حکومت اسلامی و مشارکت اجتماعی زنان
در سده اخیر طرفداران اندیشههای غربی گمان میکنند یا چنین وانمود میکنند که اسلام با حضور اجتماعی زنان مخالف است و یا حجاب و عفاف بانوان آنان را از فعالیتهای اجتماعی باز میدارد.
شاید در رأس اقدامات علیه حجاب و عفاف بانوان با این بهانه که حضور و مشارکت اجتماعی بیشتری با آنان داده شود توسط رضاخان در پروژه کشف حجاب و غربیسازی جامعه ایران رخ داده است. این در حالی است که اسلام نه تنها با حضور اجتماعی بانوان مخالفتی ندارد، بلکه آن را لازم و بخشی از حیات و سلامت جامعه بشری میداند؛ با این قید که حفظ نشاط زن و مرد و حفظ حیات و سلامت جامعه بشری نیازمند رعایت ضوابط و قوانینی است که نبود یا نقض آنها میتواند خسارات جبراننماپذیری به روح و پیکره جامعه وارد نماید.
در آیات قرآن و تاریخ اسلام، موارد متعددی که به حضور زنان در اجتماع اشاره دارد، قابل مشاهده است. مواردی که نمونههایی از آنها عبارت است از:
الف) ماجرای بیعت رضوان و حضور زنان در آن: خداوند در قرآن در سوره ممتحنه با اشاره به این جریان میفرماید: ای پیامبر، هرگاه زنان باایمان پیش تو آیند که با تو بیعت کنند تا برای خدا شریک نگیرند و دزدی نکنند و فرزندان خود را نکشند و بهتانی نبندند و تو را معصیت نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنها از خداوند طلب آمرزش کن، که خداوند آمرزنده و رحیم است.
ب) حضور فعال زنان در جنگهای زمان پیامبر (ص): بهتصریح تاریخ، امسلمه و حضرت زهرا (س) در کنار پیامبر و برای مداوای مجروحان، در تعدادی از نبردها حضور داشتند. در نبرد خیبر، جمعی از زنان به حضور پیامبر (ص) آمدند و امسلمه که سخنگوی ایشان بود، به پیامبر (ص) گفت: ما اراده کردهایم که همراه شما از شهر خارج شویم و در جهتی که شما میروید حرکت کنیم تا مجروحان را مداوا نماییم و به مسلمانان با آنچه در توان داریم، یاری رسانیم. پیامبر (ص) به این اقدام اجتماعی و سیاسی زنان ارج نهادند و به ایشان اجازۀ شرکت در جنگ خیبر را دادند.
ج) توصیه به کسب علم، توصیهای است که جنسیتبردار نیست و پیامبر (ص) میفرمایند: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه»؛ یعنی کسب علم بر هر مرد و زنی واجب است و طبعاً این مسئله مستلزم حضور اجتماعی است.
د) در زمینۀ عبادات جمعی نیز در قرآن آمده است: مردان و زنان مؤمن برخی بر برخی ولایت دارند و یکدیگر را به معروف امر میکنند و از منکر بازمیدارند و نماز میگذارند و زکات میدهند. (مائده/ 5)
علاوه بر آن، گزارههای تاریخی نیز به حضور زنان در مساجد و نمازهای جماعت اشاره دارد.
هـ) در حوزۀ فعالیتهای تجاری نیز حضرت خدیجۀ کبری (س) همسر گرامی پیامبر از سرآمدان تجارت در مکه بهشمار میآمدند.
در حقیقت، علاوه بر سیره و سنت پیامبر گرامی اسلام، آیات متعدد قرآن نظیر آیات امربهمعروف و نهیازمنکر، بیعت، هجرت، وجوب زکات و ... مؤید دیدگاه موافق اسلام با حضور و مشارکت اجتماعی زنان است؛ دیدگاهی که خداوند طی آیات دیگری به تشریح آن و چگونگی شرایط حضور و مشارکت ایشان میپردازد.
اسلام و ارتباط میان زن و مرد
دین اسلام در راستای اهداف خود و با توجه به غایت والایی که برای حیات انسانی در نظر گرفته، به تشریح خطوط و حدودی در زمینه حضور و مشارکت زنان در امور اجتماعی پرداخته است؛ حدودی که با توجه به اهمیت فراوان دین به روابط میان زن و مرد و در راستای قانونمندی روابط اجتماعی، بهشدت بر رعایت آنها تأکید شده است. در ضوابط بیان شده برای این ارتباط، به شئون مختلفی توجه شده است که بازنمایی آن به این نتیجهگیری منجر خواهد شد که اسلام مصلحت فرد و جامعه را در این زمینه در نظر گرفته و سعی کرده از آسیب دیدن زن و مرد خصوصاً زن در روابط اجتماعی جلوگیری کند. اسلام در این رابطه، دو اصل کلی را مطرح میسازد:
نخست چگونگی برقراری ارتباط و دوم چرایی مراودۀ صورتگرفته.
الف) چگونگی برقراری ارتباط
در بیان چگونگی برقراری ارتباط، به امور مختلف و گاه ریزی توجه شده است؛ اموری مانند چگونگی پوشش، چگونگی نگاه، نحوۀ صحبت کردن، محیط ارتباط و ... که ما برخی از آنها را بیشتر توضیح میدهیم.
1. پوشش: ابتداییترین امری که در برخورد با نامحرم بر آن تأکید شده، پوشش است. آیات قرآن بهطور شفاف این مسئله را بیان میکند. خداوند در سوره احزاب، پوشش را عاملی برای ناشناخته ماندن و مصونیت از آزار و اذیت برمیشمارد و در سورۀ نور بهتفصیل به شرح این مسئله میپردازد. علاوه بر بیان چگونگی و حدود پوشش، طرفین و خصوصاً زنان، از هر گونه خودنمایی و جلب توجه نیز منع شدهاند.
2. نگاه: نکتۀ دیگری که در برخورد با نامحرم به آن اشاره شده، کنترل نگاه است؛ آنجایی که خداوند میفرماید: «به مؤمنان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزهتر است.» (نور/ 30) بر طبق این آیه، آنچه اسلام بر آن تأکید دارد آن است که مسلمانان، هم باید مراقب نگاه خود باشند و هم خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند.
3. صحبت: در اسلام به نحوۀ صحبت کردن دو جنس نیز اشاره شده و از زنان مؤمن خواسته شده است: «با نامحرمان با ناز و کرشمه و هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.» (احزاب/ 32) در حقیقت، توجه اسلام نهتنها بر سخن نیکو گفتن است، که بر نیکو سخن گفتن نیز هست. چنانکه یکی از دوستان امام باقر (ع) میگوید: به زنی قرآن تعلیم میدادم، یک بار با او شوخی کردم. وقتی نزد امام باقر (ع) رفتم. ایشان فرمود: به آن زن چه گفتی؟ از خجالت رویم را پوشاندم. حضرت فرمود: این کار را تکرار نکن.
4. محیط: اسلام از خلوت کردن میان زن و مرد نامحرم نهی کرده است. در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: شیطان به حضرت موسی (ع) گفت: ای موسی، با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست، خلوت مکن (با او تنها نباش)، بهخاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمیکند، مگر اینکه من همراه آن دو هستم.
ب) چرایی برقراری ارتباط
در این زمینه به علل پیدا و نهان ارتباط میان زن و مرد پرداخته میشود و بر نکتهای که بیش از همه بر آن تأکید میشود، نیاز و ضرورت منجر به این رابطه است. به عبارت دیگر، دین از رابطۀ بیسبب و بیدلیل میان دو جنس نهی کرده است. امام صادق (ع) میفرمایند: رسول گرامی اسلام فرمان داده بودند که زنان مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه، آن هم در هنگام ضرورت، سخن نگویند. مشخص است پنج کلمه کنایه از چند کلمه محدود و گفتگوی کوتاه است.
مرزهای رابطه میان دو جنس
نگاهی به آنچه مطرح شد، ما را به این نکته میرساند که از نظر اسلام، ارتباط میان دو جنس، در حدود مشخص شده و با قواعد مطرح شده، اشکالی ندارد؛ چراکه اگر غیر از این بود، با یک حکم به حرمت ارتباط، مسئله تمام میشد و نیازی به بیان این چارچوبها و قواعد و تشریح شرایط و حالات مختلف نبود.
با توجه به روش و سنت بیان شده و روایاتی که به دست ما رسیده، به گفته شهید استاد مطهری میتوان تصریح کرد سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند، ولی همواره حریم آنها رعایت شده است؛ در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. در واقع اسلام، روابط میان زن و مرد را منع نکرده، اما این روابط را محدود و نظاممند ساخته است.
برای روشنتر شدن مسئله، به شواهدی چند در این رابطه اشاره میکنیم:
1. پیامبر اکرم (ص) دری را که مردان به مسجدالنبی رفتوآمد میکردند از در رفتوآمد زنان جدا ساختند و فرمودند: «لو ترکنا هذا الباب للنساء»، یعنی چه خوب است این در را برای زنان قرار دهیم.
2. از پیامبر (ص) نقل شده که فرمودند: «بر زنان سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند، آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند (تا با مردان نامحرمی که از وسط راه میروند، رودررو نشوند).»
3. در روایتی از حضرت زهرا (س) آمده است: «برای زنان بهتر است که هیچ مردی را نبینند و هیچ مردی نیز آنها را نبیند.»
4. امیرمؤمنان علی (ع) در سفارشهای خویش به امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: «اگر میتوانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمیکند. همانطور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج از خانه برای آنها مضر و خطرناک است، وارد کردن مرد بیگانه نزد آنان در داخل خانه و اجازۀ معاشرت دادن به او نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کن که زنانت غیر از تو را نشناسند.»
5. در آیاتی از قرآن به داستان برخورد حضرت موسی (ع) با دختران حضرت شعیب (ع) اشاره شده است که میفرماید: «هنگامی که موسی (ع) به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب میکنند و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشاند و به چاه نزدیک نمیشوند. موسی به آن دو گفت: چهکار میکنید؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟) گفتند: ما آنها را آب نمیدهیم تا چوپانها همگی از کنار چاه کنار بروند و پدر ما پیرمرد کهنسالی است و قادر بر این کارها نیست.» (قصص/ 23)
با جمع میان آیات و روایات آغازین بحث و آیات و روایات اخیر کاملاً روشن است که اسلام مخالفتی با حضور زنان در متن جامعه و انجام وظایف و فعالیتهای فردی و اجتماعی ایشان ندارد؛ ولی رعایت حدود و ضوابطی را لازم میشمارد و از اختلاط زن و مرد جز در موارد ضروری پرهیز میدهد. در حقیقت ضوابط بیانشده، برای جلوگیری و ممانعت از به انحراف کشیده شدن این روابط است، نه برای قطع شدن آن.
وظیفه حکومت اسلامی در این خصوص
آنچه حقیقت است و نمیتوان منکر آن شد، آن است که در جامعهای که نیمی از آن را مردان و نیمی دیگر را زنان تشکیل میدهند، خصوصاً در جوامع امروزی، چارهای جز ارتباط دو جنس مخالف با همدیگر نیست؛ اما اینکه حکومت اسلامی بستر ارتباط راحت و بهتر را فراهم کند یا تلاش نماید تا این ارتباط در عین هدفمندی و سلامت، به حداقل ممکن برسد، مسئلهای است که باید مورد دقت قرار گیرد.
واضح است که نمیتوان تنها افراد را به تقوا و رعایت آداب حضور اجتماعی دعوت کرد و از مشکلات ممکن و محتملی که ذات ارتباط میان دو جنس به دنبال دارد، غافل شد. از اینروست که پیامبر اسلام (ص) به زنان اجازۀ حضور در مسجد را میدهند، اما مکان خروج را جدا میسازند تا زمینهای برای گناه یا حتی فکر به گناه (در اثر نگاه و برخورد و ...) ایجاد نشود. در حقیقت پیامبر (ص) درصدد پیشگیری از گناه هستند؛ چراکه میدانند حضور مداوم در محیطهای مختلط، زمینه را برای گناهان مختلفی مانند نگاه، کلام، لمس و فکر حرام محیا میکند.
رهبر معظم انقلاب در این خصوص میفرمایند: «اسلام میخواهد که رشد فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی و بالاتر از همه، فضیلتی و معنوی زنان به حد اعلا برسد و وجودشان برای جامعه و خانوادۀ بشری، بهعنوان یک عضو، حد اعلای فایده و ثمره را داشته باشد.» در همین راستاست که از حضور زنان ممانعتی به عمل نمیآید. اما از جانب دیگر نیز باید گفت که قیود مطرحشده تنها قیودی فردی نیست و جامعه و حکومت نیز برای بهتر انجام گرفتن آن شرایط، باید اقداماتی را انجام دهند. رهبر انقلاب در این خصوص نیز میفرمایند: «جامعۀ بشری هنگامی خواهد توانست نسبت به مسئلۀ زن و رابطۀ زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا بکند که دیدگاههای اسلام را بدون کموزیاد و بدون افراطوتفریط درک کند و کوشش نماید آنها را ارائه کند.»