% ۱۰۳۶۲۸۹ محمد جمعه استاد بسم رب الشهداء والصديقين سلام مادر گراميم ، سلام اى فاطمه زمان . سلام برادر عزيز ، سلام برادر كوچكم ، اى عزيزم درست را خوب بخوان و من توصيه مى كنم كه قرآن زياد بخوانى و كوشش كن تا در آينده معنى قرآن را فرا گيرى وبعد از من از اسلام و قرآن دفاع نمايى . برادر عزيز چنانچه من لياقت داشتم و خداى بزرگ ، شهادت را نصيبم ساخت راه من را ادامه بده . راه من راه امام خمينى است ، راه من راه بهشتى است ، راه من راه خداست و راه من يارى دين خداست . اين نامه را نگهدار و در آينده در سالهاى بالاتر اين نامه را بخوان و به آن فكر و تأمل كن . برادرم در سنگر مدرسه از اسلام اصيل و واقعى دفاع كن . هميشه با عمل ، با حرف زدن ، با راه رفتن ، با خنديدن با خوابيدن ، اسلام را تبليغ كن و مبلغ راه سرخ حسين بن على (ع) و فرزند برومندش بهشتى عزيز باش . و اما مادرم ، مادرعزيز و بسيار گراميم صبور باشيد واگر من شهيد شدم استقامت كنيد ، همانند تمام مادران شهيدان راه اسلام . زيرا خون من از خون على اكبر امام حسين (ع) وخون شهيدان انقلاب اسلامى رنگين تر نيست و برادر بزرگ من ، برادر گرامى ، توصيه به تو درصورتيكه شهيد شدم به عنوان يك شهيد اين است كه همانند پدرى خوب از خواهر و برادر و مادرت سرپرستى كن وخواهرم را قرآن ياد بده و بگذار برود سواد ياد بگيرد. (؟؟؟) و برادر كوچكم را ترغيب و تشويق كن ، اولا به انجام تكاليف شرعيه ( نماز ، روزه ، دعا و غيره ) و ثانيا مخارج او را تأمين بنما ، تادرس بخواند وراه شهيدان اسلام را ادامه دهد و اما خواهر عزيزم خديجه ، همانند خديجه همسر پيغمبر (ص) باش ، تقوا داشته باش ، حجاب اسلامى داشته و اخلاق اسلامى را در تمام جوانب آن رعايت نما و از برادر بزرگتر بخواه كه شوهرى با تقوا انتخاب نمايد . من الحمدالله حالم بسيار خوب است.و من تمام (؟؟؟) را در اهواز ديدم و صادق را هم در نزديك حميديه ديدم . ومن مسئول خنثى كردن مين مى باشم . من و يكى از دوستانم به نام اخترى در يك جا هستيم . بقيه از ما جدا هستند و بردوشى ها و بقيه از من جدا هستند كه همه چيز دارم و هيچ كم و كاستى وجود ندارد . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته . ضمنا من به مدرسه خودم تلفن كردم و به يكى از دوستانم گفتم كه به زهرا خبر دهد سلامتى من را ، از طرف من به همه اقربا و دوستان و اقوام سلام برسانيد و فرزندان كوچك آنان را از طرف من ببوسيد . بخصوص زهرا و طاهره را از جانب من سلام مخصوص برسانيد. آدرس من مشخص نيست خواهشمندم نامه ننويسيد. اين نامه را در ساعت ۳۰/۵ مورخه ۶/۲/۶۱ روز دوشنبه از روستائى بين سوسنگرد و حميديه نوشتم كه آن محل از اهواز به اندازه فريمان از دراو فاصله دارد .