دیانت و سیاست در سیره مدرس
دهم آذرماه ، به مناسبت سالروز شهادت آیتالله سید حسن مدرس به دست عمال رضا شاه پهلوی بهعنوان روز مجلس نامگذاری شده و طبق مصوبه شورای فرهنگ عمومی، این روزدر تقویم جمهوری اسلامی ایران ، به نام روز مجلس خوانده میشود. این حادثه بهانهای است تا کنکاشی مختصر داشته باشیم با دو رویکرد؛ مجلس و تاریخچه شکلگیری نهادی که شأنی از شئونات مردم سالاری است و شهید سید حسن مدرس از ولادت تا شهادت.
مجلس و تاریخچه شکل گیری نهادی که شأنی از شئونات مردم سالاری است
اولین مجلس شناخته شده در تاریخ ایران به زمان پادشاهی اشکانیان بازمیگردد. در این دوران مجلس مهستان از میان بزرگان و اشراف ایرانی به دو دسته بزرگان و شاهی تقسیم میشده است. پس از حمله اعراب بساط مجلس در حکومتهای ایران برای بیش از ۱۲ قرن برچیده شد. در زمان ناصرالدین شاه قاجار وی در چند مورد مجوز تشکیل مجالسی را صادر کرد. از جمله مجلس ۲۵ نفره «مصلحتخانه» یا به اختصار مجلس مشورت و مجلس وکلای تجار. در 23 محرم 1275 هجری قمری در روزنامه وقایع اتفاقیه فرمانی از ناصرالدین شاه منتشر شد که وظایف حکومت را میان وزارتخانههای امورخارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و فواید عامه تقسیم نمود و در این میان میرزا جعفر خان مشیرالدوله نیز به عنوان رئیس مجلس ۲۵ نفره (مصلحت خانه) یا به اختصار مجلس مشورت معرفی شده بود. هرچند این مجلس مشورتی همانگونه که از نامش پیدا بود بیشتر جنبه تشریفاتی داشت، اما به هر حال پس از چندین قرن میتوان آن را بارقهای از اصلاح ساختار سیاسی ایران دانست. پس از آن و در شوال 1301 هجری قمری، جمعی از تجار و بازرگانان نیز توانستند اجازه تأسیس مجلس وکلای تجار ایران را از ناصرالدین شاه بگیرند که مرامنامهی آن بسیار مترقی و برخوردار از جنبه پررنگ اصلاحطلبانه بود. اما تشکیل اولین مجلس ملی کشور به انقلاب مشروطه باز میگردد که فرمان تشکیل آن در روز14 مرداد سال 1285توسط مظفرالدین شاه به امضا رسید. نظامنامه مجلس شورای ملی نیز در روز17شهریور1285 به امضای مظفرالدین شاه رسید.
در دورانهای آغازین مجلس، به احترام فرمان مشروطیت مظفرالدینشاه به مجلس شورای ملی ایران دارالظفر یا عدل مظفر نیز میگفتند. در زمان پهلوی دوم قوه مقننه ایران دومجلسی شد و همراه با مجلس سنا در حکم مجلس ایران بود. مجموعه مجلس شورای ملی و مجلس سنا را بیشتر با نام «مجلسَین» میخواندند.
از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ شمسی تا انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شمسی در مجموع ۲۴ دوره مجلس شورای ملی تشکیل شد که البته در میان برخی از این دورهها ایام فترت پیش میآمد و کشور بدون مجلس میماند.
پس از انقلاب اسلامی ایران، قوهی مقننه دوباره تکمجلسی شد و نام مجلس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مجلس شورای ملی ماند.
مجلس شورای ملی که در فرمان مشروطیت نیز یک بار مجلس شورای اسلامی خوانده شده بود از 1285 تا 1368 در حدود ۸۳ سال به حیات خود ادامه داد و در جریان بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸ از مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی تغییر نام پیدا کرد.
اولین انتخابات مجلس شورای ملی در بیست و چهارم اسفندماه 1358 برگزار شد و در روز هفتم خردادماه 1359 اولین جلسه مجلس شورای ملی برگزار شد. انتخابات دومین دوره مجلس در بیست و ششم فروردین ماه 1363 برگزار شد. برگزاری انتخابات این دوره با تصرف بخشهایی از مناطق مرزی كشور توسط نیروهای عراق مصادف بود. در نوزدهم فروردین ماه 1367 كه آخرین سال جنگ تحمیلی بود، انتخابات سومین دوره مجلس برگزار شد. انتخابات دوره چهارم مجلس در 21 فروردین 1371 برگزار شد. انتخاب نمایندگان پنجمین دوره مجلس در هجدهم اسفندماه 1374 صورت گرفت. بنابر سازوكاری كه در اصل 64 قانون اساسی طراحی شده بود و بر اساس یكی از مصوبات دوره پنجم ، تعداد منتخبان از دوره ششم مجلس شورای اسلامی به 290 نفر و تعداد حوزههای انتخابیه به 207 حوزه افزایش یافت. انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی در بهمن 1378 برگزار شد. این دوره توسعه سیاسی در عرصه داخلی و تنشزدایی در عرصه سیاست خارجی را در دستور كار خود قرار داد .انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز در اسفند 1382برگزار شد. مقابله با مشكلات اقتصادی و اجتماعی، تصویب پروتكل الحاقی، تلاش برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی و... از مهمترین موضوعاتی بود كه پس از شروع به كار این دوره مجلس در دستوركار نمایندگان قرار گرفت. در اسفند 1386 نیز شاهد برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی بودیم و طرح كاهش رابطه با انگلیس، اصلاح الگوی مصرف انرژی و طرح سوال از رییس جمهور وقت «محمود احمدی نژاد» از مهمترین موضوعات مورد پیگیری این مجلس بود. انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند 1390 برگزار شد و در نهایت مجلس دهم که از هشتم خرداد ماه 1395 تا کنون به فعالیت خود ادامه میدهد.
شهید سید حسن مدرس از ولادت تا شهادت
سرابه روستایی از توابع زواره اردستان است که در سال1287 قمری برابر با1249 هجری شمسی چشم سید حسن قمشهی اسفهای مشهور به مدرس در آنجا به جهان گشوده شد. در 6 سالگی بههمراه پدرش به قمشه رفت و نزد پدربزرگش میرعبدالباقی درس خواند و پس از درگذشت میرعبدالباقی، در شانزدهسالگی برای ادامهی تحصیلات به اصفهان رفت.
وی، تحصیل خود را در علوم اسلامی در اصفهان و سامرا و نجف ادامه داد. در نجف اشرف، نزد مراجعی چون میرزای شیرازی،آخوندخراسانی و سید محمدكاظم یزدی به تحصیل پرداخت. مدرس، تحصیلات حوزویاش را تا درجهی اجتهاد ادامه داد؛ آنگاه به اصفهان بازگشت و مشغول تدریس فقه و اصول شد. فعالیت سیاسی وی به دنبال عضویت در انجمن ایالتی اصفهان آغاز شد. در 1289 همزمان با تشكیل دورهی دوم مجلس شورای ملی كه پس از استبداد صغیر برپا شد، مدرس، با معرفی آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی، بهعنوان یكی از پنج مجتهد تراز اول به مجلس شورای ملی اعلام و در مجلس نیز پذیرفته شد. روسیه اولتیماتوم داده بود که مورگان شوستر باید از ایران برود، لیکن مدرس و برخی از نمایندگان مجلس با این کار مخالف بودند، با این وجود نایبالسلطنه مجلس را منحل کرد و اولتیماتوم را پذیرفت .
مجلس منحل بود و دولت می خواست انتخابات را به تعویق بیندازد. مدرس در نطقی به هواداری از قانون اساسی پرداخت و با تصمیم دولت مخالفت کرد و این نطق مجلس را به هم ریخت و سبب شهرت سید شد. وی، در دورهی سوم به نمایندگی از مردم تهران انتخاب شد و البته نماینده مراجع هم بود. ولی این مجلس به علت فشار خارجی و آغاز جنگ جهانی اول یك سال بیشتر دوام نیاورد. مدرس از جمله کسانی بود که دولت موقت ملی را در کرمانشاه تشکیل داد و خود، وزیر عدلیه و اوقاف شد. دولت موقت که ناکام ماند، مهاجران به خاک عثمانی رفتند. این سفر زمینهای شد تا مدرس با سلطان عثمانی و صدر اعظم آن کشور دیدار کند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، مدرس به تهران بازگشت، درس را از سر گرفت و علاوه بر تدریس فقه و اصول، تولیت مدرسه سپهسالار را هم بر عهده داشت.
یکی از اقدامات مهم مدرس مخالفت با قرارداد 1919بود که سبب شد انگلیسیها به فکر تغییر سلطنت بیفتند و قدم اول کودتا بود. پس از وقوع كودتای سوم اسفند 1299 به دست رضاخان پهلوی و سیدضیاءالدین طباطبائی، بسیاری از آزادیخواهان دستگیر شدند. از آن میان مدرس نیز به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. وی، بیش از سه ماه در زندان بود و پس از عزل سیدضیا آزاد شد. پس از آزادی به نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب و به عنوان نایب رییس مجلس و رهبر اكثریت مجلس برگزیده شد. نطق متهورانه او در مهر1301 در اعتراض به اعمال خلاف قانون سردار سپه خواندنی است. دورهی پنجم مجلس در 1302 افتتاح شد و در آن دورهی پراهمیت تاریخ مشروطه كه با تغییر سلسلهی قاجار و روی كار آمدن رضاخان همراه بود مدرس رهبری اقلیت مجلس را بر عهده داشت. یكی از وقایع مهم مجلس پنجم، مسئله جمهوریت بود که بنا به تصمیم انگلستان و برای تمرکز قدرت در ایران مطرح شده بود، در جلسه هفتم دوره پنجم با عجله بسیار عنوان شد. شتابزدگی اصحاب جمهوری چنان بود که نگذاشتند اعتبارنامههای کلیه نمایندگان به تصویب برسد. رضاخان هم آماده بود که مقام ریاست جمهوری مادامالعمر را همچون آتاتورک در ترکیه تصاحب نماید؛ که با مخالفت فراکسیون اقلیت مجلس به رهبری مدرس مواجه گردید. تدین که از طرفداران جدی رضاخان بود از مدرس بسیار خشمگین بود و در پی یک درگیری لفظی با مدرس جلسه مجلس را ترک نمود، در بیرون از جلسه نیز بحث ادامه یافت و دکتر بهرامی به تحریک تدین سیلی محکمی به صورت سید حسن مدرس نواخت به طوری که عمامه آن بزرگوار از سرش بر زمین افتاد.
صدای سیلی، که با گونه مجتهدی آگاه و فقیهی مبارز و متعهد آشنا شد، نه تنها مانند رعد در تهران و اطراف آن منعکس شد بلکه مانند کبریتی که به انبار باروت برسد، در افکار و احساسات مردم انفجاری عظیم به وجود آورد. مردم تهران به دلیل اهانتی که به پیشوای مذهبی و نماینده آنها شده بود به صورت تظاهراتی عظیم به سوی مجلس( واقع در بهارستان) به راه افتادند. بازارها بسته شد و... دولت برای جلوگیری از تظاهرات دستور داد درٍ مساجد را ببندند و از حرکت مردم به سوی بهارستان جلوگیری کنند، صدای آن سیلی و اقدامات دولت زمینه را برای مخالفت با جمهوری قلابی، حمایت از مدرس و یک تظاهرات عمومی آماده ساخت. کار به جایی رسید که مردم هر روز عصر در مسجد شاه تهران اجتماع میکردند و به سخنان مهیج، خالصیزاده و... که علیه رضاخان و تدین و جمهوری بود گوش میدادند. روز 28 اسفند 1302 رضاخان ادارات دولتی را تعطیل کرد و آنها را مجبور کرد که به طرفداری جمهوری به خیابانها بریزند، در نهایت این داستان بعد از زد و خوردهای مختلف بین مردم و طرفداران رضاخان به نفع مردم خاتمه پیدا کرد.
یکی دیگر از وقایع مهم این دوره مجلس استیضاح رضاخان بود. در روز هفتم مرداد 1303 ، مدرس همراه با 6 تن دیگر از نمایندگان مخالف(حائری زاده، عراقی، کازرونی، اخگر، ملک الشعرای بهار، زعیم)، رضاخان رییسالوزرا را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حكومت مشروطه، استیضاح كردند. اما رضاخان توانست به رغم آن مخالفتها، زمینهی تصویب انقراض قاجاریان و پادشاهی خود را فراهم كند. رضاخان طی برگزاری انتخابات مجلس هفتم، با مداخلهی آشكار در انتخابات و حذف آرای مدرس، اجازه نداد وی به مجلس راه یابد. ایشان پس از سلطنت رضاخان، دست از مبارزه نکشید حتی در هفتم آبان 1305 در راه مدرسه سپهسالار مورد سوء قصد قرار گرفت و با هوشیاری، جان سالم به در برد. البته چهار بار دیگر نیز به ایشان سوء قصد شد از جمله در مدرسه جده اصفهان، طاق بستان و سر پل ذهاب در مسیر مهاجرت آزادیخواهان و یک بار دیگر در مدرسه سپهسالار. آنگاه در 16 مهر 1307 او را دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید كردند. مدرس 9سال در خواف تحت نظر مأموران بود و در 22 مهر 1316 از خواف به كاشمر منتقل شد. در آن زمان رضاخان دستور قتل مدرس را به رئیس شهربانی كاشمر داد، ولی او به این كار تن نداد. در نتیجه، این مأموریت به «جهانسوزی»، «مستوفیان» و «خلج» واگذار شد. عوامل رضاشاه در شب دهم آذرماه سال 1316 مطابق با 27 رمضان 1356 هجری قمری مدرس را در سن 69 سالگی به شهادت رساندند. پس از آن جیبهای سید را وارسی کردند و تنها دارایی او36 ریال بود که 12 ریال آن صرف مخارج کفن و دفن ایشان شد و پیكرش را به خاك سپردند. سپس به تهران چنین مخابره کردند: "مدرس به علت بیماری فوت نموده است." اولین کسی که پرده از این ماجرا برداشت شیخ الاسلام ملایری، نماینده مردم ملایر بود که در روز شنبه 26مهر 1320 طی نطقی به ابعاد این ماجرا اشاره کرد. قاتلان آن شهید بزرگوار 3 مرداد 1321 در تالار دیوان کیفر محاکمه شدند و در این محاکمه تشریفاتی عاملان فاجعه هر یک به مدت 15سال زندان محکوم شدندکه البته بعد از مدتی مورد عفو ملوکانه قرار گرفتند!!!
بر اساس مصوبهی مجلس شورای اسلامی در سال 1372، دهم آذرماه، سالروز شهادت آیتالله سیدحسن مدرس، به عنوان «روز مجلس» نامگذاری شده است. انگیزهی اصلی از این نامگذاری، حضور و مبارزات خستگیناپذیر شهید مدرس درمجلس شورای ملی علیه استبداد و استعمار و دیکتاتوری و خفقان بوده است.