آینده پژوهی گفتمان انقلاب اسلامی
مفهوم آیندهپژوهی در ادبیات نگاه معرفتشناسانه به موضوع دارد، لذا متدولوژی حاکم بر بحثهای بنده بیشتر کیفی است. اما نقطه آغاز و شروع ما از دستاوردهای انقلاب است.
برای اینکه دستاوردها را ما بتوانیم در مسیر آرمانها حرکت بدهیم، سوق بدهیم، مدیریت کنیم و از تونلهای مجموعهای از مسائل نوظهور پیشرانها، تحلیلها، بحرانها، فرصتها، شگفتیسازها و پدیدههای نو حرکت بدهیم لازمهاش این است که رسالتهای خودمان را هم تعریف کنیم، یعنی در واقع اگر ما بهدنبال آینده مطلوب انقلاب اسلامی ایران هستیم این برمیگردد به حد و اندازه تواناییهای ما، برمیگردد به ارادههای ما که در رسالت انقلاب اسلامی خلاصه میشود، لذا رسالت ما پلی است که دستاوردها را به آرمانهای انقلاب اسلامی متصل مینماید و مجموعه آن کلید واژهها و عناصر اصلی، زیر چتری به نام چالشها تعریف میشود. همین مفهومی که چالشهای دفاع مقدس چالشهای انقلاب اسلامی، چالشهای نظام جمهوری اسلامی ایران را تعریف میکنیم، باید بدانیم مفهوم لغوی چالش به گونهایست که برای ما فرصت چالش است، تهدید هم چالش است، بحران هم چالش است، مسائل نوظهورهم چالش است، سیگنالهای ضعیف هم چالش است. دستاوردها هم امر پویایی است، امر باثباتی نیست. زمانی که ما دستاوردها را در میدان ثبات نگه داریم این بزرگترین آسیبی است که میتوان به انقلاب اسلامی ایران زد.
دستاوردها با نگرش آینده پژوهی امر پویایی است، هنر ما این است که این دستاوردها را با ظرفیت و قابلیت انقلاب اسلامی ایران که خیلی بالاست و نمونههای بسیاری را هم به عنوان شاهد مثال میتوانید به ذهن خودتان بیاورید و یادآوری کنید از جمله دفاع مقدس که خصایص ذاتی دفاع مقدس را و خصایص ذاتی موزه دفاع مقدس را اگر ما کالبد شکافی کنیم در عرصه ماهیت موزه دفاع مقدس و قابلیت موزه دفاع مقدس مفاهیمی گنجانده شده است که در واقع همه را از ظرفیت و قابلیت انقلاب اسلامی گرفته، لذا این منبع را ما داریم منتها برای اینکه این ظرفیت و قابلیتها را تبدیل به فاعلیت کنیم. فاعلیت آن حرکت به سوی آرمانها در مسیری پرپیچ و خم، مسیری بسیار مشکل و سخت که در مفهوم چالش هم این مفهوم اساساً تعریف میشود ما ناچار هستیم به پویایی دستاوردها توجه و دقت داشته باشیم و به تواناییهای خودمان بیاندیشیم و تمرکز داشته باشیم.
تواناییها را من در سه مفهوم میتوانم خلاصه کنم، تواناییهای ما سرمایههای اجتماعی ما هست میراث تاریخی عظیمی است که جلوهای ازآن دفاع مقدس و صحنههای انقلاب اسلامی است و رهبران ما رهبران تحوّلگرایی هستند که این از نعمتهای بسیار بالای انقلاب اسلامی است بنابراین برمیگردم به گام اول سخنم، ما نقطه حرکت را باید دستاوردها بدانیم. آرمانها چشم انداز ما هست، فرایندی که طی میکنیم بر اساس رسالتها طی میشود. رسالتها ماموریتشان این است که از کانال مجموعه ای از مسائلی که اشاره شد تهدیدها، بحرانها، گذر کند.
چرا واژه فرصتها را زیاد من تکرار میکنم، بخاطر اینکه در این مفاهیم آیندهپژوهی مهمترین و کلیدیترین مفهومی که آینده ما را میسازد و هم آینده ما را نمیسازد مفهوم فرصتهاست، چون در آیندهپژوهی اعتقاد بر این است که آینده همه فرصت است، اما فرصت را در جایی که باید استفاده کنید، اگر نکنید، همین نکته تبدیل به تهدید میشود، تبدیل به ضربه میشود، یک لحظهای هست در زندگی خودمان هم میگوییم ای کاش این کار را انجام میدادیم، این فرصت را از دست دادیم و ... لذا در آیندهپژوهی مقوله فرصت را جدی میدانند و مفهومی بعد از چالشها میدانند یعنی به چالشها ارتباط وصل میکند و بسترها را فراهم میکند، بنابراین پویایی دستاوردها را در انقلاب اسلامی باید جدی بگیریم؛ اما اندیشیدن به پویایی صرف، بدون ثبات و یا تنها اندیشیدن ثبات بدون پویایی هم تهدیدهای است برای آینده انقلاب اسلامی ما. باید در انقلاب اسلامی پارادوکس و مدیریت بر پارادوکس ثبات و پویایی را به نحو بینهای اجرا کنیم، یعنی در این اینکه ما ثبات را مبنا و اساس و پایه تفکرات خودمان، مامویتهای خودمان قرار بدهیم در همان حال هم باید به پویایی بیاندیشیم و چون رودی خروشان با حفظ ثبات حرکت شجاعانهای رو به سوی آینده داشته باشیم، این نکته نکته دیگری است که باید مورد توجه قرار بگیرد، حالا این مجموعه چالشها، فرصتها، تهدیدها، مسائل نوظهور، شگفتیسازها، پیشرانها، اینها را ما در چه فضای آینده انقلاب اسلامی میبینیم؟ یعنی چه فضای آیندهای را ما باید ترسیم کنیم که نیروهایمان را، توجهاتمان را، راهبردهایمان را و همه آن دغدغههایمان را ببریم در آن فضا، سه قلمرو را باید ما اول معرفی کنیم بعد کالبد شکافی کنیم که در آن فضا حرکت کنیم: یکی موقعیتهاست، یکی محیط، و یکی روندها است.
امروز جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی در فضای کنونی نظام ملی و نظام بین المللی و منطقهای از چه موقعیتی برخوردار است؟ برای این باید تعریف جامع، شامل، و دقیقی داشته باشیم. موقعیت ما فقط از حیث آیندهپژوهی موقعیت صرفاً تک بعدی نیست، این را من خیلی تاکید میکنم؛ مثلاً موقعیت ژئوپولوتیک انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم، حساس و حیاتی است هم برای خود و هم برای سایرین، اما همهی اهمیت جمهوری اسلامی ایران که قرار است فردا را بسازد در همین حد بسنده نمیشود. موقعیتهای فرهنگی، موقعیتهای اقتصادی اجتماعی، اینها موقعیتهای جمهوری اسلامی ایران را برای فردا تعریف میکنند. ما در فضای آینده، آینده را مشاهده میکنیم، دستاوردها را شناسایی میکنیم، ظرفیتها را میبینیم، آرایش دشمنان را میبینیم، به یک معنا البته، نه یک شکل .به یک معنا همان کار اطلاعات عملیاتی که قبل از یک عملیات انجام میشود، این رفتن در محیط و آشنایی با همه ظرفیتها و همه قابلیتها و بعد انجام عملیات مطمئن. این نگاه، نگاه آیندهپژوهی است که پسنگر است، این موقعیت است که وقت زیاد میبرد، اما، در رابطه با محیط شناسی، از سه محیط صحبت میکنیم که هر سه به هم ارتباط دارد. یعنی اینطور نیست که ما محیط 1 را با 2 بگوییم انفصالِ محیطی. یا 2 را با 3 بگوییم انفصال محیطی، سه محیط داریم یک محیط باثبات است، یک محیط ناپایدار، یک محیط پیچیده، محیط باثبات محیطی است که در گذشته به تثبیت رسیده اما آتش زیر خاکستراست. ما میگوییم آیندهپژوهی نمیگوید با گذشته کار نداریم. یک آیندهپژوه بزرگترین دغدغهاش گذشته نگریست. مثل یک رانندهای است که در حین رانندگی قرار است جلو برود دایماً عقب را چک میکند و کنترل میکند و با آینههای کنار حال را هم مدیریت میکند، بنابراین نکته مهم، محیط با ثبات است. ما بعضی مواقع یکی از آسیبشناسیهای کارهایمان این است که میخواهیم برای آینده با هر نگرشی یا بعدی برای آینده بخواهیم برنامهریزی کنیم. میگوییم وضع مطلوبمان این است که فلان نگاهمان به آینده چه باشد، این ادبیات ادبیات غلطی نیست ولی ناقص است، ما قبل از اینکه بگوییم وضع موجودمان چه باشد، وضع موجودمان را نگاه کنیم بعد به آینده نگاه کنیم، اول باید وضع موجود را نگاه کرد و به گذشته نگاه کرد ببینیم ما در این چهل سال در مواجهه با چالشها با مسایلمان با تهدیدهایمان، فرصتهایمان، بحرانهایمان چکار کردیم. در قدم اول به گذشته برویم وقتی که ظرفیتهای انجام شده را که امروز محیط با ثباتی در اختیار داریم یکی از ویژگیهای محیط باثبات این است که من با اطمینان میتوانم در آن سرمایهگذاری کنم. چون امری است واقع شده الان در اختیار من است، فایل شناسنامه ای است که من دارم.
محیط دوم محیط ناپایدار است. محیط ناپایدار محیطی است که در فضای امروزی ما، ما را درگیر مجموعهای ازچالشها و مسایل و مشکلات و اینها کرده است. البته واژه مسائل را هم چون این واژهها آینده پژوهی است من نمیخواهم وارد شوم در این فرصت، اما مسائل این شیوههایی که پیش روی ما هست، نه مشکلات؛ مسائل و شیوههایی که پیش روی ما هست؛ اینها دو دستهاند، یک سری مسائل پیشبرنده ما رو به جلو میبرد یک دسته مسائل بازدارنده است.
در آیندهپژوهی هم همین را داریم. ما اگر رصد کنیم آینده را، یک سری مسایل پیش برنده داریم باید شناسایی کنیم و برای آن برنامهریزی کنیم، یک سری هم مسایل بازدارنده داریم که مانع ما میشود، لذا روی مفهوم مسائل این معنا را هم باید مورد توجه قرار داد.
برای محیط ناپایدار مثالی عرض کنم، ما مسئله برجام را که به یک توافق رسید و تمام شد بعد ترامپ آمد، آمریکا آمد از همین محیط با ثبات یک محیط ناپایدار ایجاد کرد و ما الان برجام را در یک محیط ناپایدار باید ببینیم و مدیریت کنیم نه باید بگوییم باثبات است، چون اگر بگوییم غافلگیر میشویم، و نه باید بگوییم که محیط آنچنان پیچیده است که عقب نشینی کنیم و یارای حرکت مدیریت پابرجایی از جنس آیندهپژوهی است. بدون این آن را رها کنیم.
آینده انقلاب اسلامی ایران در محیط پیچیده باید دیده شود
یک محیط هم هست محیط پیچیده است، آینده محیط پیچیده است. یعنی ما در آینده پژوهی آینده انقلاب اسلامی ایران در محیط پیچیده باید دیده شود. لذا نیاز به یک نگاه آینده پژوهانه ای دارد که ما اولاً پیشرانهایمان را انتخاب کنیم؛ پیشرانهای قوی و قدرتمند . پیشرانها و عوامل تغییری که به آن اطمینان ویژهای داریم.
درآیندهپژوهی میگویند آنجایی آینده قوی ساخته میشود که مشارکت عامه مردم هوشمندانه و مدبرانه باشد. این میشود یک پیشران، این میشود یکی از پیشرانهای جمهوری اسلامی ایران در آینده و تعریف شده است و ابهامآمیز هم نیست. ما تجربه کردیم امروز ما آینده دیروز ما بوده، دیروز ما مثلاً آینده روزهای قبل ما بوده. یکی از مسائل مهم در محیط شناسی پیوند است، یعنی چکارکنم و چطور میتوانم محیط باثبات را با ناپایدار آنچنان باهم تلفیق کنم که بتواند بر اساس این آیندههای پیچیده را شناسایی کنم. چون آیندهپژوهی امروز میگویند اول علم شناسایی است و بعد انتخاب شناسایی آیندههای ممکن، انتخاب آیندههای محتمل وساختن آیندههای مطلوب از دل آیندههای محتمل.
یکی دیگر از اجزاء مهم آیندهپژوهی انقلاب اسلامی در آینده روندها است. ما سه دسته روند داریم: یک دسته روندهایی را داریم که این روندها روندهای گذشته است در محیط ثابت شکل گرفته و ما با روش تحلیل روند آنها را میتوانیم پایین و بالا کنیم و آنها را تبدیل به اطلاعات سودمند کنیم. چون اطلاعات دادهها مثل نفت است؛ باید تصفیهاش کرد که قابل استفاده شود. ماهم اطلاعاتی که در اختیار داریم باید قدرت تصفیه این اطلاعات را داشته باشیم که بتوانیم استفاده کنیم. اینها روندهای گذشته میباشد، روندها را میگویند از توالی رویدادهای معنادار بهوجود میآید، یعنی رویدادهای معناداری دریک سری بسترهای اجتماعی پشت سرهم اتفاق افتاده و سپس تبدیل به روند شده. امروز غرب اگر از ایران میترسد، آمریکا اگر ایران را به عنوان یک قدرت نظامی در منطقه و دنیا میداند بهخاطر این است که روندهای حاکم بر ایران در طی گذشت چهل سال بر پایه رویدادهای آزموده شده تبدیل شده به یک چیزی که میشود این چهارچوب را دید، قدرت نظامی ایران، مردم ایران، حضور ایران، اینها را میشود دید، اگر نه اگر این روندها امروز در تابلو هشدار دهنده غرب نبود، قطعاً سیاستها بر اساس شرایط و محیط ناپایدار در ایران رقم میخورد. الان برای آنها روندها میگویند که محیط در ایران پایداراست و این نکته، نکته بسیار مهمی است.
یک روندهایی را داریم که روندهای ادواری است، روندهای ادواری خاص دورههای مختلفی است. این که مثلاً میگویند این رفتار دوره جوانی است، نوعی روند ادواری است.
مهمترین روندهایی که باز در آیندهپژوهی حائز اهمیت است و قابل توجه، روندهای نوظهور است، روندهای نوظهور روندهایی است که در آینده به وجود میآید، اما جمهوری اسلامی ایران، انقلاب ایران با این همه برنامهها برای آینده آیا میتواند روندساز نوظهور باشد؟ جواب این است که بله، امت قادر به این امر باشد که بتواند روندسازی کند، یعنی تولید روند کند. همان کاری که امریکا دارد انجام می دهد و در دنیا تلاشش همین است که جایگاه روندسازیاش را در دنیا از دست ندهد. این بحثهایی که گزینههای ایران روی میز است و اینها همه ناشی از این نگرش روندسازی است.
ایران در آینده با چالشهای مختلفی روبرو است. همهگونه تهدیدها همه گونه بحرانها وجود دارد. چون اگر نباشد نشان میدهد که جمهوری اسلامی راه چشمانداز آرمانی خودش را طی نکرده، چون در فضای امروز جهان با ادبیات استکبار قطعاً انقلابی که با این نگرش وارد صحنه شده اینها را باید داشته باشیم به تعبیر حضرت امام که میفرمودند: ما کارهای زیادی داریم کارهای بسیار اساسی داریم. لذا روند باید روندسازی در آن باشد، دوم روند شکنی باشد، یعنی امروز در آینده ما روندهایی را دشمن میسازد ما باید قدرت شکستن آنها را داشته باشیم.
یکی از بزرگترین ویژگیهای امام (ره) شخصیت روندشکنی بود یعنی حتی غرب میخواست انقلاب را به دنبال خودش بیاندازد، در همه حوادث امام به گونهای اقدام میکردند که امریکا حتی روی قضایای لانه جاسوسی واسطههایی میگرفت و میخواست در این مساله بیاید برای روند شکنی و در کنار آن روندپذیری.
پس باید به این سه مرحله توجه کرد: روندسازی، روندشکنی و روندپذیری. یعنی ما بتوانیم هوشمندانه و مدبرانه روندهایی را بپذیریم که به نفع ما باشد و مدیریتش کنیم. الان میبینیم اتفاقی که دارد میافتد روند خوبی است، بعد ما بیاییم در آن فضا خوب با این قالب ما باید وارد حوزه و قلمرو آیندهپژوهی بشویم. اگر سناریوهایی را میخواهیم تعریف کنیم، اگر نگرشهایی را میخواهیم داشته باشیم، این سناریوها و نگرشها را باید در نظر داشته باشیم.