جدایی بحرین از ایران
همهپرسی هویت عربی بحرین دروازهای را به سوی آینده به سوی «استقلال» باز کرد. در 28 مارس 1970، دبیر کل سازمان ملل متحد بیانیهای رسمی در رابطه با مأموریت نماینده شخصی خود در بحرین صادر کرد که به این صورت بود، در نتیجه مذاکراتی که بین نماینده دائم بریتانیا در سازمان ملل متحد و دبیر کل در خصوص اعمال حسنه وی در اختلاف بین انگلیس، ایران و بحرین در 9 مارس 1970 صورت گرفت، نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد از دبیرکل درخواست کرد تا از حسن نیت خود برای حل و فصل مناقشه بین ایران و انگلیس اطمینان حاصل کند که خواستههای واقعی مردم بحرین با توجه به خواستههای واقعی مردم بحرین را حل کند.
آینده جزایر با تعیین یک نماینده شخصی برای انجام این وظیفه مشخص میشود. دولت انگلیس در واکنش به بیانیه دبیرکل سازمان ملل متحد که ضمیمه نامه نماینده ایران است، نامهای از نماینده بریتانیا به دبیرکل سازمان ملل ارسال کرد که در آن آمده بود: دولت انگلستان (از طرف بحرین) خرسند است موافقت خود را با پیشنهاد دولت ایران مبنی بر درخواست از جناب عالی جهت اعمال حسن نیت با اعزام نماینده شخصی درجهت براورده کردن خواستههای مردم بحرین به جناب دبیر کل اعلام نماید.
در 20 مارس 1970، دبیر کل سازمان ملل متحد با ارسال اطلاعیهای مبنی بر تایید درخواست دو دولت، به دولتهای ایران و انگلستان، آمادگی خود را با توجه به اختیاراتی که دو طرف توافق کردند که به نماینده شخصی سپرده شود و برنامه کاری مشخص برای تحقق خواستههای مردم بحرین اعلام کرد.
در همین راستا دبیرکل در اطلاعیه خود گفت که نماینده شخصی که انتصاب وی و مورد توافق طرفین قرار گرفته است، در اسرع وقت به همراه تعدادی از کارکنان به بحرین سفر خواهد کرد و به دبیرکل تضمین داده شده است که مردم بحرین این فرصت را خواهند داشت که خواستههای خود را آزادانه و محرمانه بیان کنند. علاوه بر تسهیل مصاحبه با نماینده شخصی هر شهروندی به انتخاب خود و اینکه نماینده شخصی گزارشی از نتایج تحقیقات خود در بحرین را به دبیرکل ارائه میدهد و دبیرکل نیز این گزارش را به شورای امنیت ارائه میکند و این امور مورد توافق طفین قرار گرفت.
گفتگوهای سرنوشت ساز
به گفته محقق حسین علی مسعود که مقالهای را در وبسایت «الممالکیه نت» در مورد عربگرایی بحرین منتشر کرده است، دهه شصت شاهد تحولات مهمی بود که اظهارات شاه ایران در شهر دهلی هند یک فضای خوب را ایجاد کرد. به گفته محقق حسین علی مسعود، که یک مقاله کاری منتشر در وب سایت «الممالکیه نت» در مورد هویت عربی بحرین تهیه کرده آمده است: دهه شصت شاهد تحولات مهمی بود، زیرا اظهارات شاه ایران در شهر دهلی هند فضای خوبی را ایجاد کرد که در آغاز سال 1969، انگلیس و کشورهای عربی مربوطه را به ایفای نقش میانجیگری دوباره تشویق کرد مذاکرات به صورت متناوب و غیرمستقیم آغاز شد و هیأت ایرانی اصل «رفراندم» را برای حل مشکل مطرح کرد - و این همان چیزی بود که شاه قبلاً به آن اشاره میکرد - اما هیئت بحرینی به همراه هیئتهای سعودی و کویت این پیشنهاد را رد کردند. همانطور که در کتاب بحرین بین استقلال سیاسی و شروع بین المللی نوشته امل الزیانی آمده است، انگلیسیها توانستند نظرات خود را بر این اساس نزدیک کنند که کمیسیونی به ریاست دبیر کل سازمان ملل متحد یک مأموریت حقیقتیاب را در بحرین انجام خواهد داد، اما دبیرکل - در آن زمان اوتانت - ترجیح داد یک فرستاده شخصی برای انجام این کار انگلیسیها توانستند نظرات خود را بر این اساس نزدیک کنند که کمیسیونی به ریاست دبیر کل سازمان ملل متحد یک مأموریت حقیقتیاب را در بحرین انجام خواهد داد، اما اوتانت ترجیح داد یک فرستاده شخصی برای انجام این کار انتخاب کند. این ماموریت بر عهده ویتوریو وینسپیر گیچیاردی ایتالیایی بود. بر اساس این پیشنهاد، ایران در 9 مارس 1970 درخواستی را به دبیرکل سازمان ملل ارائه کرد، سپس انگلیس - به موجب رابطه معاهده ویژه با بحرین - در 20 مارس 1970 نامه تأیید درخواست ایران را ارائه کرد و دبیرکل در 28 همان ماه با دو نامه مشابه به طرفهای ایرانی و انگلیسی پاسخ مثبت داد. در این نامه آمده بود: نماینده شخصی که دو طرف با انتصاب او موافقت کردند، در اسرع وقت با تعدادی از کارمندان به بحرین میرود و به دبیرکل تضمین داده شده که راه را برای مردم بحرین باز خواهد کرد. - کاملا آزادانه و بدون هیچ مانعی - با نماینده شخصی ملاقات کند و مردم بتوانند آزادانه و محرمانه و بدون ترس از آسیب رساندن به خود خواستههای خود را بیان کنند. بحرین - همراه با عربستان سعودی و کویت - با الهام از اظهارات شاه در دهلی در 4 ژانویه 1969، در مقابل "اصل همه پرسی" پیشنهادی طرف ایرانی قرار گرفت. بحرین رفراندوم را برای وضعیت بحرین که حاکمیت آن مورد مناقشه نیست و به رسمیت شناختن ضمنی وجود حقوق ایران در جزایر نامناسب میدانست. بنابراین، این مسئله نه تنها عربگرایی بحرین را زیر سؤال میبرد و ترس از تعمیم تجربه به سایر مناطق خلیجفارس مانند دبی را دارد، بلکه باعث شرمآور ساختن نظام حکومتی بحرین و حاکمیت نزد مردم میشد.
در 19 مارس 1970، رادیو بحرین بیانیهای از شورای دولتی را برای شهروندان پخش کرد که در آن موافقت بحرین با تصمیم دبیرکل برای اعزام نمایندهای برای تحقیق در مورد حقایق اعلام شد تا وی بتواند گزارش خود را برای تصویب به شورای امنیت ارائه کند. سندی بین المللی که به مناقشه پایان میدهد و دولت ایران نتایج آن را میپذیرد. در سطح ملی، این بیانیه به شهروندان این اطمینان را داد که «بحرین به سمت ساختن آینده بر اساس اصل وطن برای همه حرکت خواهد کرد و شهروندان در حقوق و وظایف برابر هستند».
ماموریت حقیقتیاب در بحرین
در 31 مارس 1970، وینسپیر به همراه گروه خود که متشکل از ملیتهای فرانسوی، ایرلندی، اردنی و هندی بود وارد فرودگاه بحرین شد. وی مورد استقبال مقامات ارشد کشوری قرار گرفت و فرستاده ویژه در بدو ورود بیانیهای را ارائه کرد و در آن ماهیت ماموریتی را که برای او تعیین شده بود را تشریح کرد و گفت حل مشکل بحرین منجر به ایجاد فضای ثبات و دوستی خواهد شد و بر این اساس اوتانت(دبیر کل سازمان ملل متحد) این مأموریت را برای تعیین خواستههای مردم بحرین تشکیل داد.
گروه ماموریت بعد از ظهر همان روز شروع به کار کردند و تا 28 فروردین 1349 به کار خود ادامه دادند و در روز اول پذیرایی از مامورین در هتل خلیج برگزار شد و روز بعد بازدید از باشگاههای فرهنگی ورزشی از جمله؛ العروبه، الخریجین، بحرین، جدحفص، النسور و السنابس، الجزائر، الفردوسی، ستره، الرفاع، الیرموک، الاصلاح، النعیم، الاهلی و التراسانه صورت گرفت. علاوه بر این از انجمنهای زنان مانند انجمن دختران بحرین و سایر انجمنها مانند خانواده نویسندگان و خانواده هنرمندان بحرین و جمعیت هلال احمر بازدید به عمل آمد. دولت فهرستی متشکل از بیش از 85 نهاد دولتی و باشگاه فرهنگی و ورزشی را برای انتخاب ماموریت تهیه کرده بود، همچنین دولت جلساتی را برای کارمندان خود ترتیب داده بود تا آنها را برای انجام مأموریت آماده کند و هر اداره، نهاد و باشگاهی نمایندگانی را از طرف خود برای تماس با نمایندههای سازمان ملل انتخاب کرد.
اعضای این گروه به بازدید از باشگاهها بسنده نکرده و به روستاها و نقاط دورافتاده اعزام شدند و در برخی فعالیتهای اجتماعی که توسط برخی نهادها ترتیب داده شده بود، شرکت کردند.
عربگرایی بحرین
امل الزیانی در کتاب خود با عنوان «بحرین بین استقلال سیاسی و شکوفایی بینالمللی» نظر این هیأت را در این مورد چنین نقل میکند: سؤالی که وینسپیر مطرح کرده و در صورت لزوم نماینده بینالمللی اردن آن را ترجمه میکرد این بود: شما آینده بحرین را چطور میبینید؟ به عبارت دیگرآیا استقلال بحرین یا الحاق به ایران؟ اما برخی تصور کردهاند که عربگرایی بحرین موضوع این پرسش است؛ از این رو ابتکار عمل کردند و گفتند بحرین عرب است و وینسپیر با توجه به اینکه این موضوع در برنامه مأموریت نبود، سوال را تکرار میکرد.
مسئله بحرین در شورای امنیت
وینسپیر در 19 آوریل 1970 پس از اتمام مأموریت خود در بحرین به منظور ارائه گزارش خود به دبیر کل سازمان ملل متحد، عازم ژنو شد. سپس آن را به شورای امنیت ارائه کرد و شورای امنیت جلسه خود را برای بررسی این گزارش در 11 می 1970 با حضور کشورهای ذیربط تشکیل داد. در این جلسه علاوه بر بحرین و ایران، نمایندههای یمن جنوبی و سوریه به نمایندگی از کشورهای عربی حضور داشتند. پس از قرائت، این گزارش به اتفاق آرا به تصویب رسید، به ویژه در این جمع بندی که اشاره میکند اکثریت قاطع مردم بحرین به رسمیت شناختن هویت خود در داخل یک کشور مستقل و آزاد تمایل دارند تا بتوانند خود در مورد روابط با سایر کشورها تصمیم بگیرند. علی رغم یادداشت نماینده بینالمللی مذکور در خصوص مأموریت خود، وی در گزارش خود چنین آورده است: «اکثریت قریب به اتفاق ایشان (منظور مردم بحرین) تمایل خود را برای عربی بودن بحرین اعلام کردند.
به این ترتیب سند مهم تاریخ معاصر کشور به ودیعه نهاده شد که شاهدی بر وفاداری کامل به این سرزمین بود. در پایان، این اتفاق بزرگ نشانهای برای رد تهمتهایی بود که مروجین آن میکوشند وفاداری بسیاری از مردم کشور را خدشهدارکنند.