Martyr

Martyr

ابوالحسن قربانى
نام و نام خانوادگی : ابوالحسن قربانى
نام پدر : نریمان
تاریخ تولد : 1336/9/10
محل تولد : ملایر
تاریخ شهادت : 1363/1/31
محل شهادت :
بیوگرافی
وصیت نامه
««بسم الله الرحمن الرحيم »» اى خوشا با غرق خونين در لقاى يار رفتن سرجدا پيكر جدا در محفل دلدار رفتن غوطه در خون ؟؟؟ خوردن پى غسل شهادت در نماز عشق دور از صحبت اغيار رفتن زندگانى يافتن اندر ره معشوق بودن سوختن، از جان گذشتن در لواى يار رفتن پروردگارا تمام عزيزانم را كنار گذاشتم و در هواى وصل تو دل را دادم و از تمام و جودم در راه تو و براى ديدن روى تو گذشتم و اگر در راه تو پاره پاره شوم قلبم بسوى غير تو شوق نمى‌افشاند . ما از خداييم و به سوى او باز ميگرديم . اكنون كه اين برگ را به عنوان وصيت نامه مينويسم از سلامت كامل جسمى و عقلى برخوردار ميباشم و آماده‌ام كه اين جهان فانى را در هر لحظه كه خدا بخواهد وداع گفته ؟؟؟ و به خفتگان خاك بپيوندم و مطالبى دارم كه لازم است آن را در اين برگه ذكر كنم و اكنون كه عازم جبهه ميباشم بدانيد كه فقط زير لواى لا اله الا لله و براى كمك به اسلام ميروم و رهبرى امام خمينى را تا سر حد جان قبول دارم و از بستگانم تمنا دارم دست از يارى امام خمينى بر ندارند كه تنها راه حق راه امام خمينى است . وصيتم به مادرم كه از تو ميخواهم همچون زينب كبرى صبور باشى و تو به برادرم و خواهرانم و همسرم دلدارى بدهى مادرم ،خواهرانم ، همسرم ، اى زنهايى كه من براى شما عزيز هستم اگر خواستيد برايم گريه كنيد آهسته گريه كنيد من راضى نيستم كسى برايم گريه كند يا به صداى بلند گريه كند. لعنت خدا و نفرين رسول بر كسى كه ازاين وصيت من سرپيچى كند و من كسى را كه سرپيچى كند هرگز نمى‌بخشم . در مورد همسرم مجاز است كه بعد از من از بچه‌هايم نگهدارى كند واگر خواست ميتواند برود و شوهر كند و بعد از اينكه شوهر كرد به هيچ وجه از بچه‌هاى من نگهدارى نكند و هيچكس حق ندارد مانع شوهر كردن همسر من باشد . بعد از رفتن همسرم سرپرستى بچه‌هايم به مادرم ميرسد برادرم احمد حتما بر زندگى بچه‌هايم نظارت داشته باشد و از تو برادر عزيزم ميخواهم كه تا حد امكان به اين وصاياى من در مورد بچه‌هايم عمل كنى. برادرم احمد اگر سعيد و وحيد دوست داشتند درس طلبگى بخوانند و بچه هايم اعم از سعيد و وحيد فريد و مجيد حتما حتما حتما بايد تحصيل كنند و تحصيل بچه‌ام خيلى تأكيد مى كنم و از تو برادر عزيزم ميخواهم مصائب و حرفهاى سرد را تحمل كنى و حتما بر زندگى بچه‌هايم نظارت داشته باشى . ««از طرف ابوالحسن قربانى »» در مورد بدهكاريهايم از شما ميخواهم بعد از من مرا مديون كسى نكنيد و تا آنجا كه امكان هست بدهكاريهاى مرا بدهيد و اگر خانه را فروختيد بدهكاريهايم را بدهيد. بدهكاريهاى من بشرح زير است : پول شركت زمين بين من و احمد هشت هزار و پانصد تومان‌۸۵۰۰ تومان . پول به خديجه بدهكارم يك هزار تومان ۱۰۰۰تومان . پول به دايى فتحعلى بدهكارم ده هزار تومان ۱۰۰۰۰ تومان . پول به محمود بدهكارم دو هزار پانصد تومان ۲۵۰۰ تومان . پول به كاظم عباسيان عضو رسمى بسيج بدهكارم پانصد تومان ۵۰۰ تومان . باقى پول على طباطبايى به بانك الزهرا قسطى تا تاريخ ۱۵/۱/۱۳۶۳ بدهكارم ۱۲۷۵۰ دوازده هزار هفتصدو پنجاه تومان. پول قسط به بانك علوى بدهكارم تا تاريخ ۱۵/۱/۱۳۶۳ هزار و پانصدر تومان ۱۵۰۰ تومان . پول به قرض الحسنه جواد الائمه قسطى بدهكارم تا تاريخ ۱۵/۱/۱۳۶۳ هشت هزار صد تومان . ««والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته »» ««از طرف ابوالحسن قربانى »»
ارسال محتوا برای این شهید