بنیان مرصوص امام خمینی(ره)
برای الگوگیری از تفكرات و تحركات آگاهانه امام خمینی(ره) علیه سیطره آمریكای جهانخوار مداقه و تفكر در راهبردهای آن پیشوای جامعنگر و روشنبین ضروری است.
آمریکا محور شرارت
حضرت امام خمینی آمریكا را در راس قدرتهای استكباری جهان و عامل اصلی تمام گرفتاریهای جهان اسلام به ویژه ایران میدانست و به همین دلیل در حركت و خروش سنگین و همه جانبه خویش در 4 آبان 1343 علیه لایحه استعماری كاپیتولاسیون تیغ تیز مبارزه را به روی آمریكا كشید و گرفتاریهای ایران را به او نسبت داد. این سخن امام خمینی كه: «تمام گرفتاری ما از این آمریكاست ... این وكلا هم از آمریكا هستند این وزرا هم از آمریكا هستند. »1 به وضوح نشان میدهد كه قیام و قعود نمایندگان مجلس شورای ملی در تصویب لایحه كاپیتولاسیون ظاهری و تشریفاتی بود و قبلا دستور تصویب این قانون ذلت بار كه استقلال ایران را سركوب نمود از جانب آمریكا صادر شده بود.
امام خمینی در همان خروش قهرمانانه خویش در 4 آبان 1343 به صراحت اعلام مینمایند: «آمریكا از انگلیس بدتر انگلیس از آمریكا بدتر شوروی از هر دو بدتر همه از هم بدتر همه از هم پلیدتر اما امروز سر و كار ما با این خبیثهاست با آمریكاست .» 2
حضرت امام در این سخنان كوبنده ابتدا ماهیت «استكبار جهانی» را همه نمایانند و به این واقعیت تصریح میكنند كه كشورهای استكباری همه از هم بدتر و پلیدتر هستند و هیچ كدام برای بشریت دل نمیسوزانند و هیچ یك از آنها به نفع سرزمینهای اسلامی از جمله ایران تلاش و فعالیتی نمیكنند، لكن در شرایط حاكم بر جهان و با توجه به نقش آمریكا كه حالت محوریت در شرارت دارد، طبیعی است كه مسلمانان باید همه فریادها و اعتراضها و مبارزاتشان را علیه او ساماندهی كنند تا از سیطره رو به گسترش آن جلوگیری نمایند.
این موضعگیریهای امام خمینی علیه آمریكا در 4 آبان 1343 باعث شد تا رژیم آمریكایی شاه در 13 آبان همان سال این پیشوای بزرگ الهی را دستگیر و از ایران تبعید نماید.
آمریکا شیطان بزرگ
حضرت امام خمینی معتقد بودند كه آمریكا «شیطان بزرگ» است یعنی در مقایسه با سایر قدرتهای استكباری اولا نقش بنیادی و مركزیت دارد و دیگر كشورها اقمار او به شمار میآیند. ثانیا او ـ كه شیطان بزرگ است ـ جمعی از شیطانهای كوچك را همیشه به صورت ایادی و عوامل خود به بهره برداری علیه مسلمین و مردم جهان به تحرك و فعالیتهای مخرب درمیآورد.
حضرت امام خمینی این واقعیت را با استفاده از روایتی درباره پیامبر اكرم (ص ) و به صورت تشبیه و تمثیلی آگاهی بخش مطرح مینمایند:
«در یك روایتی است كه رسول خدا كه مبعوث شد آن شیطان بزرگ فریاد كرد و شیطانها را دور خودش جمع كرد و اینكه مشكل شد كار بر ما! در این انقلاب شیطان بزرگ كه آمریكاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع میكند. چه بچه شیطانهایی كه در ایران هستند و چه شیطانهایی كه در خارج هستند جمع كرده است و هیاهو به راه انداخته است. » 3
این تشبیه و تمثیل نشان میدهد نقش آمریكا همانند نقش تخریبی و انحراف انگیز و گمراهساز شیطان بزرگ در خلقت است كه پیوسته انسانها را در گستره هستی به خیانت و جنایت و فساد و تباهی وسوسه میكند و هرگز لحظهای از اغواگری و فریبندگی باز نمیماند.
مطالعه در اوراق تاریخ سیاسی جهان معاصر نشان میدهد كه آمریكا در مقایسه با سایر كشورهای معاند و تخریبگر كه در كار ملل محروم شیطنت میكنند و آسیب به وجود میآورند «شیطان بزرگ» است و همه شیاطین دیگر را تحت پوشش و رهبری خود درمیآورد. در ایران این نقش محوری آمریكا با توجه به رخدادهای تلخ و جنایتهای بیشماری كه توسط آمریكا صورت گرفته است و هم اكنون نیز تداوم دارد بسیار ملموس و مشهود میباشد، اگرچه برخی از عناصر سطحینگر و سادهاندیش چشم خویش را به روی واقعیتها میبندند و در سر خویش سودای مذاكره و ارتباط با شیطان بزرگ را میپرورند و به آمد و شد دولتهای آمریكا و شعارهای به ظاهر زیبا و بشردوستانه روسای جمهور آن كه بنا به مصالح و مطامع ضد انسانی شان تغییر مشی و روش میدهند و دارای همان ماهیت استكباری میباشند حسن ظن دارند!
خطر آمریکا جدی است!
حضرت امام خمینی با توجه به شناخت عمیق نسبت به سیاستهای سیطره جویانه آمریكا در ایران كه به هیچ وجه در طول دوران انقلاب ـ قبل و بعد از پیروزی نهضت ـ دچار وقفه نشده است با صراحت و قاطعیت اعلام مینمایند: «خطر آمریكا به حدی است كه اگر كوچك ترین غفلتی كنید نابود میشوید.» 4
مخاطب اصلی امام خمینی در این اعلام خطر و درخواست بیداری و هشیاری تمام مسئولان و دولتمردان میباشند هم آنان كه باید امور سیاست خارجی در نظام حكومتی اسلام را به نحو مطلوب و منطبق با آموزشها و دستورالعملهای نهفته در تعالیم و قوانین جامع دین مبین حق ساماندهی كنند و اصل عزت و اقتدار و نیز اصل نفی سلطه كفار بر مسلمین را به مرحله اجرا و عمل درآورند.
امام خمینی در این رهنمود خطر آمریكا را بسیار بزرگ و فراگیر و متناسب با اهداف ضد اسلامی و استكباری آن كه هیچ گاه با اسلام و انقلاب و نظام سر سازگاری نداشته و ندارد و فقط انهدام دین و هر جنبش و حركت ناشی از آن را طالب است معرفی میكند. زیرا همچنان كه قرآن كریم در بیان مشخصههای جبهه كفر جهانی و نمایاندن ماهیت قدرتهای استكباری اعلام میدارد كه «آنان هرگز دوست نمیدارند كه به شما مسلمانان خیری برسد.» 5 و «هرگز از مسلمین راضی و خشنود نمیگردند مگر از آنها پیروی شود. » 6 و در نهایت «دوست دارند مسلمانان نیز همانند آنها كافر شوند. » 7 آمریكا كه مظهر كفر و رهبر جبهه استكبار جهانی میباشد دارای همین ماهیت و اهداف است و امروز در اوج نفاق سیاسی هویت اصلی خود را پنهان داشته و در ظاهر و با شعارهای مبتنی بر دموكراسی و حقوق بشر و همزیستی مسالمتآمیز قصد نزدیك شدن به ایران و محكم كردن جای پای خود برای بازگرداندن سلطهای است كه در اثر انقلاب اسلامی و با رهبریهای امام خمینی از بین رفت.
همچنین امام خمینی در رهنمود مزبور به مسئولان و دولتمردان هشدار میدهند كه كوچكترین «غفلت» در فهم و تشخیص خطر آمریكا و اتخاذ سیاستها و روشهای مراقبتی باعث نابودی نظام خواهد شد. این در حالی است كه متاسفانه شاهدیم برخی از تفكرات و دیدگاهها در تشكیلات حكومتی و دولتی ما همواره خواهان نرمش و سازش با قدرت استكباری آمریكا بوده و هستند و به طور نسنجیده همواره دست به كارهایی زدهاند كه به مرور خطا و سطحی بودن آن برای همگان نمایان شده است.
خطر آمریکا جهانی است!
نگاه نافذ امام خمینی و اندیشههای تابناك و راهبردی او هرگز به مسائل ایران و ضایعات ناشی از تحركات مخرب آمریكا در این كشور محدود نمیگردد و این شخصیت الهی كه به طور طبیعی دارای جامعیت فكر و وسعت شناخت بود فراتر از حصارهای جغرافیایی و محدودیتهای تاریخی میاندیشید.
بر این اصل و مبنا حضرت امام خمینی خطر آمریكا را نه تنها برای ایران كه برای جهان اسلام و همه ملل و كشورهای اسلامی بسیار جدی و روزافزون میدانستند و بارها سران كشورها و گروهای مسئول در سرزمینهای اسلامی را مخاطب قرار میدادند و دشمنان آنان را كه در كنارشان لانه كرده بودند و ضربه میزدند و همه از جانب آمریكا تحریك و تسلیح میشدند معرفی میكردند تا به این وسیله تارهای تنیده شده از خوش خیالی و حسن ظنهای بیمورد و تاثیرپذیری از جاذبههای فریبنده شعارهای به ظاهر آزادیخواهانه و دموكراسی طلب و حقوق بشری آمریكا از ذهن و فكرشان فرو ریزد.
امام خمینی به صراحت اعلام میكردند: «آمریكا در هر فسادی دست دارد. » 8 و ملتهای مسلمان را هشیار مینمودند و به كسب این بینش و آگاهی كامل و حیاتی فرا میخواندند كه نه تنها مسئولان رژیم صهیونیستی ـ كه عامل فلاكت كشورهای اسلامی میباشند ـ همه «مهره آمریكا» هستند 9 كه بسیاری از سران و دولتمردانی كه زمامداری ممالك اسلامی را به عهده دارند دست در دست آمریكا دارند و برای نابودی اسلام و سرزمینهای اسلامی تلاش میكنند و از آن جمله اعلام داشتند كه «سادات نوكر خیانتكار آمریكاست» 10 و دیدیم كه چنین بود به دستور شیطان بزرگ و با تمهید زمینههای لازم در «كمپ دیوید» آمریكا رژیم اسرائیل را كه غاصب فلسطین است و بنابر قوانین جاری دنیای معاصر در تمام مجامع بین المللی باید سرزمین غصب شده مسلمانان را تخلیه نماید به رسمیت شناخت.
و نیز امام خمینی صدام را «خادم سرسپرده آمریكا» نام نهاد 11 و دیدیم همچنان كه این پیشوای الهی پیش بینی كرده بود علاوه بر تعدی به ایران كشورهای اسلامی را نیز مورد تهاجم قرار داد و آنگاه كه پا را فراتر از آنجا كه دستور داشت گذاشت به صورت مهره سوخته درآمد.
حضرت امام خمینی فقط به اعلام خطر آمریكا به جهان اسلام بسنده نمیكرد كه آنان را به حركت و عمل و مبارزه قهرآمیز با شیطان بزرگ فرا میخواند. امام خمینی كنگره عظیم و جهانی حج را فرصت بسیار مناسبی برای تجلی فلسفه این عبادت بزرگ در تقابل با شیطان بزرگ و شیاطین دیگر میدانست و با این نگرش وسیع همه حج گزاران را اینگونه مخاطب قرار میداد و به فریاد علیه آمریكا فرا میخواند: «... و كدام بت به پایه شیطان بزرگ و بتها و طاغوتهای خونخوار میرسد كه همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستایش خویش فراخوانند و همه بندگان آزاد خدای تعالی را بنده فرمانبردار خویش دانند. در فریضه حج كه لبیك به حق است و هجرت به سوی حق تعالی به بركت ابراهیم و محمد است مقام «نه» بر همه بتها و طاغوتهاست و شیطانها و شیطان زادههاست. و كدام بت از «شیطان بزرگ آمریكای جهانخوار» و «شوروی ملحد متجاوز» بزرگتر و كدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوتهای زمان ما بالاترند » 12
رابطه؛ راه نفوذ مجدد
یكی از مسائل مهمی كه همواره مطرح بوده و هم اینك نیز مطرح است «رابطه با آمریكا» میباشد. تردیدی وجود ندارد كه هر زمان قدرت استعماری آمریكا از مذاكره و رابطه ایران با خود سخن گفته و حتی ابراز تمایل كرده و پیشنهاد دهنده بوده است در ورای واژهها و عباراتی كه به كار برده نوعی «اظهار قدرت» نموده و از موضوع بالا به پائین نگریسته و ایران اسلامی را مطیع و تسلیم سیاستهای خود خواسته است.
این نوع نگرش آمریكا به موضوع رابطه با ایران از آنجا ناشی میشود كه شیطان بزرگ دارای ماهیت «جهانخواری» میباشد و در حالی ابراز تمایل به مذاكره و ارتباط با ایران میكند كه خود در جایگاه «ظالم» و ملت ایران در جایگاه «مظلوم» قرار دارند و كجا میتوان سراغ گرفت و نشانهای یافت كه ظالمان و جهان خواران به نفع مظلومان وارد مراوده و مرابطه شوند. اینكه حضرت امام خمینی میفرماید: «رابطه ما با امثال آمریكا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است. » 13 به همین واقعیت تصریح دارد.
این موضوع را از زاویهای دیگر نیز مورد نظر قرار میدهیم و آن اینكه اصولا آمریكای جنایتكار از مطرح كردن مذاكره و رابطه نوعی نرمش و سازش و كنار آمدن ایران با اهداف و خواستههای خود را دنبال و پیگیری میكند و اگر قرار باشد كه نظام اسلامی با آمریكا اینگونه رابطه برقرار كند چه نیازی به آن همه مبارزات گسترده برای نفی سیطره جوییها و دخالتهای آمریكا و جنایات بی شمار او در ایران بود.
ببینیم امام خمینی چگونه این واقعیت را به تامل و تفكر همگان در میآورد و یادآور میشود كه همه رنجهای متداوم ملت ایران ناشی از نفی رابطه و طرد سیطره آمریكا بوده است: «اگر ما با آمریكا و سایر ابرقدرتها كنار آمده بودیم گرفتار این مصائب نبودیم ولی مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خواری و ذلت دهند.» 14
آیا نمیخواهیم بیندیشیم كه این خواری و ذلت چیست كه عامل آن رابطه با آمریكاست؟ مگر نه این است كه ضربه زدن به استقلال و اقتدار نظام اسلامی ایجاد روزنههای نفوذ مهرهسازیهای مجدد مهیا كردن زمینههای سیطره بر فرهنگ و سیاست و اقتصاد و كاستن نقش راهبردی و حیاتی انقلاب ونظام در جهان اسلام از اهداف و سیاستهایی است كه آمریكا با ایجاد رابطه با ایران تعقیب مینماید ! و راستی چه خواری و ذلتی از اینها بالاتر قابل تصور است.
بر مبنای اندیشههای راهبردی امام خمینی در حالی كه: «آمریكا قصد نابودی ما را دارد.» 15 طبیعی است كه: «تسلیم برای مسلمان معنا ندارد.» 16 بنابراین بهتر است مسئولان و دولتمردان ما به فكر صیانت از استقلال و آزادی و عزت و صلابتی باشند كه در اثر مبارزه با نفوذ و سیطره آمریكا به وجود آمد و اسلام و انقلاب و نظام اسلامی را بر بلندای قلل شرافت و عظمت نشاند و برای جهان اسلام «الگوی عملی» در متجلی ساختن اصل و قانون بزرگ «جهاد» با جبهه كفر و شرك و نفاق نمود.
مسئولان و دولتمردان ما باید بدانند كه نمیتوان دست سردمداران آمریكایی را كه به خون ملل مسلمان ایران و عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین آلوده است فشرد و بر عملكردهای تباهشان كه آخرین آنها تلاش برای از بین بردن وحدت تشیع و تسنن با انجام عملیات تروریستی در منطقه سیستان و بلوچستان و كشتار فجیع مظلومان از هر دو مذهب بود مهر تایید زد. ضمن آنكه شبیه همین جنایت را عوامل و ایادی آمریكا در عراق و ا فغانستان تكرار کردند و در همان حال خود را حامی حقوق بشر میدانند و شعار اعطای دموكراسی به سرزمینهای اسلامی را مطرح میكنند. بیدار باشیم كه دشمن در كمین است و اگر ما غفلت كنیم او نمیكند.
امام راحل به خوبی به دشمنی ریشه دار و ایدئولوژیك امریكا با ایران و جهان اسلام اشراف داشتند و از همین رو دشمنی با آمریكا سرلوحه مبارزات استكبار ستیزانه ایشان بود. همچنانکه فرموده اند: «ما در جنگ با آمریکا و تفالههای آمریکا هستیم... هر یک از اینها را شناسایی کنید و به دادگاه معرفی کنید، ننشینید که باز جایی را آتش بزنند... خط این بود که اصلاً آمریکا منسی (فراموش) شود، یک دسته «مرگ بر شوروی» را مطرح کردند تا آمریکا منسی شود.» 17
پینوشت:
1. صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ج 1 ص 422
2. همان مدرك ص 420
3. همان مدرك ج 10 ص 489
4. همان مدرك ج 12 ص 202
5. قرآن كریم سوره بقره (2 ) آیه 105
6. سوره بقره (2 ) آیه 120
7. سوره نسا (4 ) آیه 89
8. صحیفه امام ج 13 ص 208
9. همان مدرك ص 208
10. همان مدرك ص 209
11. همان مدرك ص 209
12. همان مدرك ج 20 ص 89
13. همان مدرك ج 12 ص 233
14. همان مدرك ج 13 ص 213
15. همان مدرك ص 213
16. همان مدرك ص 213
17. صحیفه امام، ج 15، ص 29