عروج در پنجمین عبور
شاید صاحبان کارخانههای هواپیماسازی مک دانل داگلاس لاکهید مارتین و نودث روپ که سابقهای طولانی در ساخت هواپیماهای شکاری بمب افکن و جنگ افزارهای تجهیزات پشتیبانی کننده آنها داشتهاند هرگز گمان نمیبردند روزگاری تولیداتشان در اختیار خلبانانی قرار بگیرد که سه سال در پایگاههای هوایی ایالات متحده دورههای مقدماتی تا پیشرفته و عالی آموزش خلبانی را طی نمایند و کمترین تاثیری از فرهنگ و افکار مردمان آن دیار را با خود همراه نکنند.
فرهنگ مدل فکر و دستور العملهای به کارگیری جنگ افزارهایی که دستور (فایر اند فورگت) شلیک کن و فراموش کن را میآموختند. در واقع منادی اندیشه بکش و فراموش کن که چه کردهای هیچگاه در قاموس تفکرات خلبانان ایرانی پاسخ و معنایی پیدا نکرد.
در حالیکه علم روانشناسی یکی از عوامل موثر بر تکوین شخصیت را محیط بر میشمارد، بودند خلبانانی که نه تنها از محیط منحط غرب وحشی تاثیر نپذیرفتند، بلکه در آیندهای نه چندان دور عهدهدار مسئولیتهایی شدند که نظیر آن مسئولیتها در نیروی هوایی ایالات متحده سالها تحت فرمان تفکراتی از جنس فایر اند فورگت، تغییر، آمریکا اولین است و... خونهای بیشماری را در کره، ویتنام، گرانادا، هیروشیما و ناکازاکی و تا به امروز در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و یمن و... به ناحق بر زمین ریختند.
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تثبیت حاکمیت جمهوری اسلامی که غیر قابل تحملترین اتفاقی بود که غرب را به واکنش واداشت و جنگ تحمیلی 8 ساله را علیه ایران انقلابی رقم زد وقتی شهیدانی چون خلبانان عباس بابایی، مصطفی اردستانی، عباس دوران، فریدون ذوالفقاری، علیرضا یاسینی و خسرو عبدالکریمی در مسندهایی مشابه آن مسئولیتها همچون فرماندهی بر گردانهای شکاری، پایگاههای هوایی و معاونت عملیات در نیروی هوایی قرار گرفتند با ترکیبی از ایده و تفکرات جهاد دفاعی به همراه اندوختهای از آخرین متد آموزشهای نبردهای هوایی در کنار بهرهگیری از پرندههای آهنینبالی چون تایگر f5، فانتوم f4 و تام کتهاییf14 که کمتر از 5 سال از عمر خدمتی آن در نیروی هوایی میگذشت - همانهایی که امام خمینی از آن به ذخایر آمریکا در ایران یاد میکنند - حماسههایی آفریدند که سالها پس از شهادتشان مایه عبرت زیادهخواهان و قوت قلب دوستداران نظام اسلامی در منطقه و جهان گردید.
اجتناب خلبانان ایرانی از آسیب رساندن به افراد غیر نظامی
بارها در خاطرات خلبانان ایرانی خواندهایم وقتی که با مشقت و مخاطرات فراوان و با طی مسافتهای طولانی به صورت ارتفاع پست خود را به پل مواصلاتی میرساندند که هدف اصلی ماموریتشان بود و توسط موشکهای پدافندی ارتفاع متوسط و بلند سام و ارتفاع پست رولند و توپهای ضدهوایی متعدد محافظت میشد و درست در لحظهای که میل دیپریشن(زاویهیاب مخصوص در کابین خلبان) بهترین موقعیت را جهت رهاسازی بمب نشان میداد، خلبانان با عبور ماشین شخصی مواجه میشدند که در حال گذر از پل بود لذا در حالیکه منادی فایر اند فورگت منتظر شلیک بود، ندایی از درون نهیب میزد که مراقب باش!
لذا خلبانان ترجیح میدادند در تلاشی دوباره فرصتی به غیر نظامیان برای عبور داده و جدالی دوباره با پدافند هوشیار و آماده به نبرد دشمن را به جان میخریدند تا مبادا بیگناهی فراموش و قربانی شود.
تاثیر انقلاب اسلامی بر پر رنگ شدن آموزههای و اندیشههای دینی و مذهبی در تمام سطوح در جامعه ایران تاثیری انکارناپذیر است و درونمایههای اندیشه اسلامی آنقدر قوی بود که تا سالها بعد تاثیرات آن مشاهده میشود و به هر میزان آموزههای دینی و باورهای مذهبی عمیقتر بود، تاثیرات آن در میدان عمل ملموستر و دیدنیتر میشد، از جمله خلبانان نیروی هوایی ارتش که از مبانی دینی قوی بهرهمند بود و حضورش در جبهه نبردهای هوایی بنا به گفته یاران همراهشان در این مقطع باعث تشدید و عمیقتر شدن این باورها گردیده بود خلبان شهید خسرو عبدالکریمی بود. قهرمانی از خطه خوزستان که در سال 1332 در شهر آبادان به دنیا آمد و با اخذ مدرک دیپلم در سال 1355 به استخدام دانشکده خلبانی نیروی هوایی درآمد.
پس از طی دوره مقدماتی پرواز در ایران جهت طی دوره تکمیلی پرواز به ایالات متحده آمریکا عزیمت نمود و در سال 1359 پیش از آغاز جنگ تحمیلی با گذراندن موفق آموزشها به کشور مراجعت و در گردانهای پروازی شکاری بمبافکن فانتوم به خدمت مشغول گردید. با آغاز جنگ تحمیلی استکبار جهانی علیه ایران اسلامی به عنوان افسر ناظر مقدم هوایی جهت هدایت آتش بمبافکنهای نهاجا بر روی اهداف در ناوهای نیروی دریایی در خلیج فارس و در جبهههای زمینی حین عملیاتهایی چون فتحالمبین و بیتالمقدس حضور یافت. همچنین در ماموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی از رزمندگان جبهههای زمینی در مناطق سر پل ذهاب سردشت، گیلانغرب، مهاباد خرمشهر، آبادان و آزادسازی جاده خرمشهر آبادان و الفجر مقدماتی رمضان پروازهای متعددی را به انجام رسانید.
اعزام به ماموریت با وجود مجروحیت
طی یکی از ماموریتهای برونمرزی که از پایگاه سوم شکاری همدان به عنوان خلبان کابین عقب هواپیمایf4 به خلبانی امیر ایرج محبی در تاریخ 17/3/63 در حالیکه عدد پروازهای جنگیاش به 335 ساعت رسیده بود، در بازگشت از ماموریت بمباران تاسیات دشمن بعثی هدف جنگ افزارهای پدافند زمین به هوای دشمن قرار میگیرند و هر دو خلبان ناچار به خروج اضطراری شده و در مناطق کوهستانی پیرامون شهر بیجار فرود میآیند که پس از انتقال به بیمارستان جهت انجام اقدامات درمانی به علت شکستگیهای متعدد در دست چپ دندهها و آسیب به ستون فقرات و شکستگی مهره کمر به او 2 سال استراحت پزشکی داده میشود. بخشی از فرآیند درمان او در کشور آلمان صورت میگیرد و جالب آنکه در مدت اقامتش درکشور آلمان برخی عناصر معلومالحال از او میخواهند که به کشور آلمان پناهنده شود و از این اتفاق به عنوان یک فرصت تعبیر میکنند که با پاسخ تند و صریح شهید عبدالکریمی مواجه میشوند که میگوید؛ ترجیح میدهم ناقص باشم و در کشور خودم برای انقلاب و آرمانم بجنگم. بعد از 14 ماه و به رغم اینکه هنوز 10 ماه از استراحت پزشکی ایشان باقی مانده بود و به لحاظ قانونی میتوانست در خارج از رده پروازی به خدمت بپردازد با بهبودی نسبی وضعیت جسمی و با کسب صلاحیتهای لازم پروازی، پروازهایش را از سر میگیرد. او که در زمره پاکبازان عشق به میهن و امام بود لحظهای در انجام ماموریتهای محوله آرام و قرار نداشت. تا اینکه در سال 1366 حین مراجعت از ماموریت برون مرزی به همراه امیر کاشانیفر که از قهرمانان بازمانده جنگ میباشند هدف موشک قرار گرفته که با مدد الهی و تسلط و مهارت خلبانان هواپیمای آسیب دیده و قهرمانانش به سلامت در پایگاه هوایی همدان فرود میآید تا خلبانان آن فرصتی دوباره برای جانبازی بیشتر پیدا نمایند. اوایل مرداد سال 67 با ورود منافقین کوردل آخرین پرده از هنرنمایی شهید خسرو عبدالکریمی در میدان جنگ تحمیلی رغم میخورد و خلبانانی که 48 ساعت خواب را بر خود حرام نموده بودند، تنگه چهار زبر کرمانشاه را به قتلگاه و آخرین ایستگاه خونین منافقین بدل مینمایند.
به روایت دوستان و نزدیکان
جنگ پایان یافته بود حالا دیگر خسرو عبدالرکریمی تبدیل به معلم خلبانی کار آزموده و رزم دیده شده بود که با انتقال به پایگاه نهم شکاری بندرعباس در حال انتقال تجربیات ارزشمندنش به نسل بعد از خود و تربیت دانشجویان خلبانی بود.
درعین حال هیچ گاه از خانواده خود غافل نبود، سرکار خانم وجیهه باقرین همسر شهید در این خصوص چنین نقل میکنند:
جنگ پایان یافته بود اما مشغله شهید عبدالکریمی به عنوان معلم خلبان هواپیمای شکاری گویی که تمامی نداشت، به گونهای که بیشتر زمان او در انجام امور عملیاتی و آموزشی صرف میشد. لکن از فرصتهای پیش آمده همواره حداکثر استفاده را میبردند، در سال 71به همراه ایشان اقدام به حفظ قرآن کریم نمودیم و به رغم اینکه فرصت من از ایشان بیشتر بود ولی همواره از من جلوتر بودند و برنامههای منظمی برای تربیت قرآنی خانوادهها اجرا میکرد. درپایگاه هوایی بندرعباس به صفاتی چون تواضع، خوش خلقی و اخلاق نیکو، ورزش (فوتبال و پینگ پینگ) و حافظ، معلم و قاری قرآن کریم به سبک استاد مرحوم عبدالباسط شناخته میشد. کمتر کسی بود که اگر او را در لباس خلبانی نمیدید متوجه نمیشد که او معلم خلبانی توانمند است چرا که تواضعاش مانع از آن بود که افراد متوجه سابقه واسم ورسم شغلی ایشان شوند.
آقای محمد حسین لاله زاری دبیر آموزش و پرورش و از دوستان شهید عبدالکریمی که به واسطه شرکت درکلاسهای قرآن با او آشنا میشوند در این باره خاطرهای بدین شرح نقل نمودهاند:
به عنوان معلم در آموزش و پرورش بندر عباس مشغول خدمت بودم و مدتی بود که با شهید آشنا و مجذوب منش و رفتار گیرای ایشان شده بودم. روزی از ایشان درخواست کردم در محفل انس با قرآن کریم ناحیه دو آموزش و پرورش برای قرائت قرآن حضور پیدا نمایند و تاکید کردم با لباس پرواز بیایند که ابتدا نپذیرفتند و با اصرار من مجاب شدند. روز موعود درطول مسیر برادران نیروی انتظامی با مشاهده ایشان به ادای احترام نظامی میپرداختند و با مشاهده این صحنه خطاب به ایشان عرض کردم چقدر خوب است که همه به شما احترام میگذارند و تحویل میگیرند! که فرمودند:
این درجهها برای کسی ماندنی نیست! و نباید انسان خیلی دلش به ظواهر این دنیا خوش باشد!
تنها اعتراض
هیچگاه کسی از او اعتراضی نشنید و همواره تسلیم امر پروردگار بود، تنها مورد اعتراض ایشان مربوط میشود به زمانیکه در مسابقات قرآن جانبازان استاد هرمزگان به مقام اول دست پیدا کرده بود و به داوران اعتراض نموده بود که مقام اول به قاری پاسدار جانباز جعفرزاده تعلق دارد.
سرهنگ پاسدار ناصر جعفرزاده در این باره چنین نقل میکنند:
سابقه آشنایی من با شهید عبدالکریم باز میگردد به حدود سال 68 و کلاس قرآنی که در امامزاده سید مظفر بندر عباس برگزار میشد. شهید عبدالکریمی از قاریان مسلط با صوتی دلنشین و بسیار با صفا بود که هر چه از صفات نیکو و خوشرویی و تواضعشان بگویم کم است. در سال 73 از طرف بنیاد جانبازان مسابقه قرآن کریم ویژه جانبازان برگزار گردید. من هم که جانباز بودم در آن شرکت نمودم. یکی از داوران این مسابقات به نام استاد نوربخش که از همکاران شهید در پایگاه هوائی بندر عباس بودند به من گفت میدانستی حاج خسرو جانباز است؟ این را که شنیدم گفتم باید حاج خسرو هم شرکت کند و گرنه من هم انصراف میدهم! خلاصه حاج خسرو خیلی مقاومت کرد تا بالاخره در مسابقات شرکت نماید. با اعلام نتایج او که نفر اول مسابقات شده بود. پای میز داوران صدایش به اعتراض این گونه بلند بود که من اعتراض دارم، باید جعفرزاده اول میشد! من قبول ندارم! خلاصه اندکی بعد جایزه نفر اول مسابقات در محل نماز جمعه بند عباس به خانواده شهید جانباز خسرو عبدالکریمی که دیگر در بین ما نبود اهداء شد.
سرانجام جانباز شهید حاج خسرو عبدالکریمی در تاریخ 18/2/74 در بیستمین سالروز ازدواجش، با هواپیمای فانتوم متعلق به گردان 91 شکاری حین اجرای طرح پدافند غیر عامل درمانور منطقه یکم نیروی دریایی در حالیکه به عنوان معلم خلبان در کابین عقب و سروان خلبان محمد کاظم گنابادینژاد به عنوان دانشجو در کابین جلو قرار داشت در بیست و پنجمین دقیقه از پرواز در ساعت 9:35 صبح با درخواست ناو نیروی دریایی به منظور چک رادار ناو- برای پنجمین عبور از فراز ناو در مسیر شمال به جنوب، حین گردش به سمت راست در برخورد با دسته پرندگان دریایی دچار سانحه شد و هواپیمایشان در نزدیکی اسکله شهید باهنر در اعماق آبهای خلیج فارس فرو میروند و هر دو خلبان به شرف شهادت نائل میآیند تا نام حافظ قرآن کریم نیروی هوایی در 1965 ساعت پرواز بیبازگشتش با نام خلیج همیشه فارس ماندگار و یادآور آیه 172سوره آل عمران شود؛ آنان که دعوت خدا و رسول را اجابت کنند، پس از آنکه به آنها رنج و الم رسید، از آنها هر کس نیکوکار و پرهیزکار شد اجر عظیم خواهد یافت.
سرهنگ پاسدار ناصر جعفرزاده