شهدای آخرِ سال
از سال 62 تا سال 65، عملیاتهای بزرگ ایران برای برتری بر توان نظامی ارتش عراق در زمستانها اجرا شد. عملیاتهای خیبر و بدر در اسفند ماه برگزار شد که در این دو عملیات تعدادی از فرماندهان به شهادت رسیدند. عملیات والفجر هشت نیز اگرچه در بهمن ماه 64 آغاز شد، اما 75 به روز به طول انجامید و تا فروردین 65 ادامه داشت. عملیاتهای کربلای 4 و 5 نیز در دی ماه اجرا شد، اما مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 در اسفندماه به سرانجام رسید و در این عملیات تعدادی از فرماندهان آسمانی شدند.
شهید محلاتی
حجتالاسلام والمسلمین محلاتی نماینده امام خمینی (ره) در سپاه بود. او از مبارزان انقلابی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، نماینده امام در مراسم حج در سال 58 و نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی شد. او پس از مدتی از سوی امام، نماینده ولی فقیه در سپاه شد.
روز اول اسفند 64، ساعت 12:30 دقیقه ظهر، هواپیمای متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان هنگامی که از تهران به مقصد اهواز در حرکت بود، در آسمان اهواز هدف دو موشک هوا به هوای جنگندههای عراقی قرار گرفت؛ در این واقعه دلخراش شهید محلاتی به همراه بیش از چهل نفر از روحانیون، نمایندگان مجلس و مسئولان فرهنگی کشور به شهادت رسید. پیکر پاک شهید محلاتی پس از تشییع در حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد.
امام خمینی در پیامی به مناسبت شهادت حجتالاسلام محلاتی عنوان فرمودند: «امید آن است ولی نعم، حجتالاسلام حاج شیخ فضلالله محلاتی، شهید عزیز را که من و شما او را میشناسیم، که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهرههای درخشان انقلاب بود و در این راه، که راه خداوند است، تحمل سختیها نمود و رنجها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازه ورود در محضر شهدای صدر اسلام مرحمت فرماید.»
شهید عباس کریمی
عباس کریمی قهرودی پس از شهادت محمدابراهیم همت، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) شد. کریمی از اهالی کاشان بود که با پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه کاشان، به همراه جمعی عازم قم شد تا از بیت رهبری که آن روزها امام در قم ساکن شده بود، حفاظت کند.
او با آغاز غائله کردستان و فتنهآفرینی حزب دموکرات و کومله، راهی کردستان شد و به جمع نیروهای احمد متوسلیان در سپاه مریوان پیوست. آشنایی او با متوسلیان و همت موجب شد تا با تشکیل یگان محمد رسول الله (ص) از فرماندهان و کادر اصلی این تیپ باشد.
در عملیات خیبر که حاج همت به شهادت رسید، کریمی فرمانده تیپ سلمان لشکر بود و در نبرد جانانه لشکر 27 در طلائیه نقش مهم و اثرگذاری داشت.
چهارمین فرمانده لشکر محمد رسول الله (ص) در روز 23 اسفند 63 در منطقه عملیاتی شرق رودخانه دجله بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به ناحیه پشت سرش به شهادت رسید. پیکر غرق در خون و گل حاج عباس کریمی زمانی به تهران منتقل شد که تنها چند روز از اولین سالگرد شهادت فرمانده پیشین لشکر یعنی حاج همت میگذشت.
شهید حمید باکری
حمید برادر مهدی باکری و قائم مقام لشکر 31 عاشورا بود که در عملیات خیبر به شهادت رسید. محسن رضایی فرمانده کل سپاه تصمیم داشت پس از پایان عملیات خیبر، به دلیل توانمندی که این فرمانده آذربایجانی داشت، فرماندهی یک لشکر را به او بسپارد؛ اما حیات مادی او کفاف نداد و آسمانی شد.
حمید پیش از پیروزی انقلاب، در اروپا دانشجو بود. امام که به فرانسه رفت و در حومه پاریس ساکن شد، طاقت نیاورد و راهی محل اقامت امام شد تا رهبر خود را از نزدیک ببیند و سخنان او را بشنود. در فرانسه، تصمیم گرفت عازم سوریه شود و دوره آموزش نظامی را در کنار چریکهای فلسطینی و ضدصهیونیسم بگذراند.
حمید بعد از پیروزی انقلاب، عضو سپاه ارومیه شد و مسئولیت بسیج را برعهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی نیز در دی ماه 59 به جبهه آبادان رفت و مسئول محور ایستگاه 7 آبادان شد. مدتی در آنجا بود و در اواخر همان سال به ارومیه بازگشت.
پس از آن حمید باکری در عملیاتهای مختلفی نقش و مسئولیت داشت که مهمترین آنها عملیاتهای بیتالمقدس و والفجر چهار بود و در نهایت در خیبر آسمانی شد.
شهید کاظم نجفی رستگار
او سومین فرمانده یگان سیدالشهدا (ع) بود که ظهر روز 25 اسفند سال 63 و در جریان عملیات بدر به همراه جمعی از فرماندهان آن یگان در شرق دجله به شهادت رسید. 13 سال پیکرش در آغوش آن منطقه ماند که پس از انجام عملیات تفحص به نزد خانوادهاش بازگشت و در جوار قبر شهید بروجردی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
حاجکاظم مشق جنگ را نزد دکتر چمران آموخت و در کردستان به جمع نیروهای احمد متوسلیان پیوست. با تشکیل تیپ محمد رسول الله (ص)، از فرماندهان این یگان شد و در عملیاتهای پیروز ایران از ثامنالائمه تا بیتالمقدس نقشآفرین شد.
حاجکاظم پس از آزادی خرمشهر، همراه با قوای محمد رسول الله (ص) عازم سوریه شد و در شکلگیری جبهه مقاومت و حزبالله لبنان اثرگذار شد. پس از بازگشت از سوریه به یگان تازه تاسیس سیدالشهدا (ع) پیوست و در خدمت علیرضا موحددانش مسئول عملیات تیپ شد.
او پس از شهادت موحددانش فرمانده یگان شد و در عملیات خیبر عهدهدار این مسئولیت بود، اما پس از عملیات خیبر به دلیل اختلافنظرهایی که با فرماندهی جنگ داشت، از فرماندهی یگان استعفا داد و به عنوان یک رزمنده ساده در عملیاتها حضور پیدا کرد.
شهید ولیالله چراغچی
خراسانیها با سه لشکر امام رضا (ع)، نصر و شهدا در دفاع مقدس حضور داشتند. ولیالله چراغچی یکی از فرماندهان برجسته خراسانی جنگ است. او از قدرت برنامهریزی و طراحی بینظیری برخوردار بود. در عملیات بستان، طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت.
شهید حسن باقری میگفت: شهید چراغچی جزو معدود فرماندهانی است که سختترین نقاط را که برای انجام مأموریت به او محول میکنیم، آن را میپذیرد.
او رزم را در غائله گنبد و در مقابله با چریکهای فدایی خلق آغاز کرد و با آغاز جنگ تحمیلی، عازم جبههها شد. ابتدا فرمانده گردان و سپس مسئولیتهای مختلفی را عهدهدار شد و زمانی که به شهادت رسید قائم مقام لشکر بود.
ولیالله چراغچی در عملیات بدر و در آخرین روزهای سال 63 بر اثر اصابت گلوله به سر مجروح و در بیمارستان شهدای تهران بستری شد. او پس از 23 روز بیهوشی، سرانجام در 18 فروردین ماه 64 به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت.
شهید عبدالحسین برونسی
برونسی هم از سرزمین خراسان و از فرماندهان خراسانی دفاع مقدس بود. او یک شاگردِ بنا بود که به یک فرمانده نظامی نخبه تبدیل شد و در عملیات بدر و آن زمانی که فرمانده تیپ جوادالائمه (ع) بود، آسمانی شد.
ویژگی برجسته شهید برونسی توسل به ائمه اطهار (ع) به خصوص حضرت زهرا (س) بود. او در سختیها و تنگناهای عملیاتی به حضرت زهرا متوسل میشد و از او مدد میخواست. برونسی فرماندهی را از آن ائمه میدانست و خود را سربازی جانفدا خدمت آنان میپنداشت. بخشهایی از این توسلها در کتاب «خاکهای نرم کوشک» به قلم سعید عاکف به تصویر کشیده است و رهبر انقلاب نیز به جوانان توصیه فرمودهاند که این کتاب را بخوانند.
رهبر انقلاب از جمله افرادی است که به دلیل سابقه زندگی در شهر مشهد، آشنایی خوبی با شهید برونسی دارند و از صفای ضمیر او باخبر بودند. امام خامنهای بارها در سخنرانیهای خود از این شهید نام بردهاند و از عارف بنایی سخن گفتهاند که دروس آکادمیک نخوانده بود و اصطلاحاً بیسواد بود؛ اما فرمانده نخبهای در میدان نبرد بود.
امام خامنهای چند سال پیش در دیدار خانواده شهید برونسی، ضمن اشاره مجدد به خصوصیات او، شهید برونسی را از عجایب و استثناهای انقلاب اسلامی خواندند که باید به عنوان الگویی برای جوانان معرفی شود.
شهید علی تجلایی
تجلایی از فرماندهان برجسته آذربایجانی دوران دفاع مقدس بود. نظامیگری را در نزد شهید سعید گلاببخش معروف به محسن چریک آموخت و سپس اقدام به آموزش بسیاری از پاسداران کرد؛ پاسدارانی که در برابر ضدانقلاب در گنبد و کردستان ایستادند و از ایران اسلامی دفاع کردند.
تجلایی که تجربه جنگیدن در کردستان داشت، راهی افغانستان و پاکستان شد تا به آموزش نیروهای مجاهد مسلمان افغانستانی برای مقابله با ارتش متجاوز شوروی بپردازد. او با آغاز جنگ تحمیلی به ایران برگشت و به همراه جمعی از آذربایجانیها عازم دهلاویه و سپس سوسنگرد شد. حماسه تجلایی و یارانش در دفاع از سوسنگرد و آزادسازی این شهر، داستانی جذاب و تماشایی است که قالبیت نگارش چند کتاب و ساختن چند فیلم دارد.
تجلایی و نیروهایش در عملیاتهای مختلفی همچون فتحالمبین نقش مهمی داشتند. در عملیات بیتالمقدس، تجلایی جانشین تیپ عاشورا شد و در آزادی خرمشهر نقشآفرین شد.
علی، برادر کوچکتری به نام مهدی داشت که در عملیات والفجر مقدماتی از مهدی سبقت گرفت و به شهادت رسید. حدود دو سال بعد مهدی نیز در عملیات بدر کولهبار خود را بست و راهی آسمان شد. نام علی تجلایی در کنار نام شهدای بزرگی همچون مهدی و حمید باکری، حسن شفیعزاده، یاغچیان و... افتخار آذربایجان بزرگ ایران است که در دفاع مقدس حماسههای بیشماری آفریدند.
ریحانه جعفری