پدرم به دلایل علمی ترور شد
اخبار
1400/9/7
216
چاپ
فرزند شهید محسن فخریزاده:
پدرم به دلایل علمی ترور شد
فرزند شهید محسن فخریزاده میگوید، دلیل ترور پدرم صرفاً به دلیل کارهای هستهای و دفاعیشان نبود بلکه به دلیل انقلابی بود که سعی داشتند در علم ایجاد کنند.
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، شهید محسن فخریزاده، عضو ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود. بر اساس قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت که در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷، علیه فعالیتهای هستهای ایران تصویب شده نام وی جزو افراد تحریم شده قرار داده بود. به گزارش «فارن پالیسی»، نام محسن فخریزاده به عنوان یکی از پنج شخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان قرار دارد. آمریکاییها، وی را صندوقچه اسرار برنامه هستهای ایران قلمداد میکردند که همواره در تعیین موضع ایرانیها در مذاکرات، نقشی مخفیانه ولی مؤثر داشته است. طبق نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا زمانیکه با فخریزاده گفتگوی مستقیم انجام نشود، نمیتوان در میزان ورود ایران به دانش هستهای، اظهار نظر کرد. به مناسبت هفتم آذر ماه، سالگرد شهادت او و رونمایی از خودروی شخصیاش در محل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، گفتگویی تفصیلی داشتهایم با حامد فخریزاده، فرزند این شهید بزرگوار.
-به نظر شما تا چه اندازه جای خالی شهید فخریزاده در فضای علمی کشور احساس میشود؟
وقتی کسی جایگاهش پدر است فقدانش ارتباط به شاخص بودن او در موضوعات مختلف ندارد. حتی از دست دادن یک شخص معمولی که در خانوادهای جایگاه پدر را دارد، حسی وصف ناشدنی را به خانوادهاش منتقل میکند. در مورد شهید فخریزاده باید گفت همانطور که ایشان در تمامی جایگاههایی که داشتند به واقع فرد منحصربهفردی بودند، در خانواده هم دقیقاً به همین شکل بود. یعنی ایشان در جایگاه یک پدر و یک پدربزرگ به واقع بندبند وجودش پدر بود، برای مادرم همسر بود و برای فرزندان ما پدربزرگ بود، به همین دلیل ما فقط پدر از دست ندادیم، ما رفیق و برادر از دست دادیم، چون روابط پدر با ما روابطی بسیار دوستانه و برادرانه بود.
ایشان از آن دست پدرهایی نبود که اهل امر و نهی باشد یا به دلیل مشغلههای زیاد کاری فرصت رسیدگی به خانواده را نداشته باشد. بسیار برای خانواده وقت میگذاشت، خانواده را بسیار درک میکرد و خیلی روابط عمیقی با ما داشت. به عنوان مثال در موضوع همسریاش از وقتی یادم است پدر در خانه ظرف میشست و کارهای خانه را انجام میداد. مادرم میگوید هنوز که هنوز است به خاطر دارم آخرین روز صبح قبل از اینکه از خانه بیرون برود، چایی را دم کرد و رفت.
-شهید فخریزاده در صنعت هستهای کشورمان هم از چهرههای شاخص بودند، به نظر شما الان کسی توانسته همانند ایشان در این صنعت ظهور و بروز داشته باشد و یا ترور شخصیتهایی مثل پدر شما یا شخصیتهای دیگر خلل جبرانناپذیری ایجاد کرده است؟
یک نکته بسیار مهم این است که پدر صرفاً در حوزه هستهای و دفاعی برجسته نبودند. وقتی که به پیام حضرت آقا توجه کنید، ایشان در ابتدای پیام از او به عنوان «یک دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی» یاد میکند، اما آنجایی که میگویند کارهایش را انجام دهید از تاکید میکنند که؛ «تمام کارهای علمی و فنی شهید در تمام حوزههایی که وی به آنها اشتغال داشت.» چون حضرت آقا از نزدیک میدانستند پدر چه میکند و در چه حوزههایی فعالیت دارد، آنجایی که میخواهند بگویند بروید کارهایش را انجام دهید نمیگویند بروید کارهای هستهایاش را انجام دهید، کارهای دفاعیاش را انجام دهید، میگویند تمام کارهای علمی و فنی در تمام حوزههایی که وی به آنها اشتغال داشت، این نکته مهمی در پیام حضرت آقا است.
حضرت آقا میدانست پدر روی موضوعات علوم شناختی کارهای پیچیدهای کرده است، حضرت آقا میدانست پدر روی بحثهای پزشکی، فلسفه، فلسفه علم، بحثهای قرآن و حدیث کارهای پیچیدهای انجام داده است. پس این نکتهای که ایشان صرفاً یک دانشمند هستهای و دفاعی بود، نکته درستی نیست و به زعم خود من دلیل ترور ایشان هم صرفاً به دلیل کارهای هستهای و دفاعیشان نبود بلکه به دلیل انقلابی بود که سعی داشتند در علم ایجاد کنند و کارهای بزرگی در این راستا کرده بودند. قصد داشتند انقلابی در علم در راستای فلسفه اسلامی و تمدن ایرانی ایجاد کنند.
اینکه آیا شهادت اینها آسیبی وارد میکند، یقیناً آسیب وارد میکند. من برمیگردم به اوایل انقلاب؛ آیا بهشتی جایگزین شد؟ آیا رجایی جایگزین شد؟ آیا سردار سلیمانی جایگزین میشود؟ فخریزاده هم یقیناً جایگزین نمیشود.
رژیم استکبار و امپریالیسم جهانی میداند که چه کسی را و چگونه بزند. من یادم است که پدر در مورد شهید شهریاری و شهید علیمحمدی گفت اینها نخبگانی هستند که دنیا نظیرشان را ندارد یا در مورد شهید ابراهیمنژاد میگفت این جوان تبدیل به نخبهای خواهد شد که دنیا را تکان خواهد داد.
آنها میدانند چه کسی را بزنند. یکی از مقامات ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی بعد از ترور شهید فخریزاده میگوید ما کسی را زدیم که به اندازه قاسم سلیمانی و عماد مغنیه شخصیتی استراتژیک برای ایران و محور مقاومت بود و جایگزینیاش برای ایران غیرممکن است.
بالاخره وقتی که اولین ترور پدر توسط رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی بر میگردد به سال 78 یعنی استکبار 20 سال تلاش میکند برای حذف یک آدم، پس مهم بوده. چرا در این 20 سال از این موضوع دست برنداشته است؟
ترور کار هزینهبرداری است. فعالیتهای جاسوسی کار هزینهبرداری است. چرا در طول این 20 سال، رژیم صهیونیستی دست از سر این آدم برنداشته است و سه، چهار بار ترور ناموفق داشته؟ پس معلوم است که آن آدم خیلی تأثیرگذار بوده و حذف او آسیب بزرگی به کشور وارد میکرده است. اما اینکه آیا ما میتوانیم جایگزین کنیم یا نه؛ یقیناً میتوانیم. شهید فخریزاده که یک موجود فرازمینی نبوده، یک ایرانی بوده که در همین کشور به دنیا آمده، به طرز آنچنان خیلی خاصی زندگی نکرده، در محلههای سطح پایین شهر قم بزرگ شده، در جریان انقلاب جزء اولین نفرهایی بوده که به خیابان صفائیه قم آمده و انقلاب را شروع کردند، بعد وارد دفاع مقدس شده و تمام مراحل تحصیلی خودش را از دوران ابتدایی تا دکتری در دانشگاههای همین کشور و با اساتید همین کشور گذرانده، بدون اینکه یک ثانیه از کشور خارج شود حتی برای فرصت مطالعاتی.
علیالرغم اینکه زمانی به قولی این تهدیدها علیه ایشان نبود و هنوز جو امنیتی نبود، ایشان پیشنهادهای زیادی از آلمان داشت، از روسیه داشت، خاطرم هست که پیشنهادهای اغواکنندهای از لحاظ هم علمی و هم مالی از آلمان و روسیه و غیره داشت ولی اصلاً از کشور خارج نمیشود و در همین کشور همه مقاطع تحصیلیاش را سپری میکند، با مشکلات همین کشور، با کمبودها و مسائل همین کشور و تبدیل به شخصی میشود که نه در ایران، در رسانههای غربی به او میگویند دانشمند. در مقالات غربی از عنوان Scientist برای ایشان استفاده میکنند.
یقیناً ما میتوانیم هزاران فخریزاده دیگر داشته باشیم. منتهی چگونه؟ به شرط اینکه بتوانیم جریان ریشهای، جریان فکری و جریان زندگی اینها را به جامعه بشناسیم. آن نوجوان و جوانی که دنبال این جریانات است بداند فخریزاده چه کسی بوده؟ فخریزاده چه میکرد؟ فخریزاده چگونه زندگی میکرد؟ چه نگاهی داشت؟ که شد فخریزاده!
اگر حضرت آقا میگویند که زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست، برای اینکه یقیناً شهدا ویژگیهای برجسته معنوی و خاصی داشتند که شهید شدند، الکی که کسی شهید نمیشود.
پس باید یاد و خاطرهاش زنده نگه داشته شود. زنده نگه داشتن یاد و خاطره نه اینکه برویم در همه خیابانها عکسش بزنید، یعنی برویم سراغ جریان فکریاش، سراغ جریان اندیشهاش، برویم ببینیم چه میکرد؟ چه شد؟ چرا؟
-چندمین بار بود که ایشان ترور میشدند؟
سومین یا چهارمین بار بود. اولین ترور ایشان در سال 78 یعنی حدود 22 سال پیش بود و سه یا چهار بار بعد از آن زمان هم عملیات تروریستی بر علیه ایشان برنامهریزی شده بود البته نه به این عنوان که عملیات تروریستی اتفاق بیافتد. بنا به دلایلی مثلاً پدر مخفی میشود یا قبل از جریانات تروریستی.
- سوءقصد میشده است؟
بله. مثلاً سیستمهای اطلاعاتی عملیات را شناسایی میکردند یا گزارشی که خود المرت اعلام میکند میگوید ما یک بار میخواستیم ایشان را ترور کنیم، تیم و همه چیز هماهنگ بود، خود من 10 ثانیه قبل از عملیات شخصاً زنگ زدم به تیم و گفتم احتمال لو رفتن عملیات وجود دارد و آن را متوقف کنید. از این دست بود، یعنی واقعاً عملیات انجام شود و جان سالم به در ببرد نه، اینطور نبود. سه یا چهار بار، مثلاً روزی که قرار بود شهید شهریاری ترور شود برای ایشان هم تله گذاشته بودند ولی ایشان خیلی اتفاقی، بدون هماهنگی و هیچ چیزی، صبح زود تصمیم میگیرد سرزده برود دانشگاه مالک اشتر اصفهان و مسیر و زمان حرکت کلاً عوض میشود، در نتیجه عملیات به نتیجه نمیرسد.
نظرات کاربران
به نکات زیر توجه فرمایید
پربازدیدترین خبرها