بعثتِ دیگرباره
هانا آرنت از نظریهپردازان انقلاب، دربارۀ پیشینۀ تاریخى این اصطلاح میگوید: کلمۀ Revolution در اصل از اصطلاحات اخترشناسى است، اما امروزه این اصطلاح که بیانگر دگرگونی شدید است، برای مسائل گوناگونی مانند انقلاب صنعتی، انقلاب سیاسی، انقلاب اجتماعی و فکری به کار میرود. در واقع؛ انقلاب در لغت، برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، تغییر و تحول است و در اصطلاح رایج جهان(تلاش عدهای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو) به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات ساختار سیاسی و اجتماعی و جایگزینی سازمان نوین و مطلوب در چارچوب اهداف و آرمانهای خاص است. با توجه به معنی و مفهوم کلی مذکور، انقلاب دارای انواعی است؛ از جمله انقلاب فرهنگی، انقلاب اداری، انقلاب سیاسی، انقلاب اجتماعی، انقلاب اسلامی و ...
نظریهپردازان جامعهشناسی سیاسی، بر مبنایى خاص، تعاریفى برای انقلاب ارائه کردهاند. برای مثال، مطهرى انقلاب را چنین تعریف کرده است: «عبارت است از طغیان و عصیانى که مردم علیه نظام حاکم موجود براى ایجاد وضع و نظمى مطلوب انجام میدهند؛ یعنى انقلاب از مقولۀ عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم براى وضعى دیگر. پس ریشههاى انقلاب دو چیز است: یکى نارضایتى و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب»(مطهری، بیتا، ج 24: 139). از نگاه محمدباقر صدر؛ انقلاب، جنبشى سرسختانه و بر مبناى اصول مکتبى معیّنى است که با درک واقعیتهاى موجود، به دنبال تغییر و دگرگونى بنیادین در تمامى ابعاد زندگى فردى، اجتماعى و سیاسى و معیارها، اصول و ارزشهاى حاکم است(جمشیدی، 1377: 120). هانتینگتون میگوید: انقلاب یک دگرگونى سریع، بنیادین و خشونتآمیز داخلى در ارزشها و اسطورههاى مسلط جامعه، نهادهاى سیاسى، ساختار اجتماعى، رهبرى، فعالیتهاى حکومتى و سیاستهاى آن است.(عیوضی، 1391: 20)
یکی از مهمترین رخدادهای تاریخی ایران، انقلاب اسلامی است که با توجه به خصوصیات منحصر به فردى که دارد، از دیگر انقلابهاى جهان متمایز شده است و مفهوم جدیدى از انقلاب به دست میدهد. از جملۀ این ویژگیها، برخوردارى از پشتوانۀ عظیم فلسفه و فقه و معارف اسلامی، انقلاب اجتماعى همهجانبه همراه با تحوّل بنیادین در زندگى انسانها، استوارى بر پایۀ فرهنگ و اعتقاد و ایمان، بهرهمندى از رویکرد ارزشى و هدفگیرى اصلاح مفاسد بشرى، حاکمسازى فرهنگ توحیدى به جاى فرهنگ الحادى و استبدادى و شکلگیرى بر مبناى نظم و انضباط انقلابى(قنبری، 1386: 222) است. انقلاب اسلامى با توجه به این خصوصیات، تفسیری اسلامى و الهى و به معناى زنده کردن دوبارۀ اسلام است. انقلاب اسلامی یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى است که به دنبال آنها، تحوّل اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آنگاه رشد همهجانبۀ ابعاد انسانها میآید.(همان: 223)
نقش حضرت امام خمینی(ره) به عنوان معمار بزرگ در پیروزی انقلاب اسلامی برکسی پوشیده نیست و در محافل علمی دنیا، حتی در کشورهای بزرگ مانند آمریکا، در بررسی این موضوع و اذعان به نقش کاریزمای رهبری انقلاب اسلامی کارهای فراوان شده است. امام خمینی(ره) که به اوضاع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعۀ ایران در سال اوجگیری نهضت و قبل از آن آگاه بودند، مهمترین عامل پیروزی و رمز موفقیت را همانا «تحولی الهی» میدانستند که در روح مردم ایجاد شده بود. درچنین شرایطی، مردم با سخنان حضرت امام متحول شدند و همزمان با عنایت به خداوند متعال، ترسی از رژیم ستمشاهی نداشتند و با شجاعت در برابر این رژیم ایستادند. با توجه به اهمیت نقش رهبری در پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین روزشمار انقلاب یا دهۀ فجر «انقلاب اسلامی- امام خمینی- ولایت فقیه و رهبری» نامگذاری شده است. این نامگذاری، اهمیت مهمترین مؤلفۀ پیروزی انقلاب اسلامی را دوچندان میکند و همین موضوع، تفاوت بین انقلاب مردم ایران و دیگر انقلابها را نمایان میسازد. اهمیت رهبری انقلاب اسلامی فقط به دوران هدایت خیزش مردمی برای رسیدن به هدف معنا نمیشود و چه بسا امروز، رهبری انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری نسبت به دوران پیروزی برخوردار است.
مقایسۀ پدیدههاى مشابه مىتواند در شناخت هر چه بیشتر آنها مفید واقع شود. در تاریخ جهان، انقلابهایی رخ داده که ممکن است بین آنها تشابهات فراوانى وجود داشته باشد. بحث مراحل یا روند انقلاب، در قرن بیستم و پس از انقلاب روسیه مطرح شد. در این میان برخى از محققان غربى که پدیدۀ انقلاب را بررسى مىکردند، متوجه شدند که بین انقلاب روسیه و انقلابهاى فرانسه، انگلستان، هلند، چین، الجزایر و... شباهتهایى وجود دارد؛ که این نتیجهگیری موجب پیدایش مکتبى به نام تاریخ طبیعى انقلاب شد. نویسندگان این مکتب معتقدند که انقلابهاى گذشته کم و بیش روند مشابهى را طى کردهاند که برآیندى طبیعى و اجتنابناپذیر است. کرین برینتون و ادوارد بتى از مهمترین نویسندگان این مکتباند. پیروزی انقلاب اسلامى، پدیدۀ بینظیر قرن بیستم و سدههای اخیر اسلام، خط بطلانی بر نظریات این مکتب بود. ویژگی خاص انقلاب ایران در مقایسه با انقلابهای بزرگ جهان، مثل چین و روسیه و...، پایهگذاری آن بر مبنای آموزشهای الهی اسلام، دینِ جامعنگر و جهانشمول است. ماهیت دینی، قدرت رهبری، نقش كلیدی روحانیت و مشاركت تودهها، مهمترین وجوه تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابهاست.
انقلاب چیست؟
در باب واژه انقلاب در ادبیات جهان، حتی در ادبیات تمدنهای كهن باستانی، مطالبی وجود دارد. از نظر لغوی،Revolution برگرفته از واژه برساخته لاتینی متأخر است(تیلور، 1984). از لحاظ مفهوم، معنای آغازین انقلاب به اندیشههای كلاسیك چینیان و یهودیان برمیگردد؛ اما شكل كاملتر آن در اندیشه یونان باستان دیده میشود. تقریباً از زمان آغاز سنّت فكری غرب، «پدیده انقلاب» موضوع تحقیق فیلسوفان و مورّخان بوده است. افلاطون و ارسطو اولین كسانی بودند كه به انقلاب، به مثابۀ مسئلهای نظری توجه کردند و توسیدید اولین کسی بود(با توجه به شواهد) که با انقلاب برخوردی تاریخی داشت.(زاگورین، 1973)
واژۀ انقلاب در خلال و به دنبال انقلاب فرانسه که در سال 1789 آغاز شد، معانی جدیدی را به خود گرفت. به عبارت دیگر؛ واژۀ انقلاب نه تنها به جابهجایی نخبگان اشاره داشت، بلکه کوششی برای تغییر ارزشها، هنجارها، ساختار، قواعد و محیطهای اجتماعی محسوب میشد. به علاوه، این تغییرات تنها به جامعۀ فرانسه منحصر نمیشد، بلکه مدلی را برای دنبالهروی دیگر کشورها فراهم میکرد. در خلال قرن هفدهم کاربرد واژۀ انقلاب در معنای ضمنی سیاسی-اجتماعی با ارجاع به ویژگیهای فیزیکی آن، همچون: بازگشت، بازیابی و تغییر چرخشی آغاز شد. برای مثال، انقلاب انگلیس در سال 1688 از سوی معاصران، یک بازیابی و بازگشت به سیستم قانونی که از سوی پادشاه نقض شده بود، تلقی میشد(همان). برخی صاحبنظران، آنچنان مفهومبندی وسیعی از انقلاب ارائه کردهاند که همۀ گونههای خشونت سیاسی، نافرمانی مدنی و غیره را در خود جای میدهد. در واکنش به چنین تعاریفی، عدهای دیگر همچون کرین برینتون، با ارائۀ تعریفی تجربیتر، دو گونه از جنگ سیاسی و خشونت را از یکدیگر متمایز میکند: 1. کودتا که جابهجایی یک گروه حاکم با گروه حاکم دیگر است؛ 2. انقلابات اصلی مثل انقلابهای فرانسه و روسیه که به طور بنیادین ساختارهای جامعه را تغییر دادند.(برینتون، 1953)
انقلاب با بحران در دستگاه دولت و حملۀ آشکار به رژیم آغاز میشود و ممکن است با اعتصابهای گسترده یا تظاهرات عظیم یا بلوا یا قیام مسلحانه شعلهور شود. اما اینگونه کارها فقط هنگامی و تنها تا جایی ممکن است فعالیت انقلابی تلقی شده و باعث انقلاب به معنای اخص شوند که به منظور نوآوریهای بنیادی صورت گیرند. اما مسئلۀ اساسی همیشه این است که چه کسی قرار است حاکم شود و چگونه حکومت کند. صرف نظر از اینکه انقلابها را در نهایت، ثمرۀ پیکارهای طبقاتی یا تغییر مناسبات و شرایط اقتصادی یا اندیشههای مخرّب یا توطئه یا انتظارات اجابت نشده تلقی کنیم، این حقیقت همچنان به جای خود هست که شعلهور شدن آتش انقلاب، رویدادی اساساً سیاسی است. در مبارزات انقلابی، اجمالاً سه مرحله را میتوان تشخیص داد که اغلب با یکدیگر تداخل میکنند و ممزوج میشوند: نخست، یورش آغازین به حکومت؛ دوم، حکومت رژیم انقلابی و سوم، دفاع رژیم انقلابی از خود- چه مقرون به موفقیت و چه مقرون به شکست- در برابر نیروهای ضد انقلابی داخلی یا بیگانه. علت عمومی و اصلی تمایل به انقلاب، گرایش به برابری در حالتی است كه افراد تصور میكنند باید همتراز كسانی باشند كه در موقعیتی برتر قرار دارند یا تمایل به نابرابری در زمانی است كه معتقد باشند باید از دیگران برتر قرار گیرند؛ در حالی كه در موقعیتی همتراز با دیگران قرار گرفتهاند.(جانسون، 1363)
اوضاع جامعۀ مستعد انقلاب، باید در مطالعۀ انقلاب مدّ نظر قرار گیرد. انقلاب به شکلى مطلوب در مکان و زمانى امکان موفقیت دارد که شرایط دو قطبى بر جامعه حکمفرما باشد؛ شرایطى که در آن، گروههاى اجتماعى از نظام سیاسى حاکم جدا شده و در مقابل آن ایستادهاند. چنین جامعهاى با دوگانگى قدرت روبهرو میشود؛ یعنی ابتدا مشروعیت حاکمیت به چالش کشیده میشود و سپس نیروهاى اجتماعى- که به قدرت خود اطمینان کافى مییابند- از نظام سیاسى رویگردان شده، در مقابل آن قرار میگیرند(رک. به: ؛ عیوضی، 1391: 25-24). عوامل متعددى ایجادکنندۀ چنین شرایطىاند، اما اگر بخواهیم آنها را در یک دستهبندى کلى بازگوییم، میتوان به این موارد اشاره کرد: وجود نارضایتى(جمعی از نویسندگان، 1388: 23؛ عیوضی، 1391: 25)، ظهور و گسترش ایدئولوژیهاى جدید و جایگزین(رک. به: برینتون، 1366: 59-45؛ جمعی از نویسندگان، 1388: 24)، گسترش روحیۀ انقلابى(عیوضی، 1391: 27-26) و رهبرى انقلاب و نهادهاى بسیجگر(همان: 27).
در صدر اسلام، حضرت محمد(ص) بزرگترین انقلابگر و یک انقلابی تمامعیار بود که به منظور تحقق خواستههای جاودانۀ بشر؛ یعنی آزادی، عدالت، مساوات و یگانگی، اخلاق، رشد و کرامت فردی آدمیان، صلح و صفا بین انسانها و برانداختن شرک نظری و عملی برانگیخته شد. ایشان در دوران کوتاه بعثت، نمونهای مشهور و مطلوب از جامعۀ اسلامی پدید آورد؛ اما پس از رحلت، میراث و راهش دچار تزلزل و پس از آن گرفتار انحطاط و انحراف شد. از همان اولین ساعات انحراف، عدهای برای جلوگیری از آن، گاه به صورت مسالمتآمیز و گاه بسیار خونین و خشن، گاه به صورت فردی و گاه جمعی، در تمام جهان اسلام و در طول 14 قرن به انقلاب و اصلاح پرداختند؛ اعتراضهای پنهان و آشکار حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) و بسیاری از اصحاب متّقی پیامبر(ص) در آغاز، جنبشهای فکری، سیاسی، انقلابی ائمه(ع) در ادامه و پیدایش نهضتهای زیدیان و اسماعیلیان و سربداران، استمرار همان انقلاب عظیم اولیه است. تعمّق در انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 شمسی به وقوع پیوست، نشانگر این است که ویژگیهای اسلامی بودن، معنویتگرایی، مردمی بودن، و رهبری امام خمینی(ره) با اهداف نفی استبداد و سلطۀ بیگانگان، نفی وابستگی، عدالت اجتماعی، ایثار و فداکاری و استقرار حکومت اسلامی بر سیاستهای ضد دینی، فساد سیاسی و اجتماعی، تبعیض و بیعدالتی رژیم طاغوتی و وابستۀ سابق پیروز شده است.
انقلاب اسلامی چیست؟
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حرکت هدفدار اجتماعی، با وجود تمام مشکلات و سختیها، با رهبری و هدایت رهبری فرزانه به سرانجام رسید تا حدّی که با مقایسۀ خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای بزرگ دنیا، آن را به بزرگترین و بینظیرترین انقلاب در دنیا تبدل کرد. نتایج حاصل از مقایسۀ انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابها، به طور خلاصه در ادامه آمده است:
انقلاب اسلامی با تکیه بر ویژگیهایی همچون، فقه، معارف اسلامی، فرهنگ، ایمان، انضباط انقلابی و حاکمسازى فرهنگ توحیدى تحول بنیادی در زندگی انسانها ایجاد کرد.
انقلاب اسلامی بر پایۀ تفکر و جهانبینی اسلامی، سازندۀ فرهنگ ملی است که نقش مردم در آن پررنگ است. به همین خاطر اموری نظیر جهاد، شهادت، پیروى از انسان با تقوا و عادل، بیزارى از ظلم و ظالم و توکل به خدا در متن این انقلاب قرار دارد.
یکی از مهمترین ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران که آن را از دیگر انقلابهای بزرگ دنیا متمایز میکند، نقش رهبری امام خمینی(ره) است؛ به طوری که در تمام محافل بزرگ دنیا به بررسی این موضوع پرداخته شده است. ایشان به تمام شرایط حاکم بر ایران از جمله شرایط سیاسی- اجتماعی آگاه بودند و مهمترین عامل پیروزی را تحول الهی میدانستند.
با وجود اینکه وضعیت اقتصادی ایران در دوران قبل از انقلاب بر خلاف کشورهای روسیه، چین، فرانسه و الجزایر در شرایط مطلوبی قرار داشت، اما به دلیل چپاولگری دولت ستمشاهی، مردم شرایط اقتصادی خوبی نداشتند؛ به طوری که بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، عدالت اقتصادی یکی از مهمترین ارکان حاکم بر جامعه بود؛ تا حدّی که قابل مقایسه با کشورهای مذکور پس از انقلابشان نبود.
انقلابهای شکلگرفته در دنیا پس از به ثمر رسیدن، دستخوش تغییراتی شدند؛ به طوری که تا حدّی از اهداف اولیه و اصلی خود دور شدند؛ در حالی که انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت آیتالله خامنهای به عنوان فردی دلسوز، قاطع و با تدبیر، همچنان اهداف خود را با شدت بیشتر پیگیری میکند.
کوتاه کردن دست مزدوران خارجی از جمله انگلیس و آمریکا از دخالت در ایران و استقلالطلبی در همۀ امور، یکی دیگر از مهمترین تفاوتهای بارز انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دیگر است؛ به طوری که انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که توانست به طور کامل و برای همیشه دست آمریکا را از ایران کوتاه کند و به یک دموکراسی کامل در دنیا دست یابد.