به سوی نقاط ایدهآل و آرمانی به پیش ببرند. پدیده طولانی شدن جنگ با توجه به این دلایل در بستر تعاملات و تحولات اجتماعی و آرمانخواهی انقلابی توجیهپذیر است.
تشریح علل و دلایل تداوم جنگ
یکی از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر، میدان دادن به نیروهای سپاه و ارتش و دادن نقش اصلی به فرماندهان جوان و سپاهی بود که بر اساس آرمانها و ارزشهای انقلابی آمادگی خود را برای ادامه جنگ تا پیروزی نهایی بر عراق اعلام میکردند. موضوع دیگری که در تصمیم برای ادامه جنگ میشود از آن یاد کرد، بحث عدم توازن جغرافیایی بین خرمشهر و بصره بود. این عدم توازن بیشتر به ضرر ایران بود؛ زیرا با وجود آنکه خرمشهر از تصرف نیروهای عراقی آزاد شده بود، اما همچنان در تیررس نیروهای عراقی قرار داشت و حتی امکان تصرف زمینی آن نیز مجدداً وجود داشت، در حالی که فاصله نزدیکترین نقطه از ایران تا بصره حدود 20 کیلومتر بود و در نتیجه ایران برای هدف قرار دادن آن نیاز به پرتاب موشکهایی با برد متوسط داشت و تصرف زمینی آن نیز نیازمند نفوذ 20 کیلومتری در خاک عراق بود.
از طرفی با توجه به برتری نظامی ایران در خرداد 61، منطقی نبود جنگ را خاتمه داد؛ چون هنوز بخشهایی از کشور همچون طلائیه، سومار، نفتشهر، شلمچه و فکه که مجموع مساحت آنها 1400 کیلومتر مربع بود در تصرف عراق قرار داشت. این در حالی بود که اراده قوی بینالمللی برای محکومیت متجاوز وجود نداشت و گرفتن امتیاز در پشت میز مذاکره با در اختیار نداشتن بخشهایی از قلمرو کشور بسیار سخت و شاید ناممکن بود، بنابراین ادامه جنگ اجتنابناپذیر بود.
نکتۀ مهم دیگر در خصوص ادامۀ جنگ، جانبداری شورای امنیت سازمان ملل از عراق و عدم توجه به خواستههای حقوقی ایران برای پایاندادن به جنگ بود. با توجه به وضعیت و شرایطی که بر شورای امنیت و حقوق بینالملل حاکم بود و با فرض اینکه ایران جنگ را خاتمه میداد و وارد خاک عراق نمیشد، این پرسش مطرح بود که ایران بر اساس چه مبنا و اهرمی میتوانست عراق را مجبور سازد تا حقوق او را بدهد و در مقابل او تمکین کند؟ آیا غیر از امتیازگیری از عراق، مانند پیشروی در قسمتی از خاک آن، راهحل دیگری بود؟ به هر حال ایران کشوری بود که مورد تجاوز و حمله نظامی قرارگرفته بود و علاوه بر ویرانی شهرها و از دست دادن حجم وسیعی از نیروی انسانی، میلیاردها دلار خسارت اقتصادی دیده بود و از همه مهمتر بخشی از خاکش هنوز در اشغال نیروهای عراقی بود.
ضعف دیپلماسی در پوشش دادن فتوحات میدانی
موضوع دیگری که در ادامه جنگ تأثیر نهاد ضعف دستگاه دیپلماسی کشور بود. یکی از راهکارهای عملی برای پایان دادن به جنگ بعد از فتح خرمشهر، استفاده حداکثری از دیپلماسی و توسعه تلاشهای سیاسی بود که متأسفانه ایران در این زمینه چندان موفق عمل نکرد. بنابراین اگر مسئولان ایران در محور دیپلماسی نیز همگام با محور نبرد مسلحانه، فعال بوده و در جهت تحقق اهداف اصیل پیش میرفتند، فتح خرمشهر میتوانست آغازی برای پایان موفقیتآمیز جنگ به نفع ایران باشد.
همچنین در تمام دوره جنگ، ایران هیچگاه پیشنهاد یا طرحی برای خاتمه جنگ به محافل بینالمللی ارائه نداد و معمولاً در خصوص پیشنهادهای دیگران اعلام نظر میکرد. در واقع ایران اهداف خود را بیان میکرد، ولی مدلی برای تحقق آن ارائه نمیکرد. حتی قطعنامه 598 شورای امنیت بدون در نظر گرفتن نظرات ایران تهیه و صادر شد و این نشان میدهد که دستگاه دیپلماسی ایران در آن دوره ضعیف عمل کرده است.
در حقیقت ﭘﺲ از ﻓﺘﺢ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ دو نوع اﺳﺘﺮاﺗﮋي در کشور مطرح بود؛ یکی اﺳﺘﺮاﺗﮋي اﻣﺎم (ره) بود که بر ادامۀ جنگ تا سقوط صدام و حزب بعث تأکید داشت و دیگری اﺳﺘﺮاﺗﮋي رﺳﻤﻲ دوﻟﺖ بود که ﻧﺒﺮد را ﺑﺮاي ﻛﺴﺐ ﺻﻠﺢ دﻧﺒﺎل ﻣﻲ ﻛﺮد. از طرفی ﺑﺎ آزادسازی ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ، ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ دولت عراق ﻧﻴـﺰ دﭼﺎر ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ ﺷﺪ؛ به طوری که صدام حسین ﺑﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪة پیروزی رزﻣﻨﺪﮔﺎن اﻳﺮاﻧﻲ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ نیروهای ﺧـﻮد، از ﻣﻮﺿﻊ و ﻫﺪف ﻧﺎﻓﺮﺟﺎم ﺧﻮد در ﭼﺎرﭼﻮب ﮔﻔﺘﻤﺎن ژﺋﻮﭘﻠﺘﻴﻚ ﺗﻬﺎﺟﻤﻲ دﺳﺖ ﻛﺸﻴﺪ و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﺪاﻓﻌﻲ در ﻣﺮزﻫﺎي ﺧﻮد ﺑﻪ ﺑﺎزﺗﻌﺮﻳﻒ آن ﭘﺮداﺧﺖ. بنابراین عدم تحقق اهداف عراق نیز مانع مهمی در رسیدن به صلح واقعی به شمار میرفت.
نتیجهگیری
درمجموع میتوان گفت ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر در خرداد 1361، علل و دلایل متعددی دارد که مهمترین آن عدم تأمین خواستههای دو کشور و عدم تحقق اهداف طرفین در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی عقیدتی و ایدئولوژیک بود. بر این اساس، ناکامی عراق در دستیابی به اهدافش در شروع جنگ، نقش اقتصاد و افزایش درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت در سال 1361 برای ایران، شرایط نظامی ایران، تغییر در ماهیت و شرایط جنگ بعد از فتح خرمشهر، حمایت جانبدارانه کشورهای منطقهای و فرا منطقهای و به خصوص شورای امنیت سازمان ملل از عراق، اهمیت مسائل ژئوپلیتیکی در عدم ارائه راهحل نهایی برای مناقشه مرزی، تلاش ایران برای صدور انقلاب و همراه کردن شیعیان عراق برای برپایی یک حکومت نزدیک به انقلاب اسلامی ایران و تحرکات رژیم صهیونیستی و دولتهای مرتجع عربی در مقابله با تفکر انقلاب اسلامی در منطقه از جمله موضوعاتی بودند که بر ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تأثیر گذاشتند.
هادی قیصریان فرد
دکترای مطالعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس