خدمات متقابل صدام و صهیونیستها
جنگ ایران و عراق فرصتی برای رژیم صهیونیستی بود تا به برنامهها و آرزوهایش بپردازد؛ کما اینکه در آن برهه به لبنان حمله کرد و درصدد حمله به دیگر کشورها نیز بود. اگرچه اسرائیل دشمن شماره یک ایران و کشورهای عربی از جمله عراق بود، اما در این خصوص که آیا صدام ضداسرائیلی بود، تردید وجود دارد و برخی معتقدند که صدام با اقداماتش در خدمت صهیونیستها بود.
** شادمانی صهیونیستها از آغاز جنگ ایران و عراق
مصر در میان کشورهای عربی مهمترین مخالف رژیم صهیونیستی بود، اما با امضای قرارداد کمپ دیوید در سال 1978، آن کشور که برخوردار از قدرتمندترین ارتش عربی بود، از دایره مخالفان اسرائیل خارج شد و به نوعی آتش جنگ بین اعراب و رژیم صهیونیستی فروکش کرد. با این اتفاق اگرچه اسرائیل فضای تنفسی پیدا کرد، اما عراق جایگزین مصر و بالقوه به مهمترین مخالف رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
همزمان با این اتفاق، ایران هم که از متحدان اسرائیل در منطقه بود و روابط نزدیکی با این رژیم داشت، با پیروزی انقلاب اسلامی و روی کار آمدن یک نظام ضداستکباری و ضدصهیونیستی، از اتحاد با آن رژیم خارج شد. ایران و ترکیه از ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی جزو متحدین غیرعرب اسرائیل به حساب میآمدند. محمدرضا پهلوی با حمایت از اسرائیل در جنگ 1973 طراح اصلی توافق صلح میان مصر و اسرائیل شد. در ازای این حمایتها نیز رژیم صهیونیستی در حوزه نظامی و اطلاعاتی به شاه کمک کرد تا کُردهای عراق را در برابر رژیم بعث حاکم بر آن کشور حمایت کند. رژیم صهیونیستی در سال 1356، 225 میلیون دلار تسلیحات نظامی به ایران فروخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت رژیم صهیونیستی در تهران تعطیل و با حضور یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) سفارت فلسطین در ایران افتتاح شد. مردم در مراسم افتتاح سفارت فلسطین شعار میدادند که «امروز ایران و فردا فلسطین». امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی نیز به اعلام حمایت از جنبشهای اسلامی و ضدصهیونیستی در منطقه و به خصوص در کشور فلسطین پرداخت و آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز «قدس» نامگذاری کرد.
بنابراین وجود دو قدرت ضدصهیونیستی در منطقه خطر بزرگی برای اسرائیل بود، اما صدام به جای آنکه در اندیشه مبارزه با اسرائیل باشد، در این خیال بود تا بر جهان عرب سلطه یابد. وی با طرح ادعاهای ضدایرانی و در نهایت درگیری نظامی با نظام جمهوری اسلامی ایران، توجه دولتهای عربی را به سوی خود جلب و تلاش کرد تا مرد شماره یک اعراب شود.
جنگ ایران و عراق فرصتی طلایی برای رژیم صهیونیستی بود. اسرائیل که تا پیش از آن از حضور ارتش عراق در مرزهای خود واهمه داشت، با صلح کمپ دیوید و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به این اطمینان رسید که با این جنگ میتواند، دشمنیهای دولتهای عربی را از خود دور کند و دو کشور قدرتمند اسلامیِ ضدصهیونیستی را ضعیف سازد.
** تمایل صهیونیستها به پیروزی صدام
با آغاز جنگ تحمیلی، رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از فرماندهان ارتش شاهنشاهی به صورت غیرمستقیم به رژیم بعث عراق کمک کرد تا صدام به پیروزیهایی دست یابد و جنگ متوقف نشود.
رژیم صهیونیستی به دنبال تداوم جنگ ایران و عراق و جنگ بدون برنده بود، اما اگر میخواست بین دو کشور برنده انتخاب کند، مایل بود عراق برنده شود. مردخای زیپوری معاون وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی گفت: «اگر قرار است در جنگ ایران عراق یک طرف برنده باشد، چه بهتر که آن کشور عراق باشد.»
صهیونیستها معتقد بودند که ایران در مقایسه با عراق دشمن خطرناکتری برای آن رژیم است. آنها سازش با عراق را عملیتر از سازش با ایرانِ انقلابی و ضداسرائیلی میدانستند. از این رو صهیونیستها در جنگ تحمیلی به صورت غیرمستقیم به عراق کمک کردند. البته آنها مایل به قدرتمند شدن عراق نیز نبودند. حمله هوایی اسرائیل به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در این راستا بود.
حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1361 و در برههای که ایران موفق به آزادسازی سرزمینهای اشغالی و فتح خرمشهر شده بود و در عرصه میدانی دست برتر داشت را نیز میتوان در راستای سیاست اسرائیل برای تداوم جنگ و میل به پیروزی صدام دانست.
آن حمله موجب متوجه ساختن ایران به جنوب لبنان و اعزام قوای محمد رسول الله (ص) به سوریه شد. ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ضمن به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی، حمایت خود را از فلسطین و قدس اعلام کرده بود. از این رو مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا به خوبی میدانستند که هر اقدامی از سوی صهیونیستها علیه سرزمینهای اسلامی مورد واکنش ایران قرار خواهد گرفت.
در این مدت زمان ارتش عراق فرصت پیدا کرد تا به تجدید قوا و محکم کردن مواضع پدافندی خود بپردازد. به اعتقاد برخی از کارشناسان نظامی، اگر عملیات رمضان (اولین عملیات برون مرزی ایران) زودتر اجرا میشد، ممکن بود عملیات با ناکامی مواجه نشود و ایران با پیروزی در آن عملیات، بتواند سازمانهای بینالمللی را وادار به پذیرش حقوق خود کند و جنگ پایان یابد که این برخلاف خواست رژیم صهیونیستی بود.
البته درباره نظر رژیم صهیونیستی برای پایان یافتن جنگ تحمیلی تحلیلهای متفاوتی ارائه شده است. برخی معتقدند که این رژیم برخلاف آمریکا و شوروی، موافق پایان یافتن بدون پیروز جنگ ایران و عراق نبود و تلاش داشت جنگ ادامه یابد و در بهترین شرایط نظام جمهوری اسلامی ایران ساقط شود. در مقابل برخی دیگر معتقدند که اسرائیل نیز تابع تصمیم آمریکا مبنی بر پایان یافتن بدون پیروز جنگ ایران و عراق بود. این افراد به نقش رژیم صهیونیستی در کشتار حجاج ایرانی در مراسم برائت از مشرکین که با هدف تحمیل قطعنامه به ایران انجام گرفت، اشاره میکنند.
مجید مختاری از پژوهشگران تاریخ جنگ ایران و عراق میگوید: «در دوران جنگ و پس از آن همکاریهای منافقین با سرویسهای اطلاعاتی از جمله موساد (سرویس اطلاعاتی اسرائیل) بسیار گسترده و نزدیک بود... رژیم صهیونیستی مخالف پایان جنگ بود، چون از توانمندی مردم ایران و عراق احساس خطر میکرد؛ لذا تلاش داشت همواره این دو کشور با یکدیگر درگیر باشند. ارتباطی که سازمان مجاهدین خلق با سرویس اطلاعاتی اسرائیل داشت، موجب شد تا سازمان با تحریک اسرائیل وارد همکاری با رژیم بعث عراق شود و عملیاتهای آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان انجام دهد. منافقین با تحریک و حمایت اسرائیل به ایران حمله کردند و عملیات فروغ جاویدان انجام دادند. اگر موفق میشدند، نظام جمهوری اسلامی سرنگون میشد و این بزرگترین خواسته رژیم صهیونیستی بود.»
** خدمت صدام به صهیونیستها
صدام علاوه بر اینکه با آغاز جنگ علیه ایران خدمت بسیار بزرگی به رژیم صهیونیستی کرد، توجه کشورهای عربی را معطوف ایران ساخت و خطر را از اسرائیل دور نگه داشت، در طول جنگ نیز نه تنها هیچ اقدام عملی علیه صهیونیستها انجام نداد، بلکه خدمات متعددی به صهیونیستها داشت که از آن جمله میتوان بمباران هوایی راهپیمایان روز قدس در شهر همدان در سال 1361 اشاره کرد. در آن حمله هوایی 80 نفر از مردم روزهدار به شهادت رسیدند و 600 نفر مجروح شدند.
این حمله چند روز پس از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان انجام شد. دهها هزار نفر از مردم همدان در میدان امام خمینی این شهر تجمع و راهپیمایی را آغاز کرده بودند که در میانه راه هواپیماهای بعثی چند نقطه از شهر همدان را بمباران کردند. دو سه ساعت بعد و زمانی هم که نمازجمعه در ورزشگاه همدان به پایان رسیده بود، جنگندههای عراقی مجدد حمله کردند و این بار ورزشگاه و نمازگزاران را هدف قرار دادند.
همچنین رژیم بعث عراق در سال پایانی جنگ و پس از صدور قطعنامه 598 در سال 66، زمانی که قیام مردم فلسطین شدت گرفته بود و رژیم صهیونیستی در حال کشتار مردم مسلمان آن کشور بود، جنگ شهرها را شدت بخشید و با انجام حملات موشکی به شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، افکار عمومی را متوجه این موضوع ساخت. در نتیجه رژیم صهیونیستی فرصت پیدا کرد تا با خیالی آسوده به سرکوب قیام فلسطینیان بپردازد.
دیگر خدمت عراق به رژیم صهیونیستی ایجاد دودستگی بین کشورهای عربی و مخالفان رژیم صهیونیستی بود. کشورهای عربی به جز مصر که در مخالفت با اسرائیل در یک صف قرار داشتند، با آغاز جنگ ایران و عراق به دو جناح چپ و راست تقسیم شدند که در جناح راست حامیان صدام همچون عربستان و در جناح چپ سوریه، لیبی و الجزایر قرار داشتند. این دودستگی به اسرائیل آسودگی خاطر میداد. البته هرگاه سوریه و لیبی مخالفتهای جدی با عراق میکردند و این مخالفتها موجب میشد تا عراق در برابر ایران در موضع ضعف قرار بگیرد، رژیم صهیونیستی با تهدید نظامی مواضع آنها را متمایل به صدام میکرد.
عربستان در جریان جنگ ایران و عراق از آمریکا درخواست خرید سلاح کرد. برخی از نمایندگان کنگره آمریکا با فروش اسلحه به عربستان مخالفت کردند و دلیل مخالفت را امکان بهکارگیری آن تسلیحات علیه رژیم صهیونیستی عنوان کردند که مورفی معاون وقت وزیر خارجه آمریکا به اعضای کنگره اطمینان خاطر داد که فروش این سلاحها تاثیر منفی بر امنیت اسرائیل نخواهد گذاشت و در جنگ ایران و عراق استفاده میشود. او همچنین تاکید کرد که عربستان در این باره تعهد داده است. یک کارشناس امور سیاسی و امنیتی عربستان نیز در خرداد سال 65 در مقالهای در روزنامه واشنگتنپست نوشت که عربستان هیچ خطری برای اسرائیل ایجاد نخواهد کرد.
البته صدام پس از پایان جنگ تحمیلی و در جریان جنگ اول خلیج فارس که از سوی آمریکا و نیروهای ائتلاف مورد حمله قرار گرفت، برای اینکه بتواند از حمایتهای ملتها و دولتهای عربی بهره ببرد، اقدام به اجرای یک عملیات موشکی علیه اسرائیل کرد.