شهدا عاشق زندگی بودند
هادی حجازیفر با اولین فیلمش «موقعیت مهدی» خوش درخشید و نوید ظهور یک کارگردان خلاق و خوشفکر را در سینمای دفاع مقدس داد.
این فیلم برای حجازیفر سیمرغ بلورین بهترین کارگردان فیلم اول جشنواره فجر را به ارمغان آورد. «موقعیت مهدی» که بر مبنای زندگی شهید مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا ساخته شده است، در چهلمین جشنواره فیلم فجر در ۱۴ رشته نامزد شد و توانست در پنح رشته بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین صدابرداری، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین فیلم اول سیمرغ را به خانه ببرد. فیلم «موقعیت مهدی» زندگی شهید مهدی باکری را از ترک مدیریت شهرداری تا شهادت در قامت فرمانده لشکر در عملیات بدر در زمستان سال ۱۳۶۳ روایت میکند. هادی حجازیفر، ژیلا شاهی، وحید حجازیفر، معصومه ربانینیا، وحید آقاپور و روحالله زمانی بازیگران «موقعیت مهدی» هستند. حجازیفر در اینجا از کارگردانی «موقعیت مهدی»، اهدافش از ساخت این فیلم، دلایل علاقهاش به دفاع مقدس، دلبستگیاش به کارگردانی و مشقات و چالشهای ساخت فیلم جنگی سخن گفته است.
_ فروش فیلم «موقعیت مهدی» در گیشه از مرز ۱۰ میلیارد تومان هم عبور کرده که برای یک فیلم دفاع مقدسی حتی با لحاظ تورم موجود و هزینههای بالای ساخت فیلم، رقمی قابل قبول و موجه است. فروش و موفقیت فیلم در گیشه چقدر برای خودتان اهمیت داشت؟
یک وجه از موفقیت هر فیلمی، میزان برقراری ارتباطش با مخاطب است. برای هر کارگردانی اهمیت دارد که فیلمش علاوه بر برخوردار بودن به لحاظ ساختاری و تکنیکی، بتواند توجه عمومی را به خود جلب کند. از این منظر، درباره کیفیت اکران و فروش «موقعیت مهدی» دغدغه داشتم و برایم مهم بود. خیلی خوشحالم و خدا را شاکرم که فیلم توانسته است اکران موفقی داشته باشد.
_ البته با توجه به استقبال منتقدان در جشنواره فجر از «موقعیت مهدی» و قرار گرفتن فیلم در صدر آرای مردمی، این موفقیت در گیشه پیشبینی میشد.
اتفاقاً من در جشنواره هم نگران واکنش اهالی رسانه و منتقدان در مواجهه با فیلم بودم. به هر حال، آنها با مخاطب عام تفاوت دارند و شاید نگاه متمایزی به فیلم داشته باشند. خوشبختانه واکنشها و نقطه نظرات نسبت به فیلم در جشنواره فجر هم امیدوار کننده بود.
_ چه شد که در اولین تجربه کارگردانیتان به سراغ یک سوژه دفاع مقدسی و شهید مهدی باکری رفتید، آن هم با توجه به حساسیتهایی که در جامعه نسبت به شهدا وجود دارد؟
شهید باکری در نگاه ترکزبانان یک اسطوره است؛ اسطورهای که همه او را قبول دارند و از جان و دل دوست میدارند. از سوی دیگر، مساله برای خودم هم جنبه شخصی داشت. پدرم و عموهایم عضو لشکر ۳۱ عاشورا بودند که شهید باکری فرماندهیاش را برعهده داشت. دو عمویم در همین لشکر شهید شدند. به مرحوم پدرم قول داده بودم که درباره این لشکر و آدمهایش فیلمی خواهم ساخت و طبیعتا چه کسی بهتر از فرمانده لشکر؟ دوست داشتم فیلمم درباره مهدی باکری به عنوان یک فرمانده و سختیهای کارش باشد. دلم میخواست دشواریهای فرمانده بودن و سنگینی مسئولیتهایش را به تصویر بکشم. فرمانده بودن گاهی آنقدر سخت است که حتی مجبور میشوی جنازه برادرت را هم بگذاری و بروی، چرا که مسئولیت داری.
_ اما پرداختن به شخصیتهای معاصر و به ویژه کسانی که شمایل قهرمان دارند و به نوعی مراتبی از تقدس شامل حالشان میشود کار آسانی نیست، چرا که حساسیتها درباره این افراد زیاد است و واکنشها قابل پیشبینی نیست. چطور چنین ریسکی را آن هم در اولین قدم در فیلمسازی پذیرفتید؟
بله، فیلم ساختن درباره شخصیتهای معاصر کار آسانی نیست، به خصوص که در میان مردم محبوب هم باشند. معمولاً حساسیتها در قبال این شخصیتها زیاد است، حتی مدعی هم فراوان پیدا میشود. فکر میکنم اولین قدم در راه ساختن چنین فیلمهایی برقراری رابطه صادقانه با خانواده شهید و ایجاد اعتماد در این زمینه است. خانواده شهیدان مهدی و حمید باکری از ابتدای ساخت «موقعیت مهدی» در جریان امور بودند و حتی در جاهایی که لازم بود مشورت میدادند. ضمن اینکه، نهایت همراهی و مساعدت را داشتند و حساسیتهای سختگیرانه نشان نمیدادند. از سوی دیگر، خود من هم روی شخصیت شهید باکری حساسیت فوقالعادهای داشتم. اصولا ماجرای ساخت «موقعیت مهدی» از آنجا شروع شد و شکل گرفت که بازی در نقش شهید مهدی باکری در پروژهای به من پیشنهاد شد اما از آنجا که خودم به این شهید علاقه وافر دارم و از طرفی حساسیتها را در قبال شهید باکری حتی در میان اطرافیان خودم میدانم، به شرطی ایفای نقش را پذیرفتم که خودم کارگردان کار باشم.
_ در «موقعیت مهدی» دنبال چه بودید و چه اهدافی را در ساخت این فیلم دنبال میکردید؟
میخواستم عظمت روح شهدا را نشان بدهم؛ اینکه آنها عاشق زندگی و خانواده بودند اما به خاطر هدفی والاتر، از علایقشان گذشتند. هدف اصلیام نمایش ابعاد مغفول مانده شخصیت شهدای جنگ بود. بسیاری از آنها عاشق بودند و پر از حسهای شاعرانه. فیلم «موقعیت مهدی» پر است از نشانههای زندگی و عاشقی.
در ضمن، تلاش کردم برخی از ویژگیها و حسنات اخلاقی شهدا را که کم کم در جامعه امروز ما به دست فراموشی سپرده میشود یادآوری کنم. ویژگیهایی مثل صداقت، رفاقت، سادهزیستی و نزدیک بودن حرف و عمل. جنگ پر بود از رفاقتهای ناب و خالصانه؛ همان چیزی که این روزها در جامعه ما خیلی کمرنگ شده است. من در فیلم به دنبال نشان دادن زندگی بودم. امیدوارم این فیلم تلنگری باشد به مسئولان تا فراموش نکنند چه کسانی جان خود را فدا کردند تا این کشور پا برجا بماند. هدف دیگرم از ساخت «موقعیت مهدی» ادای احترام به لشکر ۳۱ عاشورا بود که به شخصه علاقه زیادی به آن دارم. میدانید که اعضای این لشکر همه ترکزبان بودند و رسم و آداب خاصی در مناسبات مذهبی مثل عزاداریها داشتند که از آنها به یادگار مانده است.
_ در مسیر ساخت «موقعیت مهدی» چقدر به مستندات و واقعیات تاریخی وفادار بودهاید؟
اصولا فیلمنامه بر اساس مستندات و خاطرات نوشته شده است و کاملاً با واقعیات انطباق دارد. ۹۰ درصد «موقعیت مهدی» منطبق بر واقعیت است. به خانواده باکریها قول داده بودم که کاملاً بر اساس حقایق تاریخی فیلم را جلو ببرم و واقعا هم همین کار را کردم. در این مسیر، هیچ سفارش و توصیهای را هم نپذیرفتم. هدفم فقط وفاداری به حقایق تاریخی بود.
_ و در عین حال چقدر ملاحظه داشتید که فیلمتان درگیر برخی از کلیشههای مرسوم در آثار متعلق به ژانر دفاع مقدس نشود و ایمن بماند؟
در فیلم «موقعیت مهدی» به شش مقطع از زندگی شهید باکری در مقام یک فرمانده پرداختهایم. همین مساله به فیلم ویژگی خاصی میدهد. از سوی دیگر، سعی کردیم از مناسبات دهه شصتی فیلمهای دفاع مقدس فاصله بگیریم و به ابعاد جدید و زوایای مغفول مانده از جنگ و آدمهایش بپردازیم، مثلاً عشق و علاقه خاص شهدا به خانواده و زن و فرزند. میخواستیم بگوییم اتفاقا این افراد در عین عاشق بودن به زندگی و خانواده، از دلبستگیهایشان گذشتند و راهی جنگ شدند. همچنین تلاش کردیم تا طراحی کاراکترها نزدیک به واقعیت باشد و شخصیتها واقعی به نظر برسند. در ضمن، ساختار فیلم داستانی مطلق نیست و به دنبال ساخت یک اثر داستانی صرف نبودیم.
_ حالا که فیلمتان در جشنواره فجر به نمایش در آمده و روی پرده سینما هم رفته است، اگر بخواهید نه به عنوان خالق اثر بلکه در مقام منتقد و مخاطب، نگاهی به «موقعیت مهدی» داشته باشید از نتیجه کار راضی هستید؟
«موقعیت مهدی» یک کار دلی است. من این فیلم را با قلبم ساختم و به همین علت خیلی دوستش دارم. من و گروهم فیلم را در سختترین شرایط و با حداقل امکانات و کمترین هزینهها ساختیم. ساخت فیلم دو سال و نیم طول کشید و انصافاً تمام عوامل پای کار ایستادند و کم نیاوردند. ساخت لوکیشنهای فیلم کار خیلی سختی بود. ما جزیره مجنون را به طور کامل بازسازی کردیم. بارها و بارها کار به دلیل مشکلات و کمبود امکانات متوقف شد اما ناامید نشدیم و دوباره ادامه دادیم. بخش عمدهای از توان ما صرف حاشیهها شد. برای هر امکاناتی از کوچک تا بزرگ گرفته باید کلی دوندگی میکردیم. با توجه به همه این موارد، به نظرم «موقعیت مهدی» فیلم قابل دفاعی است، هر چند از آنجا که خودم خیلی فیلم را دوست دارم شاید بعضی از معایبش را نبینم.
_ البته یکی از نقاط قوت و تمایز فیلم شما نگاه همهجانبهگرایانه و به دور از افراط و تفریط به شخصیتها و اتفاقات است که باعث شده قصه برای مخاطبان باورپذیر به نظر برسد و همذات پنداری آنها را با شخصیتها به دنبال داشته باشد.
زندگی شهدا هم به مانند همه زندگیها ترکیبی از موقعیتهای تلخ و شیرین بوده است. طبیعی است که موقعیت طنز در زندگی شخصی و کاری آنها وجود داشته و ما باید به آنها میپرداختیم تا نتیجه، شعارزده و کلیشهای نشود. تلاش کردیم تا تمام واقعیات زندگی شهید باکری را در فیلم نشان دهیم و بگوییم این شهید مانند مردم بوده و متعلق به همه آنهاست. از سوی دیگر، لحاظ همه وجوه زندگی به باورپذیری قصه و شخصیتها در نزد مخاطب کمک میکرد و باعث میشد تا تماشاچی جوان و امروزی سینما هم با فیلم و کاراکترهایش ارتباط برقرار کند.
_ در کارنامه بازیگری شما حضور در فیلمهای متعلق به ژانر دفاع مقدس از جمله «ایستاده در غبار» و «رد خون» مشاهده میشود و اولین تجربهتان در حوزه کارگردانی هم با فیلمی در همین گونه سینمایی است. این علاقه و دلبستگی به دفاع مقدس از کجا نشات میگیرد؟
بسیاری از اعضای خانوادهام در جنگ حضور داشتند. خودم هم به شکل غیرمستقیم با آن درگیر بودم و تبعاتش را احساس کردهام. وقتی پدرم جبهه بود همیشه نگرانی داشتیم که مبادا اتفاقی برایش بیفتد و چشم به راهش بودیم. عموهایم هم شهید شده بودند و همین، دلهره ما را بیشتر میکرد. حال و هوای خانواده شهدا را به خوبی درک کردهام. حال پدرم را بعد از شهادت برادرانش دیدهام. این مسائل باعث شد که به دفاع مقدس تعلق خاطر داشته باشم. حتی وقتی در تئاتر فعالیت مستمر و پررنگتری از حالا داشتم هم کار دفاع مقدسی میکردم. جنگ ۸ ساله پر است از اتفاقات و موقعیتهای دراماتیکی که میشود به آنها پرداخت و دستمایه ساخت فیلم قرار داد. به بسیاری از این موقعیتهای انسانی هنوز توجه و پرداختی نشده است.
_ همه میدانیم فعالیت در ژانر دفاع مقدس دشواریها و چالشهای خاص خودش را دارد. از این مشقات بگویید در اولین فیلم بلندتان.
هر چه بگویم کم است. ساخت «موقعیت مهدی» نباید دو سال و نیم طول میکشید. برای هر چیزی باید دوندگی میکردیم، از تجهیزات و گلوله گرفته تا چیزهای پیش و پا افتاده. فشار زیادی روی من و بقیه بچههای گروه بود. پروژه بارها خوابید. اگر به مرحوم پدرم قول نداده بودم شاید اینقدر طاقت نمیآوردم و فیلم به پایان نمیرسید.
_ و با وجود این مشقات همچنان مایل هستید که در ژانر دفاع مقدس فعالیت کنید و فیلم بسازید؟
دوست دارم فعالیت کنم اما نه با فیلمهایی مثل «موقعیت مهدی». این فیلمها واقعا سخت و نفسگیر هستند. ترجیح میدهم به سراغ فیلمهایی بروم که انفجار و اسلحه نداشته باشند. گرفتن مجوز برای اینها واقعا سخت است. اگر هم بتوانم با بودجه شخصی فیلم جنگی بسازم که چه بهتر؛ در این صورت، لااقل از حجم دوندگیها برای گرفتن بودجه کم میشود و میتوان بیشتر بر روی خود فیلم تمرکز کرد.
_ شما اولین گامتان در فیلمسازی را با «موقعیت مهدی» محکم و مطمئن برداشتید. از سوی دیگر، کارنامه قابل دفاعی در حوزه بازیگری دارید. ترجیحتان میان کارگردانی و بازیگری کدام است؟
قطعاً کارگردانی را ترجیح میدهم. هدف نهاییام همیشه فیلمسازی بوده است. فعالیتم در بازیگری بیشتر به مسائل اقتصادی بازمیگردد. اگر به لحاظ مالی تامین باشم فقط بر کارگردانی متمرکز خواهم شد.
_ یعنی به بازیگری علاقه ندارید؟
بیعلاقه نیستم اما فکر نمیکنم بتوانم در این حیطه دوام بیاورم و ماندگار شوم. کارگردانی را ترجیح میدهم.
_ گویا قرار است سریال «موقعیت مهدی» از تلویزیون پخش شود. سریال همان نسخه مطول فیلم است یا ساختار و سیر داستانی متفاوتی دارد؟
از ابتدا قرار بود که نسخه سینمایی و تلویزیونی «موقعیت مهدی» کاملاً مجزا از هم باشند. یعنی به این صورت نبود که اول سریال ساخته شده باشد، بعد یک نسخه سینمایی از دل آن تدوین و استخراج شود. همه چیز از جمله فیلمنامه و کارگردانی در نسخه سینمایی و تلویزیونی کاملا با هم متفاوت است. اصولاً میان مخاطبان سینما و تلویزیون و سلیقهشان هم تفاوتهایی وجود دارد. در نسخه سینمایی «موقعیت مهدی» تمرکز اصلی بر زندگی شهیدان مهدی و حمید باکری است اما در سریال تلویزیونی، فرصت بیشتری برای پرداختن به مسائل کلیتری مثل لشکر ۳۱ عاشورا فراهم بوده. تعداد شخصیتها هم در سریال بیشتر و روابط گستردهتر است. با این حال، مضمون اصلی هر دو نسخه یکی است و بر موقعیتهای انسانی استوار شده.
_ و صحبت پایانی؟
امیدوارم به آدمهای کاربلد اعتماد بیشتری شود. گاهی موانعتراشیها آنقدر زیاد میشود که انسان را از ادامه کار دلسرد و منصرف میکند. به نظرم وقتش رسیده تا به هم اعتماد کنیم. نباید برای فعالیت در سینمای دفاع مقدس تا این حد دوندگی و پیگیری کرد. ای کاش این سیستم معیوب اصلاح شود تا بتوان فیلمهای بیشتری درباره جنگ ساخت. قرار نیست کارگردانی که در این حوزه فعال است برای ساخت فیلمش به هر مسئولی که برسد خواهش و تمنا کند تا کارش را راه بیندازند.