پاسخ به یک ادعا؛ آیا ایران سلاحِ اسرائیلی خرید؟
برای روشن ساختن نقش رژیم صهیونیستی در جنگ ایران و عراق و حمایتهایی که این رژیم از صدام و رژیم بعث عراق داشته است، ابتدا باید به شرح چگونگی به قدرت رسیدن صدام در عراق پرداخت. در دوران ریاست جمهوری حسن البکر که به عنوان فردی متمایل به اتحاد جماهیر شوروی شناخته میشد، برنامهای توسط اسرائیل و به کمک محمدرضا پهلوی دنبال شد تا صدام به عنوان قهرمانی ظاهر شود که از تجزیه کشورش جلوگیری کرده است.
صهیونیستها از اقلیم کُرد بهره گرفتند و با جریانسازی در میان اکراد عراق غائلهای در این کشور به راه انداختند. بعد از استیصال بغداد از جنگ داخلی، پیام آمادگی برای پایان دادن به تنشها از طریق تسلیح اکراد انتقال یافت. شاه در این میان با اقدامی غیرمتعارف حاضر شد با مقامی پایینتر از خود یعنی صدام پای میز مذاکره بنشیند. در واقع این از خودگذشتگی محمدرضا پهلوی در چارچوب طرحی صورت گرفت که قرار بود براساس آن فرد مطلوب در حاکمیت بعث را به عنوان حافظ تمامیت ارضی عراق تبلیغ کند؛ البته در چارچوب این طرح، صهیونیستها بعد از انتقال ملامصطفی بارزانی به کرج اجازه دادند صدام اکراد را قتل عام کند.
آخرین نماینده منطقهای موساد در تهران در زمینه این طرح در خاطرات خود نوشته است: «یکی از این همکاریهای ثمربخش برای هر دوی ما، مثلث روابط اسرائیل- ایران- کردهای عراق بود (که ایالات متحده آمریکا نیز در بخشهایی از آن شریک شد) این مثلث، کردهای عراق را در نبرد طولانیشان در برابر حکومت مرکزی عراق یاری بخشید و به آنها امکان داد که خوی تجاوزگری عراق را تا حد زیادی مهار کنند.»
همانگونه که نماینده موساد معترف است، صدام توانست حسن البکر را کنار بزند و خود را در چارچوب این طرح به ریاستجمهوری عراق برساند، اما آیا خوی تجاوزگری با روی کار آمدن این برکشیده در بغداد افزایش یافت یا کاهش؟ پاسخ روشن است؛ هیچکس نمیتواند درندهخوتر از صدام در حاکمیت بغداد پیدا کند.
بنابراین مراد از «مهار» همان تغییر رویکرد از بلوک شرق به بلوک غرب است؛ لذا بیدلیل نیست که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همه کشورهای متمایل به اتحاد جماهیر شوروی به جز عراق از شکست آمریکا و سقوط شاه در ایران استقبال کردند و کشورهای منطقه از این رخداد مهم جان تازهای گرفتند و در چارچوب تشکیل جبهه پایداری مرکب از سوریه، لیبی، لبنان، الجزایر و سازمان آزادیبخش فلسطین روابط مثبتی با حاکمیت جدید ایران برقرار ساختند. اما عراق تحت حاکمیت صدام نه تنها به جبهه پایداری که با هدف مقاومت در برابر صهیونیستها تشکیل شد، نپیوست بلکه خصومتآمیزترین برخوردها را با استقلالطلبی ملت ایران داشت.
این بدان معنی بود که بغداد به صورت پنهانی قصد داشت رویکرد اعراب و جهان اسلام را در مقابله با اشغال فلسطین به ضدیت با ایران تغییر دهد، کما این که بعد از تهاجم خود، به صورت آشکار نزاع عرب و عجم را تبلیغ کرد تا صهیونیستهای اشغالگر به فراموشی سپرده شوند.
خرابکاری در خریدهای تسلیحاتی ایران
به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در تحریک صدام به آغاز جنگ علیه ایران نقش داشته است؛ چراکه ایران را دشمن شماره یک خود میدانست و امرای ارتش شاهنشاهی که با تلآویو ارتباط داشتند با صدام در حمله به ایران همراه بودند. اما در ادامه کاری که صهیونیستها و صدام انجام دادند، طرح ادعاها و دروغهایی مبنی بر همکاری ایران با رژیم صهیونیستی بود که یکی از آنها مربوط به ماجرای تهیه سلاح توسط ایران است.
تلاش ایران برای تهیه برخی قطعات یدکی و تجهیزات از بازار آزاد بهانهای برای این اتهامزنیها و دروغپردازیها بود. با توجه به اینکه در بازار رسمی غرب هیچ کالایی که کاربردی در جنگ میتوانست داشته باشد به ایران فروخته نمیشد، طبعاً ایران میبایست اقلام مورد نیاز خود را از بازار سیاه تهیه میکرد. همچنین نباید از نظر دور داشت که در این عرصه عموماً سرمایهداران یهودی فعال هستند؛ لذا این افراد تا جایی که میتوانستند با ایران برخوردهای ناصادقانه و کلاهبردارانه داشتند، بهویژه در اوایل که مسئولان ایرانی تجربه لازم را نداشتند.
اسرائیل در پشت صحنه دلالان را بدون آن که ایران از آن اطلاعی داشته باشد، هماهنگ میساخته تا به دلایلی که به آن در ادامه اشاره خواهد شد بتواند کنترل این داد و ستدها را در دست گیرد. همچنین صهیونیستها کمکهای تسلیحاتی هر ساله از آمریکا دریافت میکردند که بعضاً به دلیل عدم استفاده بعد از چند سال در شرف غیرقابل استفاده شدن قرار میگرفتند؛ لذا آن را با رنگآمیزی مجدد در بازار سیاه به عنوان قطعات و تجهیزات نو به فروش میرسانند که متأسفانه این ترفند در مورد ایران هم اعمال شد.
در میان آنچه ایران از بازار آزاد تهیه میکرد به هیچوجه قطعه و تجهیزاتی که مربوط به اسرائیل باشد وجود نداشت و برخلاف ادعاها، مقامات ایرانی نسبت به این مسئله حساسیت فوقالعاده داشتند؛ علاوه بر این مدافعان کشور در صورت بروز چنین خطایی به شدت با آن مقابله میکردند. در طول هشت سال دفاع سرفرازانه ملت ایران هیچ کس نتوانست برای بدنام کردن آن، نمونهای در جبههها ارائه دهد. بهویژه که صدام به شدت مترصد دستیابی به چنین مستمسکهایی برای ضربه زدن به اعتبار تهران بود.
دلالان یهودی و غیریهودی که بعضاً قطعات و تجهیزات آمریکایی را مخفیانه از اسرائیل میگرفتند و به ایران میفروختند در واقع به طور کامل تحت کنترل صهیونیستها قرار داشتند؛ لذا طبعاً سیاست ضدایرانی آنها اعمال میشد، به همین دلیل در موارد زیادی پول برخی تجهیزات را دریافت میکردند، اما به یکباره مخفی میشدند و به اصطلاح کلاهبردار از کار در میآمدند؛ زیرا ظاهراً صلاح نمیدیدند آن تجهیزات به دست رزمندگان ایرانی برسد.
در بسیاری از موارد نیز صهیونیستها کالای از رده خارج شده را نوسازی میکردند و به دلالان به عنوان نو تحویل میدادند. این ترفند حتی زمانی که ایران به صورت مستقیم با آمریکاییها برای کمک به آزادی گروگانها در لبنان وارد مذاکره شد تا متقابلاً مقامات واشنگتن برخی قطعات تسلیحات را به ایران بفروشند، صورت گرفت. توقف هواپیمای حامل مکفارلین در اسرائیل این فرصت را به صهیونیستها داد تا قطعات از رده خارج شده را با نو جابجا کنند.
در پایان باید گفت که صهیونیستها هرگز کسی را که درصدد بود آرزوی آنان یعنی پایان دادن به حکومت نوبنیاد امام خمینی (ره) را محقق سازد دشمن خود نمیپنداشتند.
دوم اینکه ادعای کمک به ایران خلاف محض است. صهیونیستها در روند تهیه قطعات یدکی توسط ایران از بازار سیاه به طرق مختلف (کلاهبرداری، جایگزین کردن تجهیزات نو با کهنه و...) ایجاد اخلال میکردند. در هشت سال دفاع مقدس هرگز در جبهههای گسترده غرب و جنوب کشور، سلاح اسرائیلی مشاهده نشد و برخورداری ایران از چنین امکاناتی خلاف محض است.
سوم اینکه هیچکس در تلآویو نگران پیروزی صدام نبود بلکه همواره (به جز چند روز اول تهاجم) نگران شکست وی بودند؛ لذا از یک سو همه شیوخ مرتبط با خود را در منطقه به کمک مالی وی فرا میخواندند و از سوی دیگر کشورهای غربی حامی خود را به فروش پیشرفتهترین تجهیزات به مهاجم تشویق و ترغیب میکردند و باز در هشت سال دفاع ملت ایران هرگز دیده نشد که صهیونیستها موضعی به منظور اعمال محدودیت در فروش سلاح به صدام اتخاذ کنند. حتی رسانههای صهیونیستی در این هشت سال یک بار حاضر نشدند به استفاده صدام از سلاحهای کشتار جمعی همچون سلاح شیمیایی سیانور یا موشک باران مناطق مسکونی همچون بیمارستانها و مدارس اعتراف و نه حتی اعتراض کنند.