رهبری موزهها در يك دنيای فوق پيوسته
بسياري از موزهها در راستاي انطباق با واقيعتهاي امروزي در حال خلق روشهاي جديد درگير كردن مخاطب، توليد دانش به صورت تعاملي با توسعه زيرساختهاي ديجيتالی، خلق شیوههای نوین مشارکتی و تعريف تجربهها و برنامههايي براي آموزش مهارتهاي قرن بيست و يكمي هستند.
دنياي فوق پيوسته ما با سرعت سرسام آوري در حال تغيير است؛ به طوری که كارشناسان عنوان "نسل سوم" اينترنت را به دنیای کنونی دادهاند كه شاخصه آن تلفيق تفكيك ناپذير فناوريها با همه ابعاد زندگي است. دانشمند آيندهشناس باب یوهانسون عصر ما را "بي ثبات، نامشخص، پيچيده و مبهم" توصيف ميكند (رهبران آينده را مي سازند، برت-کوهلر، 2012 (. بسياري از موزهها در راستاي انطباق با واقيعتهاي امروزي در حال خلق روشهاي جديد درگير كردن مخاطب، توليد دانش به صورت تعاملي با توسعه زيرساختهاي ديجيتالی، خلق شیوههای نوین مشارکتی و تعريف تجربهها و برنامههايي براي آموزش مهارتهاي قرن بيست و يكمي هستند. موزهها در حال تبديل شدن به كانوني براي بروز اكوسيستمهاي يادگيري بههم پيوسته و نيز پاسخگويي به خواستههاي مختلف شهروندي، سياسي و بشردوستانهاي هستند كه به صورت منفک نمیتوانند اثرگذاری داشته باشند. در اينجا 6 مهارت اصلي مورد نياز رهبران موزهها-در تمامي سطوح-براي كسب توفيق در اين محيط در حال دگرگوني ارائه ميشود.
1- چابكي راهبردی: يادگيري مداوم وظيفه هر كسي است؛ مهمتر از بسياري از درگيريها و چالشهاي ديجيتال امروزي ما كه راه حل يا دستورالعمل مشخصي ندارند. در 22 فوريه 2014، مقاله نویس نيويورك تايمز توماس ال.فریدمن گزارشي را از مصاحبه با لاسلو باک از مدیران ارشد گوگل در ستوني با عنوان "چگونه در گوگل يك شغل پيدا كنيم" منتشر كرد. باک پنج خصوصيت مهمی را كه گوگل براي به كارگماري و استخدام افراد در نظر داشت اعلام كرد كه اولین آنها "قدرت يادگيري" يا "توانايي تحليل ذهني براي تركيب بيتهاي منفك اطلاعات" بود. مديران موزهها در تمامي سطوح بايد به تمرين چابكي استراتژيك، توانايي مواجهه آسان با ابهامات، و قابليت نگاه به مشكلات از زواياي گوناگون بپردازند. آنها بايد از طريق مديريت در زمانهاي معين و سپس بازگشت به عقب به تمرين آنچه كه گوگل "رهبري در لحظه" مينامد بپردازند.
2- قابلیت سفارشی شدن: با انتظارات فزاينده ما از تجربهها و خدمات سفارشي و شخصي شده، برقراري و حفظ ارتباطات موفق با سرمايهگزاران بالفعل و بالقوه (درون و برون موزهها) بيش از هر زمان ديگري حياتي است. برقراري ارتباطات موثر نيازمند اعتبار، صبر و آگاهي متمركز بر گوش كردن ]به طرف مقابل[ و ايجاد اعتماد و آرمانهاي مشترك با چاشني انتقادپذيري، سخاوتمندي و فروتني است. به علاوه حساسيت هر فرد نسبت به ارتباطاتش به ميزان خود آگاهياش بستگي دارد: آگاهي از استعدادهاي فردي، احساسات، تواناييها و فرصتهاي پيش رو. اين شرايط براي موزهها هم حياتي هستند. بوریس گرویسبرگ و مایکل اسلیند بيان مي كنند كه "نزديكي رواني و عاطفي" بين رهبران و كارمندان براي پرورش هنجارهاي مثبت فرهنگي در سازمانها ضروري است (رهبري نوعي حفاظت است، هاروارد بیزینس ریویو ، ژوئن 2012). تمامی تغییرات مثبت و پروژههاي موفق موزهاي، مستلزم اتحاد كاركنان هستند. اتحادي كه بسته به نوع ارتباطات و خودآگاهي و مهارتهاي اجتماعي رهبرانش پيروز ميشود يا شكست ميخورد.
3- ارتباط، ارتباط و ارتباط: از كادر اجرايي تا تمامي واحدهاي مربوط به سرمايهگزاران خارجي، محدوده، محتوا، كيفيت، انسجام، صداقت و فراواني پيامهاي شما مهم است. اينكه چه چيزي را چگونه بيان میكنيد ميتواند يك برنامهريزي راهبردي، يك پروژه بازسازي، يك نمايشگاه، یا يك فعاليت آموزشي را به درستي هدايت كرده و يا كاملا از مسير منحرف كند. جان کاتر مي نويسد "بدون ارتباطات كافي و قابل اعتماد، قلبها و ذهنهای انسانها سربازاني هستند كه هیچگاه اسير نخواهند شد" (رهبري تغييرات: چرا تلاشها براي ايجاد تغيير شكست مي خورند، هاروارد بیزینس ریویو، مارچ و اپريل 1995). ارتباطات ماهرانه شامل خلق كلمات مشترك قابل فهم و تصريح واضح انتظارات و اهداف براي تمامي پروژهها و مشاركتهاست. ارتباطات ماهرانه با اتخاذ رويكردهاي مناسب در هنگام مكالمات پيچيده و حساسيت نسبت به ظرايف فردي و فرهنگي در ارتباطات كلامي، نوشتاري و رسانههاي ديجيتال سر و كار دارد. کاتر خاطر نشان مي سازد كه ارتباطات، برامده از گفتار و كردار ماست كه در اغلب موارد دومي قدرتمندتر است.
4- شيوايي دادهها: در زماني كه حتی هر يك دلار نیز شمرده ميشود، انتظارات براي دريافت دادههاي قابل سنجش درآمدها بالا رفته، جمعآوري دادههاي عملياتي بیش از هر زماني آسانتر شده، و "دادههاي آزاد" به يك گرايش قدرتمند و در حال گسترش تبديل شده است AAM TrendsWatch 2015)). مديران موزهها بايد تصميماتي آگاهانه و راهبردي در مورد جمعآوري، به اشتراك گذاري، اولويت بندي و تفسير دادهها اتخاذ نمايند. در بسياري موارد، ما اطلاعات را در مورد پروژهها و واحدهاي جداگانه جمعآوري ميكنيم ولي كاركنان موزهها در سطوح پایینتر آگاهي كافي در مورد چگونگي تركيب، تمييز و انعكاس آن دادهها را در راستاي پيشبرد سياستها ندارند. رهبران موزهها در تمامي سطوح بايد قادر باشند كه ابزارها و معيارهاي مرتبط و جديد سنجش را در سطح رده يا بخش پيدا كرده، مرتب كنند و به كار برند.
5- پیش نمونه سازي سريع و دقيق: پیش نمونه سازي روشی سريع و موثر براي تعيين ميزان قابل اعتماد بودن، كارآيي و توسعهپذيري برنامههاي جديد است. به عنوان مثال دارل هاموند ، موسس و مديرعامل Kaboom!– يك موسسه ملي غيرانتفاعي كه در مورد بازيهاي سالم و ارزان براي كودكان فعاليت ميكند – به صورت منظم و دقيق آزمايشهاي پيشگام و مستندي را برای تولید محصولات جدید به اجرا میگذارد. اين رويكرد اگر در سطح هر سازماني نهادینهه شود مي تواند اطلاعات زيادي را در مورد میزان تلاشهاي سازماني و مديريت ريسك ارائه دهد و شكست را به عنوان يكی از پيامدهای جانبي نوآوري، پيشبيني و پيشگيري كند.
6- رهبري سيستم (يا ديدن تصوير بزرگ): در دنياي به هم پیوسته امروز، ارتباطات بين سازمانها و شركاي بالقوه براي تاثيرگزاريهاي متقابل اجتماعي و فرهنگي بيش از گذشته اهميت دارد و مهارتهاي مشاركتي در داخل و خارج از موزهها ضروري هستند. رهبري سيستم نيازمند توانايي براي "ديدن سيستم بزرگتر" و "تغيير تمركز از حل مشكل واكنش پذير به ترسيم مشاركتي آينده" است. دیدن فعالیتهای کل اجزای موزه از زاویه بالا یا سوم شخص ميتواند تمامي افراد داخل سازمان را روي ماموريت موزه متمركز نگه داشته و ارزشهاي افزودهای را هم براي موزه و هم برای عموم مردم فراهم آورد.
این مقاله ترجمهای است از؛
Museum leadership in a Hyper-connected world: Six skills for leaders at all levels
Marsha L. Semmel, American Alliance of Museums
برگردان: مجتبي عبادي فتح