جمعیت؛ مساله استراتژیک انقلاب اسلامی
رشد فزاینده جمعیت در دهههای 1350 و 1360 شمسی و درگیر شدن کشور به مشکلات اقتصادی و مشکلاتی دیگر نظیر جنگ و نابسامانیهای پس از انقلاب که آنها نیز به نوبه خود به اقتصاد فرتوت و ضعیف کشور آسیب مضاعف وارد میکرد مسئولان کشور را بر آن داشت تا در دهه 1370، تدابیری برای کنترل رشد جمعیت بیندیشند. در همان زمان عدهای به مخالفت با این سیاست برخاستند و آن را موجب کاهش جمعیت و معضل پیری جمعیت در دهههای آتی دانستند و حتی این سیاست را که توسط نهادهای بینالمللی برای ایران تجویز و بلکه تشویق میشد، توطئه شبکههای صهیونیستی و وابسته به نظام سلطه بر ضد انقلاب اسلامی و در گسترهای وسیعتر، بر ضد جامعه تشیع به حساب میآوردند.
گذشته از اینکه این تحلیلها چقدر درست و مستدل بود یا خیر، در هر صورت دولت سازندگی و مجلس شورای اسلامی وقت وقعی بر آن ننهادند و سیاست تحدید جمعیت با تبلیغات گسترده و فراتر از نیاز واقعی جامعه در پیش گرفته شد و ارزش فرزندآوری در جامعه کمکم تبدیل به ضدارزش شد. کار به شکل افراطی تا جایی پیش رفت که نه تنها در سازوکارهای رسمی کشور فرزند بیشتر مایه دردسر بود (و حتی خانوادههای دارای سه فرزند تهدید به عدم صدور شناسنامه و دفترچه بیمه و امثال آن میشدند)، بلکه در بعد اجتماعی نیز فرزند بیشتر دستمایه تحقیر و تنزل اجتماعی افراد بود و اگر مادری برای بار سوم باردار میشد گویی عملی قبیح و نامتعارف انجام داده است.
شاید در وضعیت خاص کشور در دهه 1370، کنترل جمعیت سیاستی لازم به شمار میرفت، ولی افراط و زیادهروی هم در بعد سیاستگذاریهای اجرایی و هم در بعد فرهنگی، خسارتی به جامعه ایرانی وارد کرد که شاید جبران آن دههها به طول بینجامد. این سیاست باید به شکل متوازن و عقلایی و نهایتاً تا اوایل دهه 1380 به پیش میرفت و از آن پس بهتدریج برطرف میشد و بعد خانوار به حال عادی و طبیعی خود بازمیگشت. به هر حال، این روند نادرست بیش از یک دهه ادامه داشت و کسی متوجه آن نبود تا اینکه نگاه دوراندیش و آیندهنگر رهبری نظام متوجه این خطا شد و آن را برای مسئولان و عموم مردم مطرح ساخت.
«یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئله تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. البته اولی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونی اگر ما پیش برویم - من چندی پیش هم در ماه رمضان در سخنرانی گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانهها، به این شکلی که امروز هست، خطاست. این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دورهها و مرحلههای آینده این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همه مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگی، با آن نشاط، با آن شوقی که در نسل جوان هست، و با استعدادی که در ایرانی وجود دارد.»
این سخنان که در دیدار عمومی با مردم شهر بجنورد در 19 مهرماه 1391 بیان شده، شاید مهمترین و جنجالیترین سخنان رهبر معظم انقلاب درباره سیاست کنترل جمعیت و فرزندآوری در کشور بوده است، هم از آن جهت که معظمله متواضعانه این اشکال را میپذیرند و حتی خود را در آن سهیم میدانند و عذرخواهی میکنند و هم از آن جهت که با سهیم کردن خود در این سیاست، تداوم آن را رسماً قطع میکنند و بدون اینکه اینبار آن را به دولت یا مجلس واگذار کنند، شخصاً با به دست گرفتن زمام این مسئله، عموم مردم و مسئولان کشور را به جهتی مخالف با آنچه تا آن زمان ساری و جاری بوده است رهنمون میشوند.
رهبر معظم انقلاب بار دیگر در دیدار مسئولان نظام در 3 مرداد ۱۳۹۲ این موضوع را اعلام کردند که «ما بايد در سياست تحديد نسل تجديد نظر كنيم. سياست تحديد نسل در يک برههاى از زمان درست بود؛ يک اهدافى هم برايش معين كردند. آن طورى كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمى اين قسمت تحقيق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدى كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال ۷۱ به اين طرف، بايد سياست را تغيير میداديم؛ خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم».
علیرغم اینکه عالیترین مقام کشور خود به این مسئله ورود کرده و از همه مسئولان و نهادهای تقنینی و اجرایی میخواهد که چارهای برای پیری جمعیت بیندیشند متأسفانه در این بازه زمانی حدوداً 8 ساله فکر اساسی و تدیسر راهبردی برای این معضل صورت نگرفته است؛ هرچند رهبری بارها در بیانات مختلف خود بر این موضوع تأکید و آن را یادآوری کردهاند. جالب اینکه برخی مسئولان و فعالان سیاسی و اجتماعی کشور نهتنها از این سخنان دردمندانه و دلسوزانه رهبری استقبالی نکردند، بلکه همسو با دشمنان خارجی و شبکههای سخنپراکنی انگلیسی و آمریکایی، این سخنان را ناشی از عدم شناخت کافی نسبت به امکانات و شرایط کشور وانمود کردند و اینگونه افکار عمومی را به بازی گرفتند که افزایش جمعیت با این شرایط بد اقتصادی به انفجار جمعیت و بحرانهای گوناگون اقتصادی و سیاسی و اجتماعی منجر خواهد شد.
اخیراً و با روی کار آمدن مجلس شورای اسلامی جدید که از ویژگی جوانی و نشاط برخوردار است و با رویکرهایی نزدیکتر به مبانی انقلاب اسلامی و با شعار تحقق منویات رهبری شکل گرفته است، این امید در دلها شکل گرفته است که به این موضوع مهم و حیاتی برای حال و آینده کشور نیز توجه ویژه شود.
حضرت آیتالله خامنهای نیز در 22 تیر 1399، در سخنرانی خود برای نمایندگان مجلس جدید که به دلیل شیوع بیماری کرونا به صورت غیرحضوری و تلویزیونی ایراد شد، رویکردها و اولویتهای آتی مجلس را برای چهار سال آینده مشخص کردند که حفظ بعد خانوار و مسئله فرزندآوری در زمره آنهاست:
«مسئله ازدواج جوانان خیلی مهم است؛ جزو مسائلی است که اصلاً نباید از آن غفلت کرد و راههایی برای تسهیل ازدواج، و امکان ازدواج برای جوانها، باید پیشبینی بشود. بعضی از این راهها هزینه مادی هم ندارد؛ فقط تصمیمگیری لازم دارد، توجه لازم دارد. مسئله فرزندآوری و مسئله نسل بسیار مهم است؛ این موضوعی است که بنده بارها در این چند سال اخیر تکیه کردهام و تأکید کردهام. متأسفانه حالا که انسان نتایج را نگاه میکند، معلوم میشود که خیلی این تأکیدها تأثیر زیادی نداشته. اینها احتیاج دارد به قانون، احتیاج دارد به دنبالگیری جدی دستگاههای اجرایی و بایستی بهجد مسئله فرزندآوری را مهم دانست و از پیری جمعیت ترسید. حالا خارجیها را کار نداریم؛ دشمن، دشمن است؛ امّا بعضی کجسلیقگیها را متأسفانه آدم در داخل مشاهده میکند. یک جایی خواندم که میگویند «آقا! پیری جمعیت اشکالی ندارد»! چطور اشکالی ندارد؟ یکی از پرفایدهترین ثروتهای یک کشور، جمعیت جوان در یک کشور است که ما بحمدالله از اوایل انقلاب تا امروز برخوردار بودهایم و اگر بنا باشد بعداً برخوردار نباشیم، یقیناً عقب خواهیم ماند.»
از این رو، ابتدا ارزش فرزندآوری را به بررسی نهادهایم و سپس نگاهی آسیبشناسانه به سیاستهای خانواده و کاهش بعد خانوار در کشور انداختهایم.