اگر به دوران انقلاب بازگردم همان عملکرد را تکرار میکنم
همایون اسعدیان از جمله فیلمسازانی است که در اوایل دهه 50 با ورود به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با سینما آشنا شد و با ساخت فیلمهای 8 میلی متری وارد این جریان شد و این روند را تا امروز در پستهای مختلفی ادامه داده است. در کارنامه کاری او آثار درخشانی دیده میشود و همچنین فعالیتهای صنفی بسیاری در خانه سینما داشته است و از نزدیک با جریان بدنه سینما و مدیریت آن آشناست.
او معتقد است عرصه فرهنگ عرصهای نیست که مهندسی و طراحی شود و فکر کنیم که در هر سال باید با اسامی جدیدی از کارگردانان و بازیگران در بخش سینما مواجه باشیم. در هیچ کجای دنیا این اتفاق رخ نداده است. بسیاری از کشورهای جهان با دورههای طلایی در عرصه سینمای خود مواجه بودهاند. نه فقط در سینما که این مسئله در تمامی عرصههای فرهنگی، هنر و ادبی وجود دارد. مقاطعی نیز ما دچار افت و خالی بودن فضا میشویم که این امر هم چندان ناامید کننده نیست.
آقای اسعدیان نظرتان درباره روند حرکتی سینما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به چه شکل است؟ از نظر شما این روند تا چه اندازه صعودی بوده است؟
طی این سالها سینما عملکرد خوبی داشته و مؤید این قضیه، جوایز و افتخاراتی است که در سالهای اخیر سینمای ما برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورده است. من فکر میکنم مهمترین بخش فرهنگی ما طی این چهل سال، عرصه سینما بوده است.
آیا سینمای ایران با حضور در عرصههای بینالمللی و جهانی توانسته است آنگونه که باید و شاید رسالتهایی را که پس از انقلاب اسلامی بر دوش داشته است به گوش جهانیان برساند؟
این امر به شکلی واضح و روشن بوده و نیاز به پیدا کردن دلایل برای اثبات آن نیست. به دست آوردن دو جایزه اسکار اتفاق بسیار کم سابقهای در عرصه سینما بوده است. همچنین در طی این سالها سینماگران کشور از عباس کیارستمی گرفته تا اصغر فرهادی و دیگر هنرمندان حوزه سینما، جوایز قابل قبولی از جشنوارههایی همچون کن، برلین، ونیز و دیگر جشنوارههای معتبر جهانی کسب کردهاند. این جوایز نشان از آن دارد که ما در بخش بینالملل حضور بسیار مثبتی داشتهایم. امروز بسیاری از کشورهای جهان، ایران را با سینمای ایران میشناسند که این امر نشان از میزان اثرگذاری ما دارد. کمتر کشوری است که فعالان و اندیشمندان حوزه فرهنگ آن با سینماگران ایرانی آشنایی نداشته باشند.
شما برآمده از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستید. سینمای ایران در دو دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عملکرد بسیار خوبی داشت و هنرمندانی که از دل کانون برخاستند، به خوبی عملکرد خود را به معرض نمایش گذاشتند. شورای تولید در آن دوره نقش بسزایی در خلق و ماندگاری آثار سینمایی ایفا کرد اما متأسفانه رفته رفته و طی دو دهه اخیر، درخشش سابق در سینما دیده نشد. این موضوع در ارتباط با خروجی کانون نیز مشهود بوده و کمتر شاهد ظهور سینماگرانی مستعد و پویا از این فضا هستیم. به نظر شما چه دلایلی منجر به این رخداد شده است؟
با نظر شما درباره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موافق هستم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شاهد کمکار شدن کانون در امر تربیت نسل جدیدی از فیلمسازان بودهایم. بسیاری از کتابخانههای این مرکز به حالت تعطیل درآمدند که البته به تازگی فعالیت خود را از سر گرفتهاند. در سالهای پیش از انقلاب اسلامی ایران و دهه 50، به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فیلمسازان و بازیگرانی تربیت شدند و همچنین هنرمندان در شاخههای مختلف استعداد خود را به نمایش گذاشتند که شاید بتوان گفت در گذر زمان آن نسل تمام شدند؛ اما این بدان معنا نیست که در دو دهه اخیر شاهد افت در کشف استعدادهای جدید هستیم. اتفاقاً کشف سینماگرانی همچون اصغر فرهادی در همین دو دهه انجام گرفته است. در همین دو دهه فیلمسازان جوان بسیاری با نگاه و دیدگاههای مختلف به سینمای ایران معرفی شدند. در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی که به نوعی دهه راهاندازی سینمای پس از انقلاب بود، طبیعی است که با نوع جدیدی از فیلمسازان روبرو هستیم و به مرور با تنوع و تکثر در دیدگاههای مختلف سینمایی با نگرشهای گوناگون مواجه میشویم. هر یک ازاین فیلمسازان در زمینه کاری خود عملکرد موفقی داشتهاند که به دلیل بالا بودن تعداد اسامی و جلوگیری از پیش آمدن برخی سوءتفاهمات به دلیل نام نبردن برخی افراد از آوردن اسم در این مجال پرهیز میکنم، اما در 20 سال گذشته باور ندارم که سینمای ایران خالی از ستارهها بوده باشد و درهمین دو دهه سینماگران توانمندی را به جهان معرفی کردهایم.
اما در دهه 90 ما کمتر شاهد تولید آثاری در عرصه سینما هستیم که به حد و اندازه دهههای گذشته در اذهان ماندگار شوند. در دهه اخیر دیگر شاهد تنوع و تکثر ژانر نیستیم و بیشتر آثار در قالب کمدی ساخته میشوند. جالب اینجاست که در این بین مقصر را یا سینماگران میدانیم و یا مخاطبان و توجیهمان این است که افزایش ساخت فیلمهای کمدی به واسطه وجود نیاز و تقاضا در طیف وسیعی از مخاطبان سینمای ایران است. آیا شما با این موضوع موافق هستید؟
عرصه فرهنگ عرصهای نیست که مهندسی و طراحی شود و فکر کنیم که در هر سال باید با اسامی جدیدی از کارگردانان و بازیگران در بخش سینما مواجه باشیم. در هیچ کجای دنیا این اتفاق رخ نداده است. بسیاری از کشورهای جهان با دورههای طلایی در عرصه سینمای خود مواجه بودهاند. نه فقط در سینما که این مسئله در تمامی عرصههای فرهنگی، هنر و ادبی وجود دارد. مقاطعی نیز ما دچار افت و خالی بودن فضا میشویم که این امر هم چندان ناامید کننده نیست. این که ما شاهد آنیم که در هر دوره از جشنواره فیلم فجر تنها چند اثر قابل توجه دیده میشود مسئله چندان عجیبی نیست. چه بسا این اتفاق در کشورهای اروپایی و امریکایی نیز رخ دهد. ما هم در سینمای ایران با مقاطعی به عنوان دوره طلایی مواجه بودهایم که به یکباره چند سینماگر شاخص با فیلمهایی مطرح در حوزه سینما دیده میشوند و ممکن است در این بین دچار دورههای افول هم شویم که به زعم من این موضوع در عرصه فرهنگی طبیعی است، اما با این وجود من شاهد درخشش چهرههای مستعد جدید در کشور هستم که البته ممکن است چنین توقعی همه ساله برآورده نشود و به زعم من این امر طبیعی است. اگر این دیدگاه را به عرصه ادبیات هم وارد کنید میبینید که در یک دهه با چهرههایی جدید و مستعد مواجه هستیم که تحولی چشمگیر در این حوزه به وجود میآورند واگر در یک دهه شاهد چنین رخدادی نبودیم، نباید ناامید شویم.
به نظر شما دورههای افول در سینمای ایران به چه عواملی بستگی دارد؟ بسیاری از سینماگران در دورههای موفق سینمای ایران، عملکرد مدیران را مثبت ارزیابی میکنند. به نظر شما این افت در سطح کیفی آثار به کدامیک از عوامل مطرح همچون ضعف در بخش مدیریت یا کمکاری سینماگران باز میگردد؟
لزوماً در دورههای طلایی مدیریت هم ممکن است با ظهور سینماگران و آثار شاخص مواجه نشویم. شما پرسشی را مطرح میکنید که پاسخ آن بسیار پیچیده است و نیاز به تحلیل جامعه شناختی دارد. این پرسش شبیه به آن است که بگوییم به چه دلیل حافظ در قرن هشتم ظهور کرده و چرا تا قرنها شاعری همچون حافظ در ایران نداشتیم؟ آیا در دوران پس از حافظ، حاکمان کمتر به شعر و ادبیات بها دادهاند؟ خیر اینگونه نیست. بدون شک عامل این ضعف مورد مطرح نمیتواند باشد. شرایط اجتماعی در دهه 30 و 40 در بخش ادبیات و شعر ایران به گونهای بوده که با جهشی قابل توجه مواجه هستیم و ممکن است این روند در دهه 60 و 70 به واسطه تغییرات با افت مواجه شود. به هر روی پاسخ به این پرسش نیازمند تحلیل جامعهشناختی است. من ترجیح میدهم پاسخ به این پرسش را در حد و اندازه تحلیل عملکرد مدیران تقلیل ندهم چرا که باورم بر این نیست که اگر در حال حاضر با یک دوره درخشان مدیریتی مواجه بودیم، امروز پنج اصغر فرهادی در عرصه سینما داشتیم. پنج اصغر فرهادی از یک بستر اجتماعی ظهور میکند و لزوماً این مسئله به بخش مدیریت وابسته نیست.
طی چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ایران، جشنواره فیلم فجردر قالب ویترین ملی عمل کرده است و همه ساله شاهد این رخداد هستیم که با پشت سر گذاشتن هر دوره جشنواره، جریان اکران فیلمها در ادامه مسیر نیز به واسطه عملکرد جشنواره مشخص شده است. به نظر شما آیا طی سالهای اخیر جشنواره توانسته است همچون گذشته عملکرد مؤثری در این زمینه داشته باشد؟
جشنواره فجر امروز تبدیل به شاخصترین و مشخصترین جشن دهه انقلاب اسلامی ایران تبدیل شده است. گویی جشنواره فیلم فجر جشنی ملی است که در دهه فجر برگزار میشود، چرا که در دهه فجر نمادی به عنوان جشنهای انقلاب نداریم. به همین دلیل است که ممکن است پارامترهایی با این رویداد همراه شود که لزوماً از آغاز راه وجود نداشته است. این بحث همواره وجود داشته است که آیا جشنواره فیلم فجر میتواند شکل و کارکردی دیگر داشته باشد یا از دهه فجر منفک شود یا خیر؟ برای من این جشنواره به نوعی تابلوی یک سال فعالیت سینمای ایران است و ما میتوانیم کیفیت عملکرد سینماگران طی سال را در این جشنواره رصد و بررسی کنیم. ممکن است امسال هم این اتفاق رخ دهد. به طور معمول از میان آثار حاضر در بخش مسابقه جشنواره، با حدود سه یا چهار فیلم خوب و حدود پنج فیلم متوسط مواجه هستیم و باقی آثار نیز ضعیف هستند. ممکن است تعداد آثار در بحث کیفیت در سالهای مختلف تغییر کند. هر چند سال یکبار هم با درخششی ویژه مواجه هستیم که به نامی ماندگار تبدیل میشود و میتواند در عرصه بینالمللی جلوه کند. این رخداد هر سال به وقوع نمیپیوندد اما به هر روی جشنواره فیلم فجر به عنوان جشن سینمای ایران همه ساله در ایام دهه فجر برگزار میشود و به عنوان ویترینی از عملکرد سینماگران کشور مورد ارزیابی قرار میگیرد.
آقای اسعدیان طی چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آثار بسیاری موجب شدهاند که در مجموع شاهد کارنامه درخشانی باشیم. با این وجود کمتر شاهد ساخت فیلمهایی در حوزه انقلاب هستیم. به چه دلیل سینماگران ایران کمتر به سمت ساخت آثاری در این زمینه رفتهاند؟
نمیتوان گفت که به هیچ عنوان به این موضوع پرداخته نشده است. حتی پس از هشت سال دفاع مقدس شاهد آثار متعددی در این زمینه بودهایم. ما درباره وضعیت انقلاب نه به اندازه کافی اما با آثار متعددی مواجه شدهایم؛ اما حداقل در سالهایی که من با مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارتباط بودهام و رفت و آمدهایی داشتهام، به این نکته پی بردهام که ساخت فیلم در زمینه انقلاب دستوری نبوده است، چرا که این امکان وجود ندارد با اعلام یک بخشنامه در میان سینماگران آنها را به ساخت فیلم در این حوزه مجاب کنیم. به ویژه اینکه وقتی به سینماگر گفته میشود که باید در زمینه انقلاب فیلم بسازد، تصور این است که باید تنها به محاسن آن پرداخت در حالیکه باید ظرفیت کافی برای بیان نقاط ضعف هم وجود داشته باشد. طبیعی است که در چنین شرایطی عدهای از ساخت اثر در این زمینه پرهیز میکنند و وارد حیطهای نمیشوند که به شکل دستوری فیلمسازان را در زمینه ساخت فیلمهای انقلابی تحت تاثیر قرار دهد و نتوانند به بیان نقصانها و ضعفها بپردازند. به طور مثال اگر من تصمیم بگیرم که در زمینه انقلاب اسلامی فیلمی بسازم، طبیعی است که دچار نگرانی شوم از اینرو که برخی حرفهایی که من قصد طرح آن در اثر سینمایی خود را دارم ممکن است به مزاج عدهای خوش نیاید. در این بین ممکن است دچار ممیزی و سانسور شوم پس طبیعی است که به این سمت نروم.
در حقیقت به زعم شما ممکن است جسارت از فیلمساز در مسیر ساخت فیلم با موضوع انقلاب گرفته و او دچارخودسانسوری شود.
بله. در واقع باید به نوعی تلاش کنیم همه چیز را مثبت و خوب جلوه دهیم. آیا شما فرایند اجتماعی سراغ دارید که تمام ابعاد آن مثبت باشد؟ بدون شک ضعفهایی هم وجود داشته است. مگر ما در زمان هشت سال دفاع مقدس ضعفهایی نداشتیم؟ مگر در دوره ترمیم اقتصادی و سازندگی اشتباهاتی وجود نداشت؟ درتمام ادوار آزمون و خطاهایی داشتهایم. اگر نگاه ما به سینمای انقلاب این باشد که بگوئیم دوره پهلوی بد بوده و این انقلاب رخ داد و به تعریف و تمجید آن بپردازیم، افراد زیادی طالب این جریان نخواهند بود چرا که ایدهآل برای آنها این است که تمام دیدگاههای خود را درباره این رویداد بیان کنند؛ اما اگر بنا را بر این بگذاریم که به طور مثال میتوان درباره جنگ فیلم ساخت و انتقادات و ضعفها را نیز مطرح کرد، این بدان معنا نیست که بخواهیم نفس عمل دفاع مقدس را زیر سؤال بریم. ما مورد هجوم قرار گرفتیم، پس طبیعی است که باید در برابر این هجوم جانانه دفاع کنیم و این دفاع بدون شک بسیار ارزشمند است اما آیا این دفاع خالی از خطا بوده است؟ من در تمام مقاطع انقلاب اسلامی در صحنه حضور داشتم و شلوغی خیابانها را در آن دوره از نزدیک لمس کردم. همه ما به کاری که انجام میدادیم اعتقاد داشتیم، اما نمیتوان گفت خطایی در این مسیر نداشتیم. ما اشتباه و خطاهای بسیاری داشتیم و اگر بتوانیم همه آنها را مطرح کنیم، طبیعی است که من بشخصه بسیار علاقهمند هستم که در اینباره فیلم بسازم اما اگر قرار باشد آثار ما تنها به محسنات این جریان بپردازد و از بیان ضعفها خودداری کنیم آن هم به این دلیل که ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیریم، این امر شدنی نیست، چرا که قطعاً با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دیدگاههای من و بسیاری از دوستان دیگر که آن دوران را از نزدیک لمس کردهایم دستخوش تغییر شده است. هر چند که من همچنان معتقد هستم که اگر به چهل سال قبل بازگردم، در دوران انقلاب همان عملکرد را تکرار خواهم کرد اما بدون شک مانع رخ دادن بسیاری از اشتباهات در ادامه مسیر خواهم شد. به مرور زمان میتوان متوجه شد که بسیاری از جریانات به اشتباه رخ داده است. هیچ انقلابی در تمام دنیا نمیتواند ادعا کند که تمام اعمال پس از آن به شکلی کامل، درست، سالم و صحیح بوده است. خیر اینطور نیست و حتما اشتباهاتی هم وجود داشته است. نمونهای را مثال میزنم که شاید ارتباط چندانی هم با انقلاب نداشته باشد. در کشور ما سالها به طرز عجیب و غریبی با ویدئو مخالفت بود، اما در نهایت استفاده از آن آزاد شد. سالها با ماهواره به شکل عجیب و غریبی مقابله شد، اما جایی دیگر نتوانستیم به این ممنوعیت دامن زنیم و استفاده از آن هم به نوعی آزاد شد. پس ممکن است بسیاری از تصمیمگیریها در مقاطعی به اشتباه بوده باشد و اگر من بخواهم آن را در اثر سینمایی خود بیان کنم آیا این امکان وجود خواهد داشت؟ این نگاه موجب میشود که من به سراغ ساخت اثر درباره چنین موضوعاتی نروم. همه ما برههای را به یاد داریم که عدهای دیش ماهوارهها را از روی پشت بام خانهها جمع میکردند. ممکن است برخی بگویند که نباید به چنین موضوعی اشاره کرد چرا که وهن نظام است. این وهن نظام نیست بلکه اشتباهات حاکمیت در مقطعی از سالهای پس از انقلاب است. ایراد به نوع نگاهی برمیگردد که درباره انقلاب وجود دارد و در سالهای متمادی تا به امروز نیز ادامه داشته است.
آقای اسعدیان چشمانداز شما نسبت به آینده سینمای ایران چگونه است و به زعم شما آیا سینمای ایران روندی صعودی را پیش رو خواهد داشت؟
باور من این است که نسل جدیدی که با آن مواجه هستیم در قیاس با نسل من هم بسیار باشعورتر است و هم سینما را بهتر میشناسد. ما امروز با نسلی مواجه هستیم که بسیار پویاست و بدون شک آثاری را در آینده ارائه خواهند کرد که از ما چندین قدم جلوتر خواهد بود.
پیشنهادی برای بهتر شدن اوضاع کنونی سینمای ایران دارید؟
در مجموع پیشنهاد من برای بهتر شدن وضعیت کشورم این است که آحاد جامعه سعه صدر بیشتری از خود نشان دهند.