معماری ناتمام رسانه در دفاع مقدس
رسانه و اصحابش در تبیین دستاوردها و ارزشهای دوران دفاع مقدس نقشی کلیدی، حساس و مهم را بر عهده داشتند، این نقش زمان بیشتر خود را نشان می دهد که به یاد بیاوریم که اخبار جنگ از سوی رسانههای خارجی بایکوت بود و از فیلترهایی هوشمند عبور و مخابره می شد تا جایگاه واقعی حق و باطل هویدا نشود.
با این وجود این محدودیتها، اما رسانههای انقلاب اسلامی در این نبرد نابرابر کم نگذاشتند. همین امر سبب شد تا با وجود تبلیغات کر کننده بلندگویهای رسانههای خارجی، صدا مظلومیت ملت ایران در بسیار موافق شنیده شود و نگاه جهانیان به سوی این نقطه از جهان و حماسهای که خلق شد خیره شود.
اما رسانه امروز که بیش از هر زمانی به بیان ارزشها و دستاوردها و تفکری نیاز داریم که ملت را در کنار یکدیگر منسجم و با قدرت نگه دارد، چگونه عمل کرده است؟ آیا توانسته به درستی از ظرفیت فرهنگی دفاع مقدس بهره ببرد؟ این موضوعی است که آن را با دکتر نورالله مرادی، صاحب نظر مسائل فرهنگ و رسانه در میان گذاشتیم که در ادامه می خوانید.
به اعتقاد شما رسانه چه نسبتی با دفاع مقدس دارد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید آنچه در دفاع مقدس گذشت را مرور کنیم. دفاع مقدس با وجود آنکه دو سال از وقوع انقلاب گذشته بود حائز ویژگیهای ممتاز و خاصی است. همین سبب شده که اسم آن را دفاع مقدس بگذاریم. این دوران با تمام جنگها در طول تاریخ به گواه بسیاری از صاحب نظران، تفاوت اساسی دارد. چرا که یک روحیه، فرهنگ و مکتب خاص بر دفاع مقدس حاکم بود که در تحلیل رسانه، فرهنگی و اثرات آن بر اجتماع و انگارهها و نگرش مردم متفاوت است.
من معتقدم که آسیب شناسی جدیدی در این حوزه باید انجام شود. به لحاظ رسانهای، خود جنگ به لحاظ ویژگیهایی که دارد، بستری رسانه پایه است که ظرفیت پرداخت رسانهای را در خود پرورانده و خود جنگ فضا را برای فضاسازی رسانه ای فراهم میکند.
کاهش و محدود کردن نسبت رسانه و دفاع مقدس به خبر، جفا هم بر رسانه است و هم بر دفاع مقدس. چون این نسبت میان رسانه و هر رویداد و حادثهای دیگر هم با توجه به فلسفه وجودی رسانه که بر خبر استوار است بوده، هست و خواهد بود. نسبت رسانه و دفاع مقدس را باید در نگاهی جهادی تعریف کرد که چون سپاهی پرتوان، راهکار خویش را انتخاب کرده و ماموریت خویش را به انجام میرساند. نقشی که با پایان ماموریت دیگر لشکرها نهتنها کمرنگ نشد که رونقی دوباره گرفت.
زمانیکه فرهنگ دفاع مقدس تا دورترین نقاط جغرافیایی و زوایای ذهنی مردم هم امتداد یافت یعنی ما فقط از جبهه، خبر و گزارش نمینوشتیم و عکس نمیگرفتیم. اینها هم بود اما در کنارش به فرهنگی میپرداختیم که باید هم جوان ایرانی را از دورترین نقطه جغرافیایی به جبهه برساند و هم سبک معرفتی او را به دورترین نقطه جغرافیایی وطن برساند؛ این یعنی توجه ویژه رسانه به دادوستد معرفتی بین جبهه و پشت جبهه.
نگاه تمامساحتی به جنگ از دیگر کارکردهای رسانه بود. ما فقط خط مقدم را نمیدیدیم بلکه حضور فاخر و همهجانبه مردم به تصویر کشیده و تبیین شد. این همان چیزی است که با توجه به شرایط امروز جامعه به آن نیاز داریم.
اگرچه رسانه ما آن زمان نیز در حصر سختی قرار داشت و بسیاری از اخبار به ویژه جنایاتی که علیه مردم مظلوم ایران می شد توسط رسانههای خارجی بایکوت می شد اما تا جایی که میتوانستیم صدای مظلومیت کشورمان را به جهان میرساندیم و در داخل و در تنظیم روابط فرهنگی – اجتماعی بر پایه فرهنگ دفاع مقدس چنان کار کردیم که امروزه کسی در حقانیت و جایگاه شهدا و رزمندگان و آزادگان و جانبازان، کمترین تردیدی ندارد.
در واقع اصحاب رسانه گونهای از بسیجیهای حوزه خود بودند و در عین حالی که باید کار خود را انجام میدادند برخی از آنها در این عرصه به شهادت رسیدند.
این در حالیست که به اعتقاد من، امروز ما نسبت به رسانه و دفاع مقدس مقداری دچار بیتفاوتی شدهایم و از کنار آن بی تفاوت گذشتیم. در حالیکه اتفاقاتی که در دفاع مقدس رخ داده میتواند درس آموختههایی را در اختیار ما قرار دهد که امروز، محرک جامعه ما به سمت فتح قلههایی که مد نظرمان بود باشد.
در واقع انقطاعی در انتقال مباحث فرهنگی دفاع مقدس را شاهدیم که باعث شده مقداری روح حاکم بر جنگ را نتوانیم توضیح بدهیم. به طور سادهتر ما نتوانستیم از حیث رسانهای، علمی و پژوهشی، درون مایه و آن محتوای واقعی جنگ و دفاع مقدس را برای مخاطب ترسیم کنیم.
در واقع در ترجمه معنویت حاکم بر دفاع مقدس نتوانستیم آن را با زبان تاریخ، هنر و فرهنگ و با ادبیات تاثیرگذار بر مخاطب منتقل کنیم. روح حاکم بر زمانه جنگ را نتوانسته ایم آنگونه که سزار و شایسته بود منتقل کنیم.
آنچه که در قالب تئاتر، سینما، موسیقی و نماهنگ و ... از دفاع مقدس ارائه کردهایم تنها پوسته ای از آن صدف گرانبهای دفاع مقدس است. حال آنکه، عناصری مثل دینداری، ایثار و معنویت، عشق به امام و انقلاب، تمامیت ارضی کشور و ... آنقدر در روح و جسم و ضمیر رزمندگان حاکم بوده است که اساسا در چهره و نگاه یکایک رزمندگان موج میزده است. اما ما نتواتسنیم این معنویت، خلوص، راست بازی و پاک بازی را به خوبی ثبت و ضبط کنیم.
شاهکارهایی مانند روایت فتح آوینی توانستهاند بخشی از معنویت حاکم بر فضای فرهنگی دفاع مقدس را به مخاطب منتقل کنند و اثرگذاری عجیبی روی مخاطب داشت، اما در مورد آن هم ما اعتقاد داریم هر زمانهای، زبان بیان و گفتار خاص خود را می طلبد.
در واقع می توان گفت؛ ما معماری ناتمامی از دفاع مقدس باقی گذاشتیم. این در حالیست که هنوز هم میشود فیلمهای خوب ساخت. هنوز هم می شود مبتنی بر خاطرات رزمندگان، نسلهای جدی از خاطرگویان دفاع مقدس را تربیت کرد که سالیان سال رشادتها، دلیریها، ایثارگریها و هر آنچه که رزمندگان داشتند را ارائه کرد. متاسفانه در ثبت و ضبط وقایع جنگ هم با توجه به عظمت دفاع مقدس نتوانستیم اینها را جمع و جور کنیم و تنها به تاریخ نگاری و خاطرهگویی در حد ناچیز پرداختهایم. حال آنکه ظرفیت عظیمی وجود داشت که در سطح وسیع تری به این موضوع بپردازیم.
معتقدیم که با زبان و بیان هنری میتوانستیم نسل سازیهای جدیدی را انجام دهیم که متاسفانه آن هم اتفاق نیفتاد. من بعضی مواقع، برخی خاطرات دفاع مقدس را که میخوانم احساس میکنم ما روح حاکم بر ادبیات بین فردی رزمندگان و فرماندهان را هم به درستی درک نکردیم. ذات نهفته در سیره عملکردی رزمندگان را نتوانستیم به شکل درونی شدهای ترسیم کنیم. در نگارشهایمان بیشتر به ابعاد عاطفی، احساسی و حماسی توجه کردهایم و بُعد نسل سازی و انسان سازی را فراموش کردیم.
به نظرم من ضرورت دارد که این وضعیت را واکاوی کرده و یک نقشه راه رسانه-فرهنگی-اجتماعی برای این موضوع طراحی کنیم. مدیریت دانش و تجربهای که در این جنگ نهفته بوده نیاز به کنکاش مجدد دارد. باید از گفتههای فرماندهان و رزمندگان به سمت مباحث آینده نگرانه و آینده پژوهانه برویم. چرا که اینها تجارب بسیار خوب و گهرباری هستند.
گفتید نسبت به رسانه و دفاع مقدس نشانههایی از بیتفاوتی را مشاهده میکنید. مصداق این بیتفاوتی چیست؟
به نظر من نمود آن در یکی از مهمترین وسایل و ابزار ارتباط جمعی یعنی سینما مشخص است. به اعتقاد من سینما به عنوان یکی از اثرگذارترین ابزارهای رسانه هنوز دین واقعی خود را به حماسه دفاع مقدس به عنوان یک مدیای قابل ترجمه و اثرگذار، ادای نکرده است.
به بیان ساده تر، متاسفانه نتوانستیم برای آن حماسهای که توسط رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس انجام شده، مخاطب جهانی پیدا کنیم، در حالیکه آنچه در دفاع مقدس بر کشور ما و مردم ما گذشت با تمام نبردهای بعد از آن و قبل از آن تفاوتی بنیادین دارد. ما در جنگ تنها بودیم. همه نظام سلطه برای از بین بردن نهال نوپای انقلاب اسلامی ایران، آنچه در توان داشت به میدان آورده و در برابر ما قرار گرفته بود. این امر برای آنکه ما عظمت دفاع مقدس را درک کرده، به تصویر کشیده و از آنها برای اثبات حقانیت و مظلومیت خود به جهانیان استفاده کنیم، کافی است.
مشکل ما سخت افزار بوده یا نرم افزاری؟
ما در هر دو حوزه ضعیف عمل کردیم. ما بایستی یک رمان در تراز جهان و قابل ترجمه خلق میکردیم. آثار سینمایی و مدیا قابل ترجمه میساختیم. سناریو نویسهای خوب تربیت میکردیم. تئاترهای خوب، موسیقیهای فاخر و ... به زبانهای مختلف که بیانگر هجمهای که به کشور ما شده باشد متاسفانه نداریم یا بسیار کم تولید شده است.
روح معنویتی که بر تمام این کشور در دوران دفاع مقدس حکم فرما بود در جهان بینظیر است. کجای دنیا کوچههایش در زمان یکی از بزرگترین و سنگین ترین نبردهای جهانی، آکنده از ایثار بوده است؟ اما کدام رسانه، کدام قلم و کدام ابزار موسیقی توانسته است آن را به تصویر بکشد؟ به یاد داشته باشیم که با گذشت سه دهه از دفاع مقدس، نپرداختن به این حماسه عظیم، یکی از عوارض و خطراتش، کمرنگ شدن آن حماسهها و به فراموشی سپردن آنهاست.
باید با واکاوی مجدد و کنارگذشتن نگاههای کلیشه ای، نسل جدیدی از نویسندگان، مولفان، مستندسازان و خبرنگاران که بتوانند نیازهای جهان جدید را در حوزه دفاع مقدس شناسایی و به مخاطب کنند تربیت کنیم. به این نکته توجه داشته باشید که وقتی از دفاع مقدس حرف میزنیم، لزوما منظورمان جنگ نیست. ممکن است حادثه و حماسهای مربوط به آن یا متاثر آن در یک روستای دور افتاده و کیلومترها دور از جبهه جنگ باشد. روایت مجاهدت مردانی، زنان و حتی کودکانی که در تلاش برای تامین بخشی از نیازهای رزمندگان در جبهه بودهاند خود میتواند سوژهای ناب برای پرداختن به آن باشد. اینها جنبههایی از دفاع مقدس است که کمتر به آن توجه شده است. برای جلوگیری از نشستن غبار فراموش روی حماسه دفاع مقدس ناگزیر به نگاه و نگرش تازه ای هستیم.
نقش سیاستگذاران و متولیان بحث فرهنگ و رسانه را در رونق پرداختن فاخر به حماسه دفاع مقدس چگونه ارزیابی می کنید؟ به عبارتی سیاستگذار چه باید بکند؟
ابتدا باید تولیدات رسانهای که تاکنون داشتهایم را مورد پژوهش قرار دهیم. ضعفها، قوتها، تهدیدها و فرصتهای را استخراج کنیم. گام بعدی تقویت قوتها و تلاش برای جبران ضعفهاست. گام دیگر تغییر نگرش و بازتعریف آن با توجه به جهان نوین است. همچنین باید با پژوهشهای کاربردی، زوایا و فرصتهای بکر دفاع مقدس را به اصحاب رسانه معرفی و برای پرداختن سوژهها سرمایهگذاری کنیم. واقعیت این است که در هرکجای دنیا چنین حماسه عظیمی خلق شده بود، یک سرمایه ویژه برای خلاقیت در این حوزه اتفاق میافتاد چرا که خلاقیت سبب میشود، یک رخداد مانند روز اول وقوع آن، تازه و نو باشد. این کار، دست رسانه را برای خلق آثار فاخر، کارآمد و هدفمند باز خواهد کرد.
ما در این زمینه موسسات بسیاری داریم. پس چرا موفق نبوده اند؟
موسسات فرهنگی که در این زمینه وجود دارند نیز دچار روزمرگی شدهاند. دراینجا هم نیازمند تغییر نگرشیم. مهمترین ماموریت آنها، امروز کشف مخاطب جدید و تولید محصولاتی متناسب با نیازهای آنهاست. اشاره کردم، روایت فتح در دوره ای بسیار اثرگذار بود. چرا چون برای مخاطب آن زمان ساخته شده بود. اطمینان دارم اگر آوینی زنده بود برای نسل جدید، روایت فتح تازهای خلق می کرد.
به این توجه داشته باشد با توجه به تغییر مخاطب و تعدد مدیا در جهان نوین، ما ناگزیر به تغییر راهبرد در مدیریت رسانه حوزه دفاع مقدس هستیم. اکنون دیگر مخاطب، مصرف خود را لزوما از یک رسانه تامین نمیکند. بنابراین استفاده از تمام این ابزارها ناگزیر است. اساسا ما باید مخاطب را بازتعریف کنیم. تا زمانی که مخاطب شناسی جدید انجام ندهیم بخشی از کارهای ما عبث است. هرزمانی که توانستیم مخاطبمان را به درستی بشناسیم و با استفاده از شناختی که از آن داریم، قالب مخاطب پیاممان را تشخیص بدهیم آن زمان کارهایمان اثربخش خواهد بود. بسیاری فکر میکنند با توجه به شرایط، دفاع مقدس از اولویت خارج شده ولی من معتقدم دفاع مقدس به عنوان موتور محرک جامعه عاطفی و احساسی ما، کماکان میتواند آن دین پرستی و میهن پرستی که برای توسعه کشور نیازی جدی است را برآورده کند.
به یاد داشته باشیم که ما در برابر مردمی که 8 سال با جنگ و دندان از خاک این کشور دفاع کردند، تعهداتی داریم و مسئولیم. در تمام دنیا آنهایی که برای آب و خاکشان جنگیدهاند نسلی قابل احترام و شایسته ستایش هستند و تمام تلاش سیاستگذاران زنده نگه داشتن یاد آنها به عنوان قهرمان کشور و معرفی آنها به نسل جوان است.
به اهمیت انجام مدیریت دانش در مورد دفاع مقدس تاکید کردید. بیشتر در این مورد توضیح میدهید؟
من بر انجام مدیریت دانش در مورد دفاع مقدس تاکید ویژه دارم. ما در مورد دفاع مقدس یک تجربه وسیعی داریم که برخی مادی و برخی معنویست. همه اینها باید در بستری قرار گیرد و براساس آن نقاط قوت، ضعف، تهدیدات و فرصتها شناسایی شود و با توجه به نیاز روز، یک نقشه راه جدید برای استفاده از ظرفیت آنها ترسیم شود.
عملکرد کلی رسانههای ما در مورد دفاع مقدس چگونه ارزیابی میکنید؟
من منکر تلاشها و اقدامات خوبی که در حوزه رسانه در مورد رسانه انجام گرفته نیستم ولی در این حوزه جای خالی خلاقیت و نوآوری به شدت احساس می شود. یعنی خلاقیت و نوآوری متناسب با نیاز روز مخاطب. کماکان نیازمند زوایای دید جدیدی نسبت به مخاطب هستیم. ما باید با شناختی که از مخاطب به دست میاوریم، مبتنی بر آن، زوایای تازهای از دفاع مقدس را به مخاطب عرضه کنیم که جذب آن شود. رویکرد ما با توجه به تغییر رویکرد مخاطب نیازمند دگرگونی است. تولیدات پیام برای مخاطب افقی شده و دیگر عمودی نیست که از بالا بتوان آن را به سمت مخاطب روانه کرد. اکنون خود مخاطب هم می تواند، پیام تولید کند، اکنون هر فرد برای خود یک رسانه است، این ظرفیت عظیمی برای کار رسانهای در مورد دفاع مقدس در اختیار ما قرار می دهد به شرط آنکه زیرساخت فرهنگی متناسب با نیاز مخاطب را در اختیار آنان قرار دهیم.
دفاع مقدس به عنوان یکی از عناصر هویتی انقلاب اسلامی، موتور محرک ما برای توسعه، نسل سازی و تحقق شعار "ما می توانیم است" بنابراین نباید اجازه بدهیم کمرنگ شود. این گنجینه گرانبها باید با همت و جدیت اصحاب رسانه حفظ شود. جای فرهنگ دفاع مقدس نه در موزهها بلکه باید در زندگی مردم ما ساری و جاری باشد.