ارتش عراق شوکه شد
امیر بازنشسته «عبدالحسین مفید» از فرماندهان ارشد عملیات بیت المقدس است و جزو معدود فرماندهان ارتشی آن عملیات است که همچنان در قید حیات میباشد. امیر مفید در سال 1315 متولد شد و اکنون 86 سال سن دارد. او در زمان اجرای عملیات بیت المقدس 46 ساله بود و همراه با فرماندهان جوان و گمنام سپاهی به شناسایی و طرحریزی عملیات پرداخت. او تا آخرین روزهای جنگ تحمیلی در جبههها حضور داشت و چند ماه پس از پایان جنگ بازنشسته شد و به تدریس اصول نظامی و انتقال تجربیات خود در دانشگاههای ارتش پرداخت. امیر مفید اکنون خانهنشین است و دیگر مانند گذشته توان حضور در مراسمها و جلسات ندارد، اما حوادث جنگ تحمیلی و عملیاتها را با دقت به خاطر دارد. در ادامه گفتگو با وی را میخوانید:
ابتدا در خصوص اهمیت عملیات «بیت المقدس» بفرمایید و اینکه آزادی خرمشهر چه تاثیری در معادلات سیاسی و نظامی داشت؟
مفید: چهلمین سالروز پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر را گرامی میدارم. مهمترین منطقهای که دشمن در اختیار داشت، جنوب خوزستان بود و شهر خرمشهر نیز کلیدیترین شهری بود که صدام اشغال کرده بود. این منطقه 5 هزار و 400 کیلومتر مربع وسعت داشت و به دلیل ارتباط با دریا، برخورداری از منابع نفتی و تسلط بر رودخانه «اروند» یک منطقه راهبردی به حساب میآمد. از این رو اجرای عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر پس از اجرای عملیاتهای ثامن الائمه (ع)، طریق القدس و فتح المبین که منجر به شکست حصر آبادان و آزادسازی جبهههای میانی و شمالی استان خوزستان شد، بسیار مهم و حیاتی بود.
با آزادی خرمشهر قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان افزایش یافت و صدام در موضع ضعف قرار گرفت. از این رو آمریکا و شوروی از ترس شکست عراق و تهدید منافعشان در منطقه، پشت سر صدام قرار گرفتند و از او حمایت کردند. با آزادی خرمشهر انقلاب اسلامی تثبیت شد و صدام در معرض سقوط قرار گرفت. قدرت نظامی ایران نیز افزایش پیدا کرد.
باتوجه به اینکه شما یکی از معاونان اطلاعات قرارگاه مرکزی کربلا بودید، اقدامات شناسایی برای اجرای عملیات بیت المقدس از چه زمانی آغاز شد؟
مفید: ابتدا باید گفت که شناسایی و طراحی عملیاتهای مختلف طی یک روز و یک شب انجام نمیگرفت، بلکه از ماهها قبل اقدامات شناسایی آغاز میشد. تیمهای طرحریزی مشغول آمادهسازی مقدمات میشدند و جلسات متعددی به منظور چرایی و چگونگی اجرای عملیات با حضور مسئولان سیاسی و نظامی برگزار میشد.
در خصوص عملیات بیت المقدس فرماندهان ارتش و سپاه از آبان ماه سال 1360 در فکر جمعآوری اطلاعات، انجام برآوردها و طرحریزیها بودند. آزادسازی خرمشهر برای نظام جمهوری اسلامی مهم و حیاتی بود و ما از مدتها قبل در فکر آزادی این شهر بودیم، اما به صورت جدي از روز پایانی عملیات فتح المبین، تمام حواس، تفكر و تلاشمان متوجه منطقه غرب اهواز و خرمشهر (منطقه عملیاتی بیت المقدس) شد.
ما در منطقه عملیاتی بیت المقدس حدود 180 کیلومتر با دشمن خط تماس داشتيم و خطوط دفاعی عراق در آن منطقه بنابر شناساییها براي ما مشخص بود. ما برای شناسایی منطقه عملیاتی از عوامل مختلفی استفاده کردیم که یکی از آنها اسرا بودند. ما در عملیاتهای گذشته اسرای بسیاری گرفتیم و آنها را تخليه اطلاعاتي کرديم. یکی از آنها افسر لشکر سه زرهي در منطقه غرب اهواز و خرمشهر و شيعه بود که همکاری بسیار خوبی با ما کرد. ما او را به منطقه «دارخوين» که دکل بلندي داشت، بردیم و تمام منطقه را به طور دقیق برای ما شرح داد.
تصاویر هوايي نيز که توسط هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی ارتش گرفته میشد، یکی از راههای کسب اطلاعات در خصوص موقعیت و تجهیزات دشمن بود. البته کسب اطلاعات از تصاویر هوایی نیازمند تفسیر بود و برخی از افسران نیروی زمینی ارتش که دورههایی در این باره گذرانده بودند، این کار را انجام میدادند.
منطقه عملیاتی بیت المقدس منطقه گستردهای بود و حدود دو برابر منطقه عملیاتی فتح المبین بود. حدود 180 کیلومتر با دشمن خط تماس داشتیم. خط مرزی نیز حدود 160 کیلومتر بود. بنابراین باید منطقه وسیع و گستردهای را شناسایی میکردیم که در آن مدت زمان کم و محدود، بسیار سخت بود، اما چون رزمندگان شوق و اشتیاق زیادی برای آزادی خرمشهر داشتند با تلاش شبانهروزی و با اتکا به تجربیات عملیاتهای گذشته به شناسایی منطقه پرداختند.
طرحریزیها و جلسات آمادهسازی عملیات بیت المقدس از چه زمانی آغاز شد و چه تصمیماتی گرفته شد؟
مفید: اولين جلسه پس از اجرای عمليات فتح المبين و در روز 16 فروردین 1361 در ستاد نیروی زمینی ارتش برگزار شد. مسئولان ارشد سیاسی و نظامی پیش از آن جلسهای در شوراي عالي دفاع داشتند که باتوجه به توصیههای امام خمینی (ره) به اين نتيجه رسيده بودند كه براي حفظ امنیت خرمشهر و جزيره آبادان بايد آتش دشمن را از این شهرها دور کنند.
اين کار با تهدید «بصره» و نه تصرف آن انجام ميشد. ضمن اینکه میبایست نیروهای خودی به ساحل شرقي رودخانه اروند میرسیدند. برای اجرای موفق یک عملیات نظامی، هدف بايد در دسترس و بعد از تصرف قابل نگهداري و دفاع باشد. ساحل شرقي و شمالي رودخانه اروند برای رزمندگان ایرانی در دسترس و قابل دفاع بود. ما اگر به اروند نمیچسبیدیم، نمیتوانستیم از خرمشهر دفاع کنیم؛ چراکه ممکن بود عراقیها مجدد آن را بگیرند.
پس از آن جلسه، جلسات دیگری هم برگزار شد و فرماندهان سپاه و ارتش، اطلاعات، برآوردها و نظرات خود را ارائه كردند. به نظرم در روز 23 فروردین 61 تصميم گرفته شد كه عملیات بیت المقدس به فرماندهی قرارگاه کربلا و با 3 قرارگاه فرعی «قدس»، «فتح» و «نصر» در منطقه جنوب خوزستان (غرب اهواز و خرمشهر) اجرا شود.
به یاد دارم یکی از جلسات در اتاق جنگ لشكر 92 زرهی اهواز برگزار شد. در آن جلسه 2 دیدگاه مختلف در خصوص رسيدن به خرمشهر و آزادی آن مطرح گردید. دیدگاه نخست این بود که ابتدا به سمت خاک عراق و شهر بصره پیش برویم و خودمان را به ساحل اروندرود برسيم، سپس خرمشهر را آزاد کنیم. دیدگاه دوم هم این بود که ابتدا يگانهاي زرهي و مكانيزه متمرکز دشمن را منهدم كنيم و سپس به طرف خاك عراق و ساحل اروند برويم. در هر دو صورت خرمشهر آزاد میشد.
بالاخره پس از ساعتها بحث و گفتگو، نظريه اول به تصویب فرماندهان رسید و پس از آن فرماندهان براي تهيه طرحها، دستورالعملها و آمادهسازی نيروهايشان به قرارگاهها و یگانهای خود رفتند. جلسات بعدي به منظور بررسی پيشرفت كارها، ميزان آمادگي نیروها و رفع نواقص در قرارگاههای فرعی برگزار شد که آخرین آن ساعت 15 روز نهم اردیبهشت 1361 یعنی یک روز قبل از آغاز عملیات بود. در آن جلسه مطرح شد که طبق تصاویر هوايي، دشمن يك لشكر زرهي بين جاده اهواز - خرمشهر و خط مرزي مستقر كرده که اين لشكر روي عمليات و راهكار ما اثر خواهد گذاشت. بحث و تدبیر شد تا اثر آن لشکر خنثی شود
قرارگاه مشترک فرماندهی «کربلا» چگونه شکل گرفت و فرماندهان آن چه کسانی بودند؟
مفید: پس از اینکه محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه و سرهنگ صیادشیرازی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش انتخاب شد، به منظور همافزایی و بهرهگیری از همه توانها، قرارگاه مشترک کربلا با فرماندهی آن دو بزرگوار تشکیل شد. قرارگاه مشترک کربلا به طور دقیق از اواخر مهر ماه سال ۶۰ تشکیل شد و منجر به طرحریزیهای هماهنگ، مشترک و همپا شد. من و مرحوم موسوی قویدل به عنوان معاونان اطلاعات و عملیات از سوی ارتش در آن قرارگاه بودیم.
بنابراین قرارگاه کربلا یک قرارگاه ادغامي بود. تفکرات، طرحريزي و انتخاب ماموريتها در این قرارگاه با هم بود و عملياتهاي پیروز طریق القدس، فتح المبين و بيت المقدس با فرماندهی این قرارگاه انجام شد.
در جلسهای که به منظور تشکیل قرارگاه کربلا و معارفه فرماندهان برگزار شد، صیادشیرازی، شهيد «حميد معينيان» از سپاه را به عنوان همكار اطلاعاتی به من معرفي كرد. همکاری اطلاعاتی ما در قرارگاه کربلا از همان جلسه شروع شد و از امكانات، مقدورات و سيستمهاي جمعآوري اخبار یکدیگر برای اجرای عملیاتها بهره بردیم.
آیا ارتش عراق در اجرای عملیات بیتالمقدس غافلگیر شد؟
مفید: عراق به لحاظ اطلاعاتی غافلگیر نشد، چرا که میدانست ما پس از اجرای عملیات فتح المبین به سراغ منطقه غرب اهواز و خرمشهر خواهیم رفت. او تمامی نیروهایش را به جنوب برد و بر استحکامات خود افزود، اما در خصوص چگونگی انجام عملیات غافلگیر شد.
ما در شناساییهایمان دریافتیم که عراق آماده است. در عکسهای هوایی قبل از عملیات فتح المبین محلهای توپخانههای عراق در اطراف خرمشهر خالی بود، اما در عکسهای هوایی بعد از عملیات مشخص شد که عراق توپهای خود را در آنجا مستقر کرده است. همچنین از عکسهای هوایی چهار روز قبل از عملیات بیت المقدس فهمیدیم که دشمن تمامی تانکها، نفربرها و توپهایش را در کل منطقه عملیاتی چیده است.
بنابراین ارتش عراق از حمله ما با خبر بود. ما نیز میفهمیدیم که ارتش عراق در کدام منطقه چه استعدادی دارد. ارتش عراق در امتداد کرخه کور و خرمشهر، خط دفاعياش را بهشدت مجهز کرد. دشمن مصمم به دفاع قوی از خرمشهر بود. صدام گفته بود که اگر ایرانیها خرمشهر را پس گرفتند، کلید بصره به آنها خواهم داد. ارتش عراق برای دفاع از خرمشهر در منطقه پليسراه ماشين قراضه، تيرآهن، ميله چراغبرق و... در زمین فرو کرد تا چتربازهای ایرانی فرود نیایند. عراقیها از نظر اطلاعاتی غافلگیر نشدند. نیروهایشان در حالت آمادهباش بودند و سنگرهایشان پر از نیرو بود.
یکی از بخشهای مهم عملیات بیت المقدس عبور از رودخانه «کارون» بود که ایران تا آن زمان تجربه انجام چنین کاری نداشت. عبور از کارون چگونه انجام گرفت؟
مفید: در جلسات پیش از اجرای عملیات بیت المقدس، بحثي در خصوص انتخاب سرپل و سرپلگیری صورت گرفت. ما برای اینکه خودمان را به جاده اهواز – خرمشهر برسانیم، باید در مرحله اول عملیات از رودخانه کارون عبور میکردیم. نيروها را شبانه و در فرصتي مناسب، از کارون عبور دادیم تا سرپلگیری انجام شود. بعد از گرفتن سرپل، نيروها به سمت جاده اهواز- خرمشهر حرکت کردند.
در آن جلسه در خصوص سرپلگیری کوچک يا بزرگ بحث و گفتگو شد. سرپل کوچک حدود 20 کیلومتر و سرپل بزرگ حدود 40 کیلومتر بود. در این منطقه چهار لشکر عمل میکردند که باید با 5 پل نظامي که بین ٢٠٥ تا ٣٢٥ متر طول داشتند، از کارون عبور میکردند. بالاخره تصمیم گرفته شد، سرپل بزرگ بگیریم. پلهای شناور «پی.ام.پي» شبانه نصب شدند و نیروها عبور کردند. آن پلها در طول روز جمع میشدند تا از حملات هوایی در امان بمانند.
در شب اول عملیات، 100 گردان از رودخانه کارون عبور کردند. اين 100 گردان اگر در منطقه کوچکی وارد عمل میشدند، نوک حملهمان به سرعت براي دشمن مشخص میشد و آنها به سوی ما پاتک میکردند. اما منطقه بزرگ مزیتش این بود که دشمن دیرتر متوجه نوک پیکان ما شد و زمانی متوجه شد و تصمیم به پاتک گرفت که ما به جاده اهواز – خرمشهر رسیده بودیم.
ارتش عراق زمانی اقدام به اجرای پاتک کرد که دیگر صبح شده بود و ما در روز اول عملیات توانستیم، پاتکهای دشمن را دفع کنیم. سرپل بزرگ موجب شد تا بتوانیم پاتکهای دشمن را دفع کنیم و نگذاشتيم پاتکهايشان مانند عملیات «رمضان» مؤثر واقع شود. ما به خاکريز چسبيده بوديم و پاتکهاي دشمن از هر سو که ميآمد، ثمربخش نبود.
خاطره مهمی در خصوص اجرای عملیات بیت المقدس و عملکرد قرارگاهها و یگانها در این عملیات برای ما بیان کنید.
مفید: آرایش دفاعی لشکرهای 5 مکانیزه و 6 زرهی ارتش عراق و شکل دفاعی سپاه سوم عراق به گونهای بود که با پیشروی نیروها به سوی مرز، آنها به ناچار میبایست در دو سمت و در مقابل نیروهای قرارگاه قدس در شمال و قرارگاه فتح در شرق به نبرد میپرداختند و عملاً در محاصره قرار میگرفتند. لذا موقعی که مرحله دوم عملیات شروع شد، سپاه سوم عراق دو راهکار بیشتر نداشت؛ یا اینکه در دو سمت بجنگد، یا اینکه فرار کند و جان سالم به در ببرد.
سپاه سوم عراق در یک تصمیمگیری به موقع و عاقلانه در صبح روز هفدهم اردیبهشت عقبنشینی اختیاری را انتخاب کرد و دو لشکر آماده و تقویتشده خود را به بهترین شکل نجات داد. عراق با این عقبنشینی خط تماسش را با ما کاهش داد و خط دفاعی جدیدی به طول ۹۰ کیلومتر از طلائیه تا شلمچه شکل گرفت. با استقرار لشکرهای 5 و 6 در آن منطقه، توان ارتش عراق در دفاع برابر ما دو برابر شد.
در نهایت چگونه توانستید خرمشهر را آزاد کنید؟
مفید: صبح روز هفدهم ارديبهشت سرهنگ لطفي فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین که تحت امر قرارگاه قدس بود و در امتداد کرخهکور عمل ميکرد، با من تماس گرفت و گفت عراق عقبنشيني اختياري کرده و حتي يک قوطي کنسرو خالي هم جا نگذاشته و نيروهايش را به پشت خط مرز منتقل کرده است.
این وضعیت موجب شد تا ما نتوانيم مرحله سوم را بنابر طرحريزيهایمان انجام دهيم و به سمت اروندرود برويم. خسته هم شده بوديم. بنابراین باتوجه به اینکه يکي از ويژگيهاي عمليات بيتالمقدس انعطاف در طرحريزي بود، بلافاصله تصميم گرفتیم مرحله سوم را رها کنيم، به سمت خرمشهر برويم و آن را آزاد کنیم. از این رو جهت حملهها عوض شد و به جاي حمله به سمت غرب، به سمت خرمشهر رفتيم.
در این مرحله جاده خرمشهر- شلمچه را گرفتيم. در روزهای پایانی قرارگاههای نصر، فتح و قدس وارد عمل شدند اما چون نيرو کم داشتند، قرارگاه فجر نیز از منطقه عملیاتی فتح المبین به آنها اضافه شد. بنابراین با چهار قرارگاه عملیات ادامه يافت. نيروهاي عراقي در خرمشهر تسليم شدند و شهر آزاد شد.
نقش شهید صیادشیرازی در عملیات بیت المقدس و ایجاد وحدت بین ارتش و سپاه در این عملیات چه بود؟
مفید: صياد شيرازي و سپاه شناخت خوبي از یکدیگر داشتند و به خوبي با هم کار ميکردند. شهيد صيادشيرازي در ارتش آموزش ديده بود و با ساختار ارتش آشنا بود، اما با آغاز انقلاب به يك افسر انقلابي كه با فرهنگ ارتش و سپاه آشنايي داشت، تبدیل شد. ایشان وقتي در راس نيروي زميني قرار گرفت، ضرورت همكاري با سپاه و نيروي هاي مردمي را به خوبی درك كرد.
صیاد شیرازی يك فرمانده مردمي، توانا، صادق و با ايمان بود. ايشان به صورت مرسوم و كلاسيك آموزشي نميداد، بلكه با الگو بودن خودش و با حرف و عملش مورد قبول ارتشیان، سپاهیان و مسئولین بود و مردم دوستش داشتند.
ایشان ستاد و مقر فرماندهيش را از زيرزمين كارخانهي لاستيكسازي دزفول بيرون آورد و به ميادين نبرد، برد. او و ستادش در خطوط مقدم حاضر بودند. سربازها و فرماندهان وقتي ميديدند، فرمانده نيروي زميني در كنارشان است و بر كار آنها نظارت مستقيم دارد، روحيه ميگرفتند.
به نظر شما دلایل پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات بیتالمقدس چه بود؟
مفید: ما در این عملیات با بهرهگیری از سرعت عمل فوقالعاده در طرحریزی و جابجایی سریع، علیرغم اینکه دشمن میدانست قصد حمله داریم، پیروز شدیم. ارتش عراق شوکه شد و نتوانست به موقع خودش را جمع و جور کند. واکنش مناسب مکانی و زمانی از خود نشان نداد و زمانی که او به خود آمد، ما بالای سر نیروهای عراقی بودیم.
شیوه جنگیدن ما به این صورت بود که شب اول و در تاریکی، خودمان را به یکی از مواضع اصلی دشمن رساندیم و با این روش دشمن را غافلگیر کردیم. ما به دنبال این بودیم که از نقاط ضعف عراق و نقاط قوت خودمان استفاده کنیم؛ نقطه قوت عراق نیروی زرهی و ارتش منسجمش بود و نقاط قوت ما نیروهای پیاده، انگیزه، قوت ایمان، تفکر و ابتکار عمل بود. ما توانستیم با طرحریزی دقیق اطلاعاتی و عملیاتی در شب به جاده اهواز و خرمشهر برسیم و همین اقدام، زمان را از عراق گرفت و توانستیم دشمن را غافلگیر کنیم. یکی از مهمترین عوامل پیروزی ما، وحدت، انسجام و یکدلی بین سپاه و ارتش بود.