فرماندهِ قلبها
استکبار جهانی در برابر تدابیر و برنامههای ضداستکباری سردار قهرمان حاج قاسم سلیمانی به ستوه آمده بود. آنان در مقابل حرکتهای منطقهای و جهانی سردار سلیمانی که علیه ظلم، آدمکشی و ایجاد اختلاف میان مسلمانان بود، عاجز مانده بود. دشمنان در مقابل ادبیات استکبارستیزی سردار سلیمانی به بنبست رسیده بودند.
دشمنان سالها بود که به دنبال حذف و ترور سپهبد سلیمانی بودند، اما به دلایلی موفق نشده بودند. سردار سلیمانی در تمامی صحنههای نبرد مقاومت در سوریه، لبنان، عراق، یمن و فلسطین حضور داشت. دشمنان در برابر اقدامات سردار سلیمانی عاجز مانده بودند.
در نهایت آنها توانستند با ترور، این سردار سرافراز ما را به شهادت رساندند. آنان به زعم خود، سردار سلیمانی را حذف کردند، اما به لطف الهی، ایران قاسم سلیمانیها دارد. در جبهه مقاومت نیز قاسم سلیمانیها کم نیستند. در واقع باید گفت که سلیمانی فرد نبود، بلکه سلیمانی یک فرهنگ، ادبیات و مکتبی بود که هماکنون در ایران و جبهه مقاومت ساری و جاری است.
هیچ قدرتی نمیتواند مکتب و ادبیات سردار سلیمانی را از بین ببرد. مکتب این سردار پرافتخار اسلام و ایران برای ادامه دادن راه او زنده و پابرجاست.
ما رزمندگان، مدافعان حرم و سربازانی که در رکاب سردار سلیمانی بودیم با خون پاک او عهد و پیمان میبندیم که در رکاب ولایت فقیه انتقام خون او و همرزمانش را خواهیم گرفت. به فضل الهی خون سردار سلیمانی طوفانی به پاخواهد کرد که آمریکا در مقابل آن طوفان عاجز خواهد ماند.
بنده شک ندارم که خون سردار سلیمانی موجب توسعه و پیشرفت قدرت منطقهای ایران اسلامی و جبهه مقاومت خواهد شد؛ همانطور که خون سردار شهید طهرانیمقدم موجب شکوفایی توان موشکی ایران شد.
ما در بدرقه و تشییع سردار شهید سلیمانی و همرزمانش با خون این شهدا عهد بستیم که با جان و دل راهشان را ادامه خواهیم داد. ما همگی سردار سلیمانی هستیم و باید سردار سلیمانیهایی برای آینده تربیت کنیم که این امر رسالتی بسیار خطیر است.
در ادامه لازم است به ویژگیهای فرماندهی سردار سلیمانی در جبهه مقاومت اشاره کنم. جنگ در سوریه و جبهه مقاومت به دلیل فرماندهی سردار شهید سلیمانی تفاوتهای ویژهای با دیگر جنگهای جهان پیدا کرده بود. فرماندهی سردار سلیمانی خاص و متفاوت بود. بنده در این یادداشت تلاش کردهام به 8 ویژگی فرماندهی ایشان در جنگ سوریه بپردازم.
اولین موضوعی که در فرماندهی سردار سلیمانی تجلی داشت و خود را به رُخ میکشید، توکل به پروردگار متعال و توسل به اهل بیت علیهم السلام بود. فرماندهی حاج قاسم در بهکارگیری توانها، غیرفیزیکی بود. او بیشتر بر ایمان و اعتقادات تاکید داشت و آن را محور قرار میداد. سپهبد سلیمانی بیش از همه، فرهنگ و ادبیات مقاومت را به کار میگرفت تا ابزار را. به نظر من ایشان اعتقاد داشت که فرمانده کل قوا در سوریه، حضرت زینب (س) بود و او برای انجام امور فرماندهی از ایشان فرمان میگرفت.
حاج قاسم وقتی به درب حرم حضرت زینب (س) میرسید، زانو به زمین میزد، آستان حرم را میبوسید و سپس وارد حرم میشد. این ویژگی از مشخصات ممتازی است که فرماندهان ارتشهای دنیا ندارند. اگر در یک کلمه بخواهم بگویم که سردار سلیمانی چگونه پیروزی در جنگ با داعش را به دست آورد، باید گفت که خدا آن پیروزی را به سردار سلیمانی داد. توکل و توسل او در تمامی شرایط باعث پیروزی او شد.
دومین ویژگی شهید سلیمانی دشمنشناسی عملیاتی بود. سردار سلیمانی ادبیات و شیوههای دشمن را به دقت میشناخت. او رفتار دشمن در برابر حرکات ما را پیشبینی میکرد و تشخیص میداد. لذا طرحریزی عملیاتها را بهگونهای انجام میداد که با هر اقدام احتمالی دشمن، بتوانیم پاسخ محکمی بدهیم. اگر قرار بود به منطقهای حمله شود، عکسالعمل احتمالی دشمن را تشخیص و در طرحریزی پیش از حمله مدنظر قرار میداد. بنابراین باید بگویم که سپهبد سلیمانی از نبوغ خاصی در طرحریزی عملیاتی برخوردار بود.
سومین موضوع در فرماندهی سردار شهید سلیمانی، قبول خطر و برداشتن گامهای بلند بود. باتوجه به اینکه در جنگ سوریه، مسلحین با مردم ارتباط داشتند و بهکارگیری تاکتیک غافلگیری اطلاعاتی در عملیاتها به خوبی جوابگو نبود، سردار سلیمانی عملیاتهایی را طراحی میکرد که نیروهای خودی ضمن ناامن ساختن عقبه دشمن، میتوانستند به عمق نیروهای دشمن نفوذ کنند. ایشان در جنگ سوریه اگرچه از تجارب و درسهای دفاع مقدس استفاده کرد، اما دفاع متفاوتی را به نمایش گذاشت که مبتنی بر همین ویژگی بود.
چهارمین ویژگی فرماندهی سردار شهید سلیمانی، فرماندهی در صحنه نبرد و یا به عبارت دیگر فرماندهی از نزدیک است. سردار سلیمانی در سوریه مدام در صحنههای نبرد و درگیری حضور داشت. این حضور تنها مختص شرایط عادی نبود، بلکه در شرایط سخت حضور بیشتری در جبههها و خطوط مقدم داشت. در هیچ یک از ارتشهای دنیا نداریم که بالاترین رده فرماندهی در جلوترین نقطه نبرد آن هم در شرایط سخت حضور پیدا کند و نیروهای خودی را برای تسلط بر دشمن فرماندهی کند، اما سردار سلیمانی این کار را میکرد.
پنجمین ویژگی بهکارگیری نیروهای متحد مقاومت بود. تمامی سلیقهها، فرهنگها، ادبیاتها و حتی عقیدهها در بین نیروهای سردار سلیمانی حضور داشتند. در میان نیروهای تحت امر حاج قاسم شیعیان، اهل تسنن، مسیحیان و... حضور داشتند. او همه آنها را در یک قالب و برای یک هدف مشترک سازماندهی میکرد، در شرایط سخت به صحنه میآورد و مدیریت میکرد.
در اینجا باید ذکر کنم این شهید والامقام علاوه بر اینکه محبوب دلها و قلبها و برقرارکننده امنیت در کشورهای اسلامی بود و در عین آنکه مجاهد، فرمانده و فاتح بود، نسبت به ولایت کاملاً مطیع و فرمانبردار بود و شهادت او نیز مانند حیاتش، موجب عزت اسلام و انقلاب خواهد شد.
ششمین ویژگی سردار سلیمانی در صحنه نبرد، به نمایش گذاشتن شهامت، ایثار و از خودگذشتگی بود. سپهبد سلیمانی با این روحیه، رعب قدرت نیروهای خودی را دل دشمن میانداخت و نیروهای خودی را قویدل و ایمانشان را مضاعف میکرد. رفتارهای سردار سلیمانی که تجلی ایثار، شهامت و شجاعت بود، دشمن را به وحشت میانداخت. در نتیجه این نمایش در بدنه نیروها در لحظه هجوم و مقاومت تسری پیدا میکرد. این ویژگی روحیه دشمن را به شدت تخریب میکرد و روحیه نیروهای خود را تقویت میکرد.
فرماندهی بر قلبهای نیروها هفتمین ویژگی فرماندهی سردار سلیمانی بود. نه تنها ایرانیها که ملتهای مسلمان منطقه به شدت به سردار سلیمانی عشق میورزند و ایشان بر قلبها فرماندهی میکرد.
و در نهایت هشتمین ویژگی فرماندهی سردار سلیمانی، استقامت در شرایط سخت بود. ایشان در سختترین شرایط بر خود و اطرافیانش مسلط میشد و فرماندهی مطمئن اعمال میکرد. یک روز ایشان به بنده گفتند که اگر در هر سطحی هواپیمای آمریکایی را دیدید، هرچه در توان دارید به سویش شلیک کنید، هرچند که میدانید که گلولهتان به آن هواپیما نمیرسد، چراکه خلبان آن جنگنده شما را میبیند و وقتی که میبیند فرار نمیکنید، او وحشت میکند و میداند که شما اهل ایستادگی و نبرد هستید و شکستناپذیرید.
نظیر فرماندهی سردار شهید سلیمانی در هیچ کدام از ارتشهای دنیا دیده نشده است. نفس او الهام گرفته از ایمان به اهل بیت (ع)، امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب اسلامی بود. افتخار میکنیم که فرمانده قهرمان ما اعتقادی بود. او فرماندهی مخلص بود که اخلاقمدارانه فرماندهی کرد.
در پایان باید گفت دشمنان ملت ایران انسانهای احمقی هستند که تصور میکنند با ترور نیروهای مقتدر این نظام میتوانند اقتدار و ایستادگی را از آنان بگیرند، بلکه باید بدانند که ثمره خونشان درختانی مقاوم را آبیاری خواهد کرد که هیچ یک از ابرقدرتهای دنیا نمیتوانند آن را در هم شکند و دشمنان باید بدانند آستانه تحمل آنان در برابر اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران صفر است.
سمانه پرهام