به دنبال هدایت ملتهای مظلوم
در قرآن آمده است که هر کس به خدا ایمان داشته باشد و مقاومت کند خداوند ملائک را به کمک آنها میفرستد و نگرانی را از درونش دور میکند. اگر این موضوع مبنا باشد هرکه در مقابل ظلم میایستد در این تعریف قرار دارد و در اسلام آمده از مستضعفین و مظلومین دفاع کنید. لزوما همه مستعضفین مسلمان نیستند و هر کس در مقابل ظلم بایستد روانه بهشت میشود. به طور مثال ونزوئلا ظلم امریکا و الجزایر ظلم فرانسه را نمیپذیرند. همه ملتها و جریانهای سیاسی و اشخاص نخبهای که نمیتوانند ظلم راپذیرند جزئی از مقاومت و شاخصهای جغرافیای مقاومت هستند.
طراحی جمهوری اسلامی به عنوان پرچمدار مقاومت برای این جبهه چگونه است؟
جمهوری اسلامی معتقد است که هر کسی که به استقلال سیاسی و فرهنگی براساس اعتقادات و ارزشهای مردمی خود برسد جزو جریان مقاومت است. به این دلیل که نظام سلطه جهانی امروز قائل به این نیست که هیچ کشوری مستقل برای خود تصمیم بگیرد و هر کسی که خارج از این سلطه باشد در شاخص مقاومت جا میگیرد، البته براساس جغرافیا و فضا نگاه به مقاومت متفاوت میباشد. در واقع هرکسی که با ظلم آمریکا مخالفت کند ذیل مقاومت قرار میگیرد.
مجلس سنای امریکا برای کسانی که ضد نظام ایران کار میکنند بودجههایی تصویب کرده است که مستقیم و غیر مستقیم با آنها در ارتباط هستند، جمهوری اسلامی چه تدابیری برای همپیمانان خود در نظر گرفته است؟
در آمریکا همه به دنبال منفعت خود هستند، مثلا گرفتن نفت تهران و تسخیر لبنان و... اما در ایران ما دنبال منفعت آدمها هستیم، مثلا مخالفان داخل آمریکا را برای چه منفعتی میخواهیم؟ ما میگویم هر کسی که استقلال خود را بدست بیاورد ارزش خود راحفظ کرده است و مورد حمایت ما است.
یعنی ما فقط حمایت معنوی داریم؟
کلا ما متفاوت با آنها هستیم، مثلا میگویم مردم یمن حق دارند خودشان برای کشور خودشان تصمیم بگیرند ولی اگر یمن نخواهد ما اصراری نداریم و اگر هم کمکی انجام شود توقعی از آنها نداریم. بالاخره همه انسانها مخلوق خدا هستند و نظم و انضباط دست اوست و نگاه دینی تفاوتش همین است.آنها شاخصهای قدرت را شاخصهای مالی و نظامی و توسعه تعریف میکنند تا قدرتشان گسترش پیداکند اما ما برای قدرت ارزشی قائل نیستیم و میگویم همه چیز برای خداست و شاخص را هدایت میبینیم. مثلا عراق به روی پای خود بیایستند مستقل شود و انتخابات داشته باشند و هر آنچه که میخواهند از ذخایر خود مصرف کند نه اینکه کنار اسرائیل قرار گیرد و به کشوری دیگر تجاوز کند. هدف ما این است و این یعنی مقاومت و نظام ضد سلطه یعنی در استقلال خود بتواند به دیگر کشورها نیز کمک کند. هر کشوری اراده کند و بخواهد ما به آنها کمک خواهیم کرد. بعضیها فکر میکنند که باید شاخصهای مقاومت را با هم مقایسه کنند، هرکجا امریکا درآن نفوذ داشته است در آن ماندگار نبوده ولی چون ما مبتنی بر اراده ملتها و در چارچوب قوانین و آموزههای دینی و اسلامی حرکت میکنیم ماندگاری داشتهایم. حوزه نفوذ مقاومت شاخصهایش با شاخصهای نظام سلطه غیر قابل مقایسه هستند، آنها به دنبال استعمار و استثمار و بهرهگیری از انسانها در جهت تامین منافع شیطانی خود هستند ولی ما به دنبال کمک و هدایت ملتها در تحقق آرمانهای الهی هستیم.
به نظر میرسد مقاومت در بیرون از مرزهای کشورمان خیلی موفقتر از داخل عمل کرده. در داخل با یک چالشهایی روبرو هستیم و در واقع این ناهمگونی بین خارج و داخل کشور وجود دارد.
ما در نظام حکومتی اعتقاد به دولت و ملتسازی به معنی غربیها نیستیم. امکان ندارد دولت و ملتی ساخته شود که آموزههای دینی نداشته باشد. تعریفی که غربیها دارند از دولت و ملتسازی همراه با توهین به نظام اسلام و مسلمانها است و این امتیازی است که به خودشان میدهند. در اسلام جغرافیایی که اکنون معنا پیدا کرده است، مبنا ندارد. ما به نظریه امام و امت قائلیم و معتقدیم که امت اسلام در هر جغرافیایی که هست امت اسلام است. امام هم هرکجا باشد امام مسلمانهاست. معتقد به تفکیک قومی و جغرافیایی به معنی کلان نیستیم. عمق فرهنگ ما فراقومی و فراجغرافیایی است. اسلام اینگونه است و در حیطهی آن مرزی مشخص نشده است که چه قوم و جغرافیای داشته باشند. تعریف مبنای ارزشهای دینی، حکومت، نظام و رفتار خودمان، ارتباط بین امت و امام به جای دولت و ملت است. وقتی امت و امام ارتباط داشته باشند فراگیر میشود و سه ضلع مثلت دولت و امت و امام کنار هم هستند. زمانی که رفتار دولت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه باشد حتما مانند امتی است که با تبعیت ولایت فقیه درهر دورهای میتواند حماسههای زیادی را بیافریند. یک سری شاخصهای طبیعی حکومتداری در نظامهای امروز است که شاخصهای ظلم است و اساس ندارد، مثل نظام پولی ، نظام تجارت، نظام دیپلماسی و روابط بین الملل که در این نظامها هر رفتار غیرانسانی و غیرفطری را شاخصهای بشر مینامند، اینها ظلمی است که به بشر شده است و آدمهای مستکبر این نظامها را مبنا قراردادهاند. مثلا میگویند اگر شما میخواهید در کشور دموکراسی داشته باشید باید همجنسبازی آزاد باشد. در واقع این نظامها با اساس منطق تمام انبیای الهی مغایر است هرچند که توسط نااهلان به عنوان نظام بشر معرفی و به کار گرفته شدهاند. بنابراین وقتی قوانین بشری میشود و درقالب حکومت قرار میگیرد حکومت را دچار مشکل میکند. میگویند یا باید این شروط را بپذیرید یا از نظر اقتصادی تحریم هستید، میگویند همه نظامهای اقتصادی مانند صادرات نفت، بانک جهانی برای ما است و از این حیث محدودیتهایی برای دولتها ایجاد و به آنها تحمیل میکنند. راهکار آن این است که کشوری که درحوزه مقاومت است دولت هم دولت مقاومت شود. اگر دولت صد در صد دولت مقاومت شود سه ضلع دولت، ملت و امام تشکیل میشود و اگر دولت ضعیف شود از ملت و امام عقب میماند.
مگر دولت همان امت نیست؟چون به نوعی تحقق اراده امت است.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند در تمدن نوین اسلامی ما پنج مرحله داریم که الان در مرحله تحقق حکومت اسلامی هستیم. حکومت اسلامی یعنی تمام شاخصهای دینی را در دورن خود داشته باشد، به این معنا که همه رفتارهای حکومت باید مبتنی بر ارزشهای دینی باشد و اگر به هر دلیلی نتوانست برای حکومت مشکل پیش میآید. وقتی حکومت اسلامی باشد راه تحقق تمدن اسلامی نیز به وجود میآید و دیگر فرهنگ بیگانه در کشور نیست. با تحقق قوانین اسلامی مساله حکومت به سرانجام میرسد، مثلا قوانین قضایی باید از خیلی مسائل پیشگیری کند، نظام آموزش و پرورش و تربیت و نظام ارشاد اسلامی باید صددرصد اسلامی شوند، مدیریت باید مدیریت اسلامی باشد.
تئوری امت درست است ولی اگر آن ملت انسجام نداشته باشد و نخواهد اتفاق بیافتد، چگونه سه ضلع پابرجا میماند؟
اتفاق زمان امامان معصوم(ع) میافتد که ما امامان خوبی داشتیم ولی چون امت نخواستند به آن حکومت اسلامی نرسیدند.
تصور نمیکنید کشور ما اکنون به این درجه رسیده است؟
نه تصور من این است که انسجام امام و امت بیشتر از گذشته است. البته منظور من جهانی است. مثلا در دفاع از سوریه همه امتهای اسلامی از کشورهای مختلف برای دفاع حضور پیدا میکنند. این پیوند، پیوند خیلی قوی است و پایه آن نیز ایران است. مثال 22 بهمن و روز قدس که پیوند امام و امت است. شاید برخیها اعتراض کنند برای کمک به فلسطین ولی وقتی اکثریت مردم در روز قدس به راهپیمایی میآیند پیوند امتها حتی از منظر دموکراسی ایجاد میشود.
شاخصههایی که ایجاد شده است پیوندشان قوی است، وقتی میزان شرکتکنندگان در انتخابات به دستور رهبری بالاست این نقطه قوت میان امت و امام است وتا زمانی که امت بخواهند امام با اقتدار پیشروی میکند. روزی اگر امت نخواهند مانند دوران امام معصوم(ع) حکومت اسلامی ایجاد نمیشود. البته عکس این نیز وجود دارد که مثلا امت خوبی داشته باشند ولی امام قدرتمندی نباشد مانند لیبی، تونس و...
جلوههای دفاع مقدس در جبهههای مقاومت چه بوده است؟
انتقال فرهنگ عاشورا درحوزه مقاومت، ایستادگی و مقاومت و اعتقاد به خدا، متکی نبودن به تکنولوژی و سیستمها و ابزارهای نظامی و استفاده از جنگ نابرابر و ناهمتراز درقالب جنگ مقاومتی، نترسیدن از هیاهیو و سلاح و تجهیزات مدرن دشمن از دستآوردهای بزرگ دفاع مقدس بود.
میتوان گفت درحوزه مقاومت استفاده از ابداعات و ابتکارات نوین برای مقابله در برابر دشمن و تبعیت و فرمانبری و فرماندهی و تبعیت از ولایت فقیه از دستآوردهای دفاع مقدس است. همه درسهای گرفته شده ازدفاع مقدس در جبهههای مقاومت قابل مشاهده است چون منشا دفاع مقدس فرهنگ عاشوراست.
آیا نیروهای مقاومت این آگاهی را دارند که این اعتقادات را از جبهه مقاومت ایران گرفتند؟
ما مقاومت را در حوزه قومی یا جغرافیایی مطرح نمیکنیم. نباید آن امت و امام را از هم پاشید، وقتی این را درچارچوب خود یعنی قومیت مردم کشور خود تعریف میکنید از ارزش آن کاسته میشود چون وقتی در عاشورا اقلیت درمقابل اکثریت ایستادند و شهید شدند و مقاومت کردند و مطمئن بودندکه راهشان درست است. یک فرهنگ برگرفته از آن را نمیتوان به خود کشورمان اختصاص داد. اینکه ولایت فقیه از ائمه به علما و بزرگان دین رسیده است اختصاص به مردم ایران ندارد، به دین ارتباط دارد. لذا مختص کردن آن به ایران جنبههای ارزشی آن را کاهش میدهد ولی فراجغرافیایی مطرح کردن آن در فضای امت و امام قرار میگیرد. قطعا آنها از این مساله اطلاع دارندکه تمام قدرتهای جهان مانند آمریکا و شوری آن طرف جنگ فشارهای همه جانبه بودند و ما یک تنه این سمت بدون هیچ کمکی با دولتی تازه تاسیس شده، اما ما موفق شدیم ایستادگی کنیم و جغرافیایمان را ازدست ندهیم، معادله جنگ را عوض کنیم و فرهنگ جهاد و شهادت و بسیج را تولید و به همه جهان صادر کنیم، تولیدات دفاع مقدس ما احیای ارزشهای دیرینه و اعتقادی ما بود. همه اینها درسی شد که نه تنها مقاومت اسلامی بلکه مقاومتهای غیراسلامی هم از آن استفاده میکنند و معتقدند هر کشوری در دنیا مقاومت کند موفق خواهد شد. این باور را انتقال دادن از سرمایههای بزرگ ارزشهای اعتقادی است که در میدانهای دفاع مقدس تجربه شده است و درحوزه مقاومت از آن بهره برداری میشود.
الان وضعیت سوریه و شرایط کلی جبهه مقاومت بعداز شکست داعش چگونه است؟
دشمن روزی 85 درصد سوریه را اشتغال کرده بود، همه با قدرت با تمام ابزارها در سوریه بودند. وقتی جبهه مقاومت تصمیم به کمک کردن گرفت اول توانست سوریه را از اشغال آنها بیرون بیاورد و دشمنان را وادار به شکست کند. آمریکاییها روزی فتح سوریه را تمام شده تلقی میکردند اما حالا دنبال یک جای پا در آنجا میگردند. این قدرت خداست. الان اسرائیل میگوید آمریکا که نتوانست از خود دفاع کند چگونه میتواند در آینده از آنها دفاع کند. سوریه نه تنها الان یک قدرت به حساب میآید بلکه میخواهند با بشار اسد که قبلا او را قبول نداشتند،کنار بیایند تا برای حوزه خودش تعیین تکلیف کند و این یعنی که ترکیه، عربستان و امارات نیز نتوانستند کاری انجام دهد و اکنون از راه مذاکره وارد شدهاند.
این پیروزی، پیروزی کمی نبود. زمانی 85 درصد سوریه اشغال بود ولی اکنون حکومت و دولتی مستقل دارد و در خیلی جاها نیز برای خودش مستقل تصمیم میگیرد و تحت فشار نیست، چون بدترین شرایط راپشت سر گذاشته است.
وضعیت اکنون جمهوری اسلامی در سوریه چگونه است؟
ما از مهمترین هم پیمانان سوریه هستیم و از نظر اقتصادی و اجتماعی سوریه فضاهایی را برای ما باز کرده است. از نظر اقتصادی ما مشکلاتی داریم که بستگی دارد در سوریه چه سهم و نقشی داشته باشیم. از نظر سرمایهگذاری ما نیز شرایط خود را داریم ولی از طرف سوریه منعی وجود ندارد.کارهایی صورت گرفته است که با رضایت طرفین انجام میگیرد. ما هیچ گونه از اعتقادات خودعقب نشینی نکردیم که این نیز از لطف خداست. هر قدرتی که وجود داشته باشد قدرت خدا از آن بالاتر است. وقتی اینگونه است، همه چیز جهت و سو دارد و براساس اصول و مبنایی تاثیر خود را از نظر درونی و بیرونی میگذارد. مقاوت در تمام جبهههای عراق، سوریه، یمن و فلسطین وجود دارد و هر جایی امت و امام پیوند داشته باشند، صحنه پیروزی است. حتی در ونزوئلا که آمریکاییها تمام توطئهها را به کار بردند با ایستادگی توانستند مقاومت کنند. آن آیه الهی در مورد مقاومت متعلق به همه انسانهاست و کسی اگر اراده کند میتواند موفق شود.