نقش آموزههای عاشورایی امام خمینی (ره) در دفاع مقدس
نقش نهضت عاشورا و تعالیم عاشورایی امام خمینی (ره) در حماسۀ دفاع مقدس را میتوان با توجه به مقاطع گوناگون در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مورد ارزیابی قرار داد. در این بررسی اجمالی سعی شده است به سه مقطع از مقاطع در جنگ با توجه به این تعالیم اشاره شود
الف) دفاع
این مرحله که از 31 شهریور 1359 با حمله عراق به خاک ایران و تصرف دهها شهر و صدها روستا آغاز شد با بیرون راندن دشمن از اکثر مناطق اشغال شده در تاریخ 23 تیر 1361 پایان میپذیرد. در طی این مدت حضرت امام خمینی (ره) با توجه به تعالیم عاشورا موارد زیر را یادآور میشوند:
1. دفاع از اسلام
امام حسین (ع) وقتی تصمیم میگیرند از مدینه به سوی کربلا حرکت کنند، فلسفه این قیام را در وصیتنامهای که به برادرشان محمد بن حنیفه مینویسند یادآور میشوند. حضرت در این وصیت میفرمایند: «من نه از روی خودخواهی و یا خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج میشوم؛ بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر است و خواستهام از این حرکت اصلاح مفاسد امت و احیا و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب است.»
این در حالی است که یزید در پی محو اسلام بر آمده بود. بنابراین جنگ امام حسین (ع) با یزید جنگ بر سر قدرت و یا ثروت و مقام نبود؛ بلکه جنگ بر سر اسلام بود.
حضرت امام خمینی (ره) هم با علم به این که جنگ عراق علیه ایران نه برای تصرف قسمتی از خاک ایران، بلکه بر سر اسلام است، در پیامشان در سالگرد بازگشایی مدارس کشور در تاریخ 31 شهریور 59 با رد این منطق که جنگ عراق و ایران جنگ بین دو مسلمان است، اعلام داشتند: «یک حرفی که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کی جنگ میخواهد بکند؟ طرفدار کی هست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی است و کافر است؟ بر ضد کی؟ بر ضد اسلام؟ ارتش عراق باید بداند که این آدم حالا آمده است اسم علی بن ابیطالب سلام الله علیه را میآورد و اسم حسین بن علی سلام الله علیه را میآورد، این دشمن اینهاست، این شخص با اینها دشمن است، با اسلام اصلاً دشمن است، این ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچو جنگی بر خلاف رضای خداست.»
مسأله مهمی که در این دفاع مطرح بود همانا مقاومت تمام اسلام در مقابل تمام کفر بوده است. امام خمینی (ره) در این خصوص متذکر میشوند که: «بار دیگر من به همه اهالی کشور تأکید میکنم که امروز باید توجه به جنگ زیاد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است».
2. ظلمستیزی
از دیگر تعالیم نهضت عاشورا که در حماسۀ دفاع مقدس توسط امام خمینی (ره) بارها مطرح شد جنبه ظلمستیزی بوده است. امام حسین (ع) در این خصوص می فرماید: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست کشیده نمیشود تا انسانهای مؤمن واقعاً به دیدار پروردگار ترغیب شوند؟ من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز خسارت نمیبینم.»
از همین درس است که امام خمینی (ره) راجع به حادثه عاشورا میفرماید: «باید در مقابل ظلم و ستم بایستید. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، کلمه بزرگی است که از آن اشتباه میفهمند. آنها خیال میکنند به این معنی است که هر روز باید گریه کرد؛ لکن محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد؟ همه زمینها باید این طور باشند، نقش کربلا این بود که سیدالشهداء سلام الله علیه با چند نفر معدود به کربلا آمدند و در مقابل ظلم امپراطور زمان، یزید ایستادند، فداکاری کردند و کشته شدند؛ ولکن ظلم را قبول نکردند و یزید را شکست دادند».
بنابراین اغماض از تجاوز عراق به ایران همانا همراهی با ظالم است. «اگر تجاوز عراق را اغماض کنیم یک مسأله معنوی را اغماض کرده ایم، یک گروه ظالم را ما تشویق کرده ایم».
3. اتمام حجت با دشمن
امام حسین (ع) وقتی لشکریان کفر را آماده و مهیا برای کشتن خویش میبینند، ابتدا به موعظه و نصیحت آنها میپردازند، باشد که آنها راه حق را از باطل تشخیص داده و از حاکمی چون یزید دست بکشند و نکند در میان آنها اشخاصی جاهل و نادان باشند که دستشان را به خون امام (ع) و یاران ایشان آلوده کنند. چنین اتمام حجتی بارها از سوی امام (ع) صورت گرفت: «ای مردم! ندای مرا بشنوید و بر کشتنم شتاب نکنید تا من شما را نسبت به آنچه وظیفه دارم، پند دهم و بر شما اتمام حجت کنم. حال اگر شما انصاف روا دارید، به نیکبختی خواهید رسید و اگر از روش انسانی دست برداشته مرا تصدیق ننمایید زیانش را خودتان خواهید برد.»
این چنین بینشی را امام خمینی (ره) در حماسه دفاع مقدس در مقابل نیروهای دشمن داشتهاند. ایشان در 2 / مهر 59 یعنی سه روز بعد از شروع جنگ پیام مهمی به مسلمانان، ارتشیان، کارگران و کارمندان عراق صادر فرمودند و اعلام داشتند:
«ملت شریف و مبارز مسلمان عراق، ارتشیان رزمنده، افسران، درجهداران و سربازان مسلمان عراقی! شما همه از نزدیک جنایتها و خیانتهای حزب کافر بعث را دیده و میبینید. شما تلخی حکومت کافر بعثی را چشیدهاید. شما میدانید که صدام حسین و رفقای کافر او تابع میشل عفلق ملحد و نوکر چشمبسته صهیونیسم و امپریالیسم به امر اربابان جهانخوار خود به ایران و ملت ایران که با الله اکبر و پشتوانه اسلام عزیز کفار را از میهن خود راندند حمله نموده و بیرحمانه برادران ایمانی شما را به قتل میرسانند. میدانید که این جنگ بین ایران و بعثیهای عراق، جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است، از این جهت بر همۀ شما و ما مسلمانان جهان است از اسلام عزیز و قرآن کریم دفاع کنیم و این خیانتکاران را به جهنم بفرستیم.»
4. پیروزی حق بر باطل
از درسهایی که عاشورا به پیروان حسین (ع) در این عصر به ویژه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داده است همانا پیروزی حق است گرچه یاران حق اندک باشند و این سنت لایتغیر الهی است و بر این اساس «خداوند بر تمام مستضعفین جهان منت گذاشته است که یک بار دیگر در این جنگ تحمیلی سنتهای لایتغیر الهی خود را در پیروزی خدشهناپذیر امت با ایمان و شهادتطلب ما، در جلوی چشمان جهانیان به نمایش گذارده است».
و در جای دیگر میفرمایند: «شما رضای خدا را همراه دارید و آنها سخط خدا را، شما ایمان را همراه دارید و آنها طرفداری از کفر را، شما آرامش قلبی دارید و در این جنگ با آرامش با خاطر آسوده، با این ایده که اگر شهید بشوم، پیروزمندم و اگر پیروز هم بشوم، پیروزم. شما این را دارید و آنها از مرگ فرار می کنند، بین این دو طایفه بسیار فرق است».
5. قاطعیت و عدم سازش با کفر
امام حسین (ع) به خاطر ایمانی که نسبت به هدفش داشت با قاطعیت ادامه مسیر را مطرح میکرد. دوستان امام (ع) بارها به ایشان پیشنهاد دادند که از رفتن به سوی کربلا منصرف شوند، ولی امام با قاطعیت همه آنها را رد کرد. ایشان در جایی میفرماید: «این زنازاده، پسر زنازاده من را در دوراهی قرار داده میان شمشیر و ذلت، و البته ذلت از ما دور است.»
امام خمینی (ره) هم بارها با قاطعیت اعلام داشتند که تا عقب راندن دشمن از سرزمین اسلامی و پشیمان کردن او از تجاوز به میهن اسلامی یک لحظه از پای نخواهیم نشست. زیرا باید کاری کرد که دشمن بفهمد که تجاوز به ایران برای او پرخرج است و خرجش بیشتر از دخلش خواهد بود. ایشان میفرمایند: «باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همه کسانی که به ما میخواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم و زندگی آبرومند نداشتن و زندگی زیر بار بودن هزار مرتبه از اینکه انسان بمیرد، مردن بر او شرف دارد.»
حضرت امام سازش تحمیلی را مغایر اسلام میداند و اعلام میدارد: «کمربندهایتان را محکم کنید، ای آزادگان و احرار بپاخیزید! قدرتهای بزرگ شرق و غرب میخواهند شما را زیر چکمهها و چنگالهای کثیف و خونین خود خرد کنند که حتی آخ هم نگویید».
ب) مرحله هجوم (استمرار فرمان الهی)
در این مرحله که دشمن تا اندازه زیادی از خاک ایران عقب رانده شد، در آن سوی خاک ایران یعنی در داخل مرزهایش، شهرهای ایران را مورد هدف قرار میداد و با موشکباران ایران به شهادت افراد بیگناه در شهرها اقدام میکرد. از اینجاست که در عملیات رمضان برای خاموش کردن آتشبارهای دشمن، نیروهای رزمنده ایرانی وارد خاک عراق میشوند. از این مقطع بود که گروهی در داخل و خارج زبان به انتقاد گشوده و شعار جنگ جنگ تا پیروزی را دیگر صحیح نمیدانستند و پیشنهاد مذاکره با صدام را میدادند. امام در این خصوص میفرماید: «آنچه که قرآن میگوید تنها جنگ جنگ تا پیروزی نیست، بلکه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است. ... قرآن میفرماید «قاتلوهم حتی لاتکون فتنة»؛ همه بشر را دعوت میکند به مقابله برای رفع فتنه یعنی جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم ... باید کسانی که تبعیت از قرآن می کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آنجا که قدرت دارند ادامه بدهند به نبردشان تا این که فتنه از عالم برداشته شود».
در ثانی جمهوری اسلامی که وارد خاک عراق شد ادامه همان دفاع مقدس است و جنگ ابتدایی با کسی ندارد، امام در این خصوص میفرماید: «ما و کشور ما هیچ وقت بنا نداشتیم و نداریم که به یک کشوری هجوم کنیم؛ لکن بعد از آن که به ما هجوم کردند، دفاع یک امری است که هم شرعاً واجب است بر همه و هم عقلاً ما حال دفاعی داریم و امروز هم حال دفاعی داریم. ... وارد شدن ما در عراق نه برای این است که ما عراق را میخواهیم تصاحب کنیم یا بصره را، ما وطنمان بصره و شام نیست، ما وطنمان اسلام است، ما تابع احکام اسلام هستیم. ... ایران برای خدا قیام کرده است و برای خدا ادامه میدهد و جز دفاع، جنگ ابتدایی با هیچکس نخواهد کرد».
امام در جای دیگر میفرماید: «ما برای خاموش کردن توپهای دوربرد و موشک دشمن به داخل عراق رفتهایم. بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشکهای خودش شهرهای ما را بکوبد، رفتن در خاک عراق نه هجوم به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است.»
ج) مرحله پذیرش قطعنامه 598
نهضت عاشورا را باید در راستای ادای به تکلیف در فلسفه سیاسی اسلام دانست. آنچه در این مسیر به امام حسین (ع) امکان داد که خون مبارک خویش را در راه استقلال و حفظ اسلام اهدا نماید همانا در مصلحت اسلام خلاصه میشد. خود امام حسین (ع) در بخشی از سخنان خویش در روز عاشورا به این نکته اشاره دارد که هدف از قیام من همان ادای تکلیف است، زیرا «ما با این نیروی کم در مقابل این دشمن قوی اقدام به جنگ میکنیم؛ اگر پیروز شویم تازگی ندارد و اگر کشته شویم دنیا میداند که ما مغلوب نشدهایم».
امام خمینی (ره) با عنایت به همین امر فرمودند: «ما مکلفیم، خدا به ما تکلیف کرده است که با مخالفین اسلام و مخالفین ملت معارضه کنیم، ما پیش میبریم یا نمیبریم. اگر پیش بردیم که الحمدالله به تکلیفمان عمل کردیم و هم پیش بردیم و اگر مردیم و کشته شدیم به تکلیف عمل کردیم. ما شکست نداریم، شکست برای ما نیست؛ برای اینکه از دو حال خارج نیست، یا پیش بردیم که پیروز شدیم و یا پیش نمیبریم که پیش خدا آبرومندیم...»
در همین جاست که باید بگوییم مصلحت اسلام ایجاب کرد که امام قطعنامه 598 را بپذیرد و این در صورتی بود که هنوز ملتی وفادار و فرماندهان نظامی جسور و رزمندگان غیرتمند حامی امام بودند. با وجود این باید این آتشبس را مانند همان آتشبسی دانست که پیامبر اسلام (ص) با کفار قریش در حدیبیه به امضا رساند که نردبان فتوحات و پیروزیهای آینده مسلمین بوده است. چنانکه خود امام خمینی (ره) در پیامی که به فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از پذیرش قطعنامه 598 دادهاند فرمودند: «من به طور جدی و اکید میگویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به حق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است. چه صلح باشد و چه جنگ... در هر حال ما باید آماده و مهیا باشیم. روزهای حساس و تعیین کنندهای در پیش داریم و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند و از کید و مکر جهانخواران و آمریکا و شوروی غافل نمانند و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد».
ایشان در پذیرش قطعنامه فرمودند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم، ولی مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن قطعنامه میبینم».
به هر حال در جنگ هشت ساله ایران و نهایت امر «پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن خسارات، چیزی به دست نیاوردند. البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم، ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم.»
محمد اسماعیل خدادادی